🚫ای............مان🚫
❇️روزی بند باز مشهوری در شهر ،تصمیم میگیرد فاصله ی بین دو برج بزرگ را در حالی که رفیق خود را بر دوش دارد،طی کند....
همه ی مردم زیر طناب و دو برج بزرگ جمع شدند و همه پریشان و نگران از اینکه قرار است بند باز مشهور را از دست بدهند....
بند باز ،رفیقش را بر دوش گرفت و فاصله ی دو برج را به سلامت طی کرد ....
وقتی بندباز به سمت دیگر رسید،با بلندگو فریاد زد آیا به نظرتون من میتونم دوباره این مسیرو برگردم؟
همه فریاد زدند:بله...حتما...تو می تونی....تو یه بار تونستی،بازم می تونی بندباز پرسید:خب،حالا چند نفر از شما حاضرید روی کول من سوار شوید تا این مسیر رو طی کنیم؟؟
هیچ کس سخنی نگفت....
هیچ کس حاضر نشد سوار بر بندباز مسیر را طی کند.
در این لحظه بندباز گفت:شما همه مرا باور دارید ولی هیچ کدام به من ایمان ندارید...فرق است بین ایمان و باور...!!!
✅ما هم همینطور...
یا ایها الذین آمنوا آمنوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b