دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خب زن یک نسبتی با ولادت انسان دارد. یک بستر است برای تشکیل و پرورش انسان. یک محفل است برای تنزل روح
زن از باطن پاسداری می‌کند. او حاکم معنویات است. ظهور و بروز آن را در جامعه نیز می‌توانید رصد کنید. رغبت زنان به معنویات چندین برابر مردان است و حظ آنان نیز چنین است. حال اگر این ظرفیت را خواستی تبدیل به معادل مادی کنی چه می‌شود؟! کاملا روشن است که جلوه چندین برابری نسبت به مرد پیدا می‌کند. هر چقدر این ظرفیت را خرج مادیات می‌کند و آشکار می‌نماید تمام نمی‌شود. این انفجار زنانگی مانند تخریب شکافت هسته‌ای می‌ماند. نمی‌خواهم دائم با مثال‌های متعدد ذهن را به این سو و آن سو پرتاب کنم، لکن به دلیل همان کیفی بودن جایگاه زن انسان ناچار می‌شود مثال‌های مادی ملموس بزند. انرژی سازنده زن در صورت تخریب و انفجار تبدیل به انرژی سوزنده خواهد شد. می‌خواهم مقایسه کنم استفاده درست از زن را به انرژی هسته‌ای از طریق همجوشی. ببینید وقتی زن استعداد خود را از طریق درست آن یعنی خانواده به جامعه تزریق می‌کند، می‌شود انرژی موتور محرکه انسانیت در جامعه. مانند بنزینی که درون موتور اتومبیل جرقه زده می‌شود و باعث حرکت چرخ زندگی و صنعت می‌شود. حال همین بنزین را، همین انرژی پنهان را به جای اینکه درون موتور جرقه بزنی، کنار موتور آتش بزن. چه اتفاقی خواهد افتاد؟! به جای ساختن، می‌سوزاند و به جای حرکت، خاکستر تولید می‌کند و به جای حیات، مرگ می‌آفریند. هیچ عاقلی انرژی درونی یک ماده سوختنی را بدون قاعده آزاد نمی‌کند. استعداد زن در عالم مثال و تشبیه مادی، چیزی شبیه همان انرژی است نسبت به ماده. درون ما مالامال از انرژی زنانه است که به ما حیات را می‌آموزد و حرکت می‌دهد و معلم زیستن است. البته وقتی در مسیر خود قرار می‌گیرد. هر حیاتی و هر حرکتی نشانه زن است. انسان زنده و عاقل و هوشیار و خردمند حتی با کمترین سطح برخورداری از فهم و شعور می‌داند که همه آنچه را در جامعه می‌بینی حضور زن و زنانه است. چنین انسانی جای زن را خالی نمی‌بیند. بلکه عالی می‌بیند و برای حضور دانی او مبارزه نمی‌کند. چنین انسانی حتی اگر حیات را حیوانی بفهمد و زندگی را مادی بفهمد، آزادی را برای زن اینگونه معنی نمی‌کند که تبدیل شود به کالای محرک شهوت. دنیاپرستان و مادی‌گرایان زن را به عنوان عنصر تحریک کننده مرد با قوه شهوت استفاده می‌کنند. اما زن عنصر خالق حرکت با جان محبت است. در واقع هر آنچه که در دنیای بیرون می‌ببینیم ساخته دست انسان است. و انسان ساخته دست زن. برای زن هیچ شأنیتی ندارد که در مرتبه بسیار پایین‌تری از امکان حضور خود مورد توجه و تشویق یا بی‌مهری و قدرناشناسی قرار بگیرد. او در سطحی از وجود معنی پیدا کرده و تشخص یافته که مادیت برایش امتیاز نباشد. شاید در برخی محافل صحیح نباشد گفتنش ولی اینجا خالی از لطف نیست که بگوییم در قضیه حضرت مریم خداوند نوعی تحدی پنهان کرد نسبت به مرد. که ای انسان مادر بدون پدر می‌تواند تو را متولد کند؛ اما عکس این قضیه صادق نیست. خداوند خلقت عیسی علیه السلام را به خلقت آدم تشبیه می‌کند. البته وجه تشابه را همه می‌فهمیم؛ اما در لایه‌هایی از ظرافت داستان می‌توان این معنی را مستور دانست که نوعی آفرینندگی و پرورش‌دهندگی در زن به رخ کشیده می‌شود.