برخی می‌گویند بهشت چگونه بی‌انتهاست و چگونه پایان ندارد و چگونه تقسیم خواهد شد. در بی‌نهایت هستی تو شمع باشی و قدم بزنی همواره در نوری و اگر خورشید باشی و قدم بزنی همواره در نوری. فرقش این است که خورشید خودش و تمام اطرافش را تا دوردست‌ها نورانی می‌کند و شمع تنها نزدیک خودش را. در بهشت وصف حیات بر انسان خوش می‌نشیند و به قدر حیات و قوام، هر چه سیر می‌کند در حیات است و بهره‌مند از آن. در اجتماع بهشتیان این صفات تجلی جمعی دارند و بر هم افزوده می‌شوند و فضا را غنی می‌کنند و بر آن می‌افزایند و اعظم آنان انبیاء و اولیاء الهی هستند، خاصه حضرات مقدس چهارده معصوم که بهشت ضیافت نور آنان است و نور آنان بر هر نوری غلبه دارد و صفت آنان بر هر صفتی چیره است و شهرت و تجلی آنان مانند خورشید در برابر ستاره و شمع بی‌حد و بی‌مانند است. چه از آن صفت که تز تو می‌جوشد و چه از آن صفت که تو می‌نوشی همه جلوه حیاتی است که تمام آثار جان‌افزا را داراست و گویی تو در ماده سیزی و زندگی و رشد و بالندگی نفس می‌کشی و هر چه فرومی‌بری و برنی‌آوری همه حیات است بدون اینکه از آن کاسته شود. خدا را شکر.