شاعری که حافظ دیوانش را میخوانده!
#اختصاصی_داناب|
@DasTanak_ir
حافظ شیرین سخن در یکی از غزلیات خود از شاعری به نام کمال نام میبرد و به سخن او استشهاد میکند. بیتی که از دیدِ زیبایی، سزاواریِ همنشینی با بیتهای غزل حافظ را بهتمامی دارد، این است:
«ور باورت نمیکند از بنده این حدیث
از گفتۀ «کمال» دلیلی بیاورم
گر بَرکَنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟»
اما این «کمال» کیست که حافظ هم به شعر او نظر داشته و یکی از خوانندگان دیوانِ شعری او بوده است؟
شاعری که حافظ در غزلِ یادشده به بیتِ او چنگ میزند، همانا خلّاقالمعانی، کمالالدین اسماعیل اصفهانی، است که دو خیابان در اصفهان به نام اوست!
اصل شعر کمال را داشته باشید تا در ادامه هم حکایتی از او نقل کنیم:
جان را چون نیست وصلِ تو حاصل، کجا بَرَم؟
دل را که شد ز درد تو غافل، کجا برم؟
بی وصلِ جانفزا و حدیثِ چو شکّرت
این عیشِ همچو زهر هلاهل کجا برم؟
بگسست چرخ تارِ حیاتم به دستِ هجر
چون وصل نیست، گو همه بگسل، کجا برم؟...
منزل، دراز؛ و بارکشم، لنگ؛ و من، ضعیف
بارم، گران؛ و راه پُر از گِل، کجا برم؟
ریگ روان و تیره شب و ابر و تندباد
من چشمدرد، راه به منزل کجا برم؟
مشکلگشای وصل اگر دیرتر رسد
چندین هزار قصۀ مشکل کجا برم؟
گیرم که آرزوی دلم جمله حاصل است
اکنون چون نیست روی تو حاصل، کجا برم؟
گفتند: برگرفت فلان دل ز مِهر تو
من داوریِ مردمِ جاهل کجا برم؟
گر بَرکَنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚
@dastanak_ir