دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
حقیقت ما بسیار شبیه دوست‌داشتن‌های ماست. گاهی دوست‌داشتن‌های ما بسیار پراکنده‌اند. این پراکندگی، شخص
در سال‌های اخیر شعار زن، زندگی، آزادی توسط جریان نفاق و تفرقه انعکاسی جهانی یافت تا جامعه ایران را بدرد و ببلعد. این جریان دقیقا در خلاف جهت شعار خود حرکت می‌کند. اساسا زن و زندگی و آزادی مقصد این جریان نیست. ابزار این جریان است. کمتر کسی است که نداند غرب و جریانات غربی اساسا از زن و زنانگی عبور کرده‌اند و آن را در بستر سود و فایده نقد نموده‌اند. زندگی نیز در تشدید ادبیات روزمرگی و کنده شدن از بسترهای تمدنی و تاریخی و غرق شدن در خودخواهی‌های افراطی تبدیل به زنده بودن شده است و مسیر مردگی را پیموده است. انسانی که از درون متولد نمی‌شود، رشد نمی‌کند و با ذات خویش بیگانه است و تنها مصرف می‌کند و مصرف می‌شود و زباله می‌آفریند و زباله می‌شوند و اگر خوش اقبال باشد در چرخه بازیافت قرار می‌گیرد و باز در جریان مصرف مجدد احساس مفید بودن ساختگی موقتی پیدا می‌کند. آزادی اما نایاب‌ترین موهبت است. در دنیای کالا شده مادی آزادی، تنها یک معنی دارد، از هم پاشیدگی و بی‌نسبتی و بی‌شخصیتی و حیرت و حسرت و گم شدن. یعنی به جای اینکه در ساختار زیست مادی مسئله آزادی حل شود، صورت مسئله آزادی، یعنی شخصیت انسانی پاک می‌شود. حالا که انسان دوار بی‌تعلقی مضاعف و فزاینده شد، آن را آزادی تعبیر می‌کند. این یعنی سقوط فرد و جامعه همراهش. بزرگ‌ترین تهدید غرب در آینده نزدیک بی‌جامعگی است. نظامات مادی با تشدید مراقبت‌های بیرونی و تقویت قید و بندهای مادی غیر انسانی، صورت پوچ جامعه را حفظ می‌کنند. تصویرهای ساختگی و مجازی توسط رسانه‌ها، مردم را در یک توهم حاد فرومی‌برد و چرخه تولید وهم و اشتباه را تکمیل می‌کند. شدت مظاهر تنانگی در رفتارهای ضد انقلاب و فعالیت‌های ضد سر، اتفاقی نیست. نتیجه فرایندی شرک است که با هجوم به سر، تن را به وعده پوچ ذهن جمعی و رهبری خودبسنده می‌فریبد و به جای تقویت بدن‌واره و به فعلیت رساندن سر و قلب در بدنه متکثر، سر را می‌برد و بدن را در فرایند فساد و پوسیدگی و از هم پاشیدگی و مصرف‌شدگی در ارگان‌های غیر انسانی و ضد انسانی رها می‌کند. اگر مردمان ایران‌زمین به سرعت هشیار نشوند و فریب منافقان را نیابند، با بزرگ‌ترین فساد تاریخ ایران مواجه خواهند شد. فسادی که پیش از این تجربه نشده است. آزمونی بزرگ در راه است...