۱۰ 🔷 حق حاکمیت قابل واگذاری است؛ ولی واگذارکننده باید مقام صلاحیت‌دار باشد. در مورد آلاسکا که شوروی آن را به آمریکا واگذار کرد، شوروی، یک مقام صلاحیت‌دار بود و براساس یک توافقنامۀ بین‌المللی این کار را کرد. 🔷 در فلسطین، یهودیان آمدند و زمین را خریدند و اصلاً بحث حاکمیت در میان نبود. اولاً فلسطینی‌ها با این نیت که حاکمیت خودشان را بفروشند، زمینشان را نفروختند. ثانیاً اصلا خود فلسطینی‌ها صلاحیت واگذاری نداشتند که چنین کنند. قیم‌شان هم حق تفویض نداشت. قیم‌شان می‌توانست همه‌پرسی انجام دهد و نظر جمعی افراد را ببیند که چیست. 🔷 بعد از تشکیل سازمان ملل در بحث سرپرستی تصریح شده است که قیم می‌تواند حاکمیت را تفویض کند. این کار قرن ۱۸ یا قرن ۱۹ انجام شد که سرزمین‌ها به راحتی جابه‌جا می‌شد. 🔷 یک پادشاه می‌نشست و سرزمین را به پادشاه دیگر واگذار می‌کرد و انتقال‌هایی صورت می‌گرفت. دولت‌هایی که در یوگسلاوی سابق تشکیل شدند، در حقیقت نمادی بودند از تعیین سرنوشت خود مردم؛ چه دولت کوزوو، چه دولت کرواتها و چه صربها. ◀️ اینها در حقیقت نشاندهندۀ خواست مردم بود و این مبارزه‌ها و جنگ‌های داخلی نشاندهندۀ این بود که مردم هر گروهی ادعاهایی دارند. 🇸🇩 *در مقابل، در مسألۀ قدس و فلسطین هیچ‌وقت این طور نبود. تظاهرات و اعتراض‌هایی که حتی در زمان صدور اعلامیۀ بالفور انجام شد، حکایت از این داشت که اکثریت مردم فلسطین حاضر نیستند سرنوشت خودشان را به یک کشور غیر مسلمان تفویض کنند.* 📚 «حوزه.نت» ‏🌐 emamraoof.com