#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و هشتم
✳️ میهمانی در منزل دوستان
🔸در خانهٔ احنف
🔻[ احنفبنقیس غذایی تدارک دیده بود. من و همراهانم را به منزلش دعوت کرد. به همراه یارانم وارد منزل او شدم. احنف با دیدن چهره اصحابم متحیر شد و پرسید: ای امیرالمومنین، چه بلایی بر سر یاران تو آمده است که به چنین حال و وضعی افتادهاند؟ آیا از کمبود غذاست یا از نگرانیها و سختیهای جنگ چنین حالی پیدا کردهاند؟ به وی پاسخ دادم: ]
🔻چنین نیست احنف. خداوند سبحان دوست دارد جماعتی که در این دنیا بندگی او را می کنند، همانند بندگانی باشند که قبل از مشاهده قیامت به آن علم و آگاهی پیدا کردهاند و به یقین میدانند که آن روز نزدیک است و نهایت کوشش را به کار گیرند! آنان وقتی صبح قیامت را تصور میکنند که روز عرضه شدن اعمال به پیشگاه خداوند است، به یاد میآورند که شعله بزرگی از آتش جهنم بیرون میآید!
🔻همه مردم نزد خداوند متعال، یکجا گرد هم میآیند. در آنجا کتابی در برابر دیدگان همه مردم و شاهدان اعمال قرار دارد که تمام زشتیهای گناهان در آن آشکار است. در این حال، نزدیک است که جانهایشان ذوب و همچون سیلاب روان شود یا دلهایشان با بالهای ترس و هراس به پرواز درآید! آنها خود را در پیشگاه خداوند، تنها میبینند و همانند دیگ جوشانی به جوشوخروش درمیآیند و عقل از سر آنها میپرد! آنها ناله و فریاد میزنند، مانند کسی که در قعر تاریکیها سرگردان مانده است! از ترس آنچه فهمیده و بر آن آگاهی یافتهاند، درد و رنج میکشند و زندگی خود را در این حال سپری میکنند: جسمشان لاغر و خشکیده، دلهایشان اندوهگین، چهره هایشان دگرگون، لبهایشان خشکیده و شکم هایشان خالی است.
🔻آنان را می بینی که مدهوش از وحشت مشاهدات شب هنگام هستند! از شدت غرق در خوف و خشوع، گویی همانند مشکهای پوسیدهاند. در پنهان و آشکار، اعمال خود را برای خدا خالص کردهاند و دلهایشان از ترس آن روز آرام نمیگیرد؛ بلکه همانند نگهبانان بارگاه سلاطین، پیوسته مراقب و هراساناند.
🔻اگر آنها را در نیمههای شب، هنگامی که چشمهای مردم به خواب رفته و صداها آرام گرفته و پرندگان در لانههایشان از جنبوجوش افتادهاند ببینی، خواهی دید که ترس از روز قیامت و وعده عذاب الهی خواب را از چشمانشان ربوده؛ همانگونه که خدای متعال فرموده است:
" أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ؛
آیا اهل شهرها ایمن شدند از فراگرفتن عذاب ما آنها را شب هنگام که در خواباند؟"
🔻ای احنف، شاید اگر خوب به چهره آنها بنگری، در عین دیدن تازگی و نورانیت، دردی نهان در پس آن احساس کنی.
این خانهای که تو را به خود سرگرم کرده است، با نقشهایی که در سقفهایش زده و پردههایی که بر درهای آن آویختهای، در معرض طوفان و بلاها قرار دارد و به سوی خرابی میرود. این خانه، خانه ابدی و باقی تو نیست. برای تو خانهای را امید دارم که خداوند متعال آن را از لؤلؤ سفید آفریده است. در آن، چشمههای فراوان جاری کرده، درختان بسیار پرورانده، میوههای رسیدهٔ آن سایه بر زمین انداخته، حوریان جوان را در آن خانه به خدمت گمارده و دوستان و اهل طاعتش را در آن مستقر کرده است...
🔸در خانهٔ علاءبنزیاد
🔻[ به عیادت علاء رفتم. منزل بزرگی داشت. به وی تذکر دادم: ]
با این خانهٔ وسیع در دنیا چه میکنی، وقتی در آخرت به آن نیازمندتری؟ آری، اگر بخواهی، میتوانی با همین خانه به آخرت برسی. اگر در این خانه وسیع میهمانان را پذیرایی کنی و با خویشاوندان با نیکوکاری رفتار نمایی و حقوقی که بر گردن توست به صاحبان حق برسانی، آنگاه با همین خانه وسیع به آخرت نیز میتوانی دست یابی.
🔻[ علاء از برادرش، عاصم، شکایت کرد که زندگی را رها کرده و دست از دنیا شسته و به عبادت پرداخته است. برادرش را خواستم و به وی گفتم: ]
ای دشمن جان خویش! این شیطان است که تو را سرگشته و سرگردان کرده است. آیا به همسر و فرزندان رحم نمیکنی؟ آیا چنین پنداری که خداوند نعمتهای پاکیزهاش را حلال کرده است، اما دوست ندارد تا از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.
🔻[ عاصم پاسخ داد: ای امیرالمومنین، پس چرا تو خود با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر میبری؟ به وی توضیح دادم: ]
وای بر تو! من مانند تو نیستم. خداوند بر پیشوایان حق و عادل واجب فرموده است که خود را با مردم ضعیف و ناتوان همسان کنند تا فقر و نداری، نیازمندان تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند.
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۹۷
۲. نهج البلاغه، کلام ۲۰۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی