جامعه مثل یک ظرف بزرگ می‌ماند که سنگ‌های خام قیمتی در آن ریخته شده است. شاید سنگ‌های خام را دیده باشید. سنگ‌ها در این ظرف آنقدر به هم سابیده می‌شوند و اصطکاک پیدا می‌کنند که تراشیده و یا خراشیده شوند. آنها که جوهر سخت‌تری دارند دیرتر اثر می‌پذیرند و آنان که سست‌تر هستند زودتر. البته اینها که زودتر تراشیده می‌شوند، زودتر هم خراشیده می‌شوند. آدم‌های هشیار از امکان اختیار استفاده می‌کنند و گوهر وجودشان را به سختی برخوردها نمی‌سپارند. بلکه قسمت‌های ناخالص را در خط اول قرار می‌دهند و اولویت رویارویی می‌دانند. بعضی سنگ‌ها ذات ناب‌تر و خالص‌تری دارند، ولی برخی دیگر رگه‌هایی در خود دارند. در هر صورت تلاش برای حداکثر بهره‌وری ممکن از این سنگ است که به خودی خود هر چند ارزشمند است؛ اما دلبری نمی‌کند و تنها گوهرشناسان می‌دانند که چه ارزشی در آن نهفته است.