#ضربالمثل های تنبلی
بخور و بخواب کار من است، خدانگهدار من است.
_ به تنبل گفتند: «برو به سایه», گفت: «سایه خودش می آیه».
_ بیگاری بِهْ که بیکاری.
_ وقت خوردن قلچماقم، وقت کار کردن چلاقم.
_ درخت کاهلی، بارش سنگینی است.
_ سنگآسیا که حرکت نمیکند، بار میکشد.
_ کاهلی، شاگرد بدبختی است.
_ هر کس خواب است، حصّه اش (نصیب و بهره اش) در آب است.
_ سری که بالش جوید، نیابد او افسر. (عنصری)
_ برو شیر درنده باش ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل. (سعدی)
_ بگیر ای جوان، دست درویش پیر
نه خود را بیفکن که دستم بگیر. (فردوسی)
_ تنآسانی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن
که اندر جهان سود بیرنج نیست
کسی را که کاهل بود, گنج نیست. (فردوسی)
_ کوشش بیهوده، به از خفتگی.
_ گرچه بیرون ز رزق نتوان خورد
در طلب، کاهلی نباید کرد. (سعدی)
_ ز آسانی، نیابد نیکنامی
ز بیرنجی، نیاید شادکامی. (اسعد گرگانی)
_ ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی دروغ آید و کاستی. (فردوسی)
_ خواب نوشین بامداد رحیل
بازدارد پیاده را ز سبیل. (سعدی)
_ نشاید هیچ مردم، خفته در کار
که در پایان پشیمانی دهد بار. (امیر خسرو دهلوی)
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b