❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ♬بـ‌امـ‌داد‌ ؏اشِـ‌قـ‌ـے♬ وارد دانشگاه شدیم قرار ما کلاس ۲۱۱ بود وارد شدیم تاریک بود یهو روشن شد صدای دستو جیغ هورا تو کل دانشگاه پیچید پر از شرشره های رنگی پر از فشفشه یهو برفه شادی تو صورتم خالی شد 😂 رو مو برگردوندم ارغوان بود محکم بغلم کردو گفت تبریک میگمممم❤️❤️❤️ تک تک با همه رو بوسی کردم از استاد هاهم تشکر کردیم هفته دیگه قرار بود بریم برگه انتقالی تحصیلیمون رو بگیریم... من و دانیال و ۵ نفر دیگه هممون قبول شده بودیم🙃✨ ولی من دوست داشتم به دور از دانیال باشم بلکه بتونم فراموشش کنم... ولی خب حالا خوشحال بودم نمیدونم بی دلیل و شاید برای اینکه به ارزوم رسیدم و دارم دسترنج تلاش هامو میگیرم‌‌‌... نمیدونستم زندگی در تهران خوبه یانه یا اصن میتونم بدون خانوادم باهاش کنار بیام یانه ولی اینو خوب میدونستم که خواستن، توانستن است! من خواستم و با تلاش رسیدم به جایی که هدفم قرار داده بودمش... ✍️