دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۴۲ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸ولی به هر جهت
┈••✾•🔅 /قسمت ٣٤٣ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸در آن شبی که به بیعت با عثمان تصمیم گرفتند‌، در مدینه صدایی به گوش رسید که معلوم نشد از چه کسی است. 🔸آن صدا این اشعار را می‌خواند: ای که عزادار اسلام هستی، برخیز که هنگام سوگواری فرا رسیده است. 🔸‌اکنون مرگ نیکی‌ها فرا رسیده و زشتی‌ها آشکار شده است! 🔸قریش را چه شده است؟! امروز چه کسانی را جلو انداخته‌اند و چه کسانی را عقب رانده‌اند؟! 🔸علی به حکومت شایسته‌تر است، ولایت را به او بسپارید و منکر مقام او نباشید. 🔸تا آنکه مرا به بیعت با ‌عثمان فراخواندند و من با اکراه بیعت کردم و صبر پیشه کردم و آن را به حساب خدا ‌گذاشتم. 🔸به اهل دعا سفارش کردم که در قنوت نمازها چنین دعا کنند: «بار خدایا، دل‌ها برای تو خالص شده‌اند و چشم‌ها به سوی تو نگران‌‌اند. نام تو بر زبان‌هاست، داوری کارها به ‌تو واگذار شده است، میانه ما و قوم ما را به حقیقت را بنمای. بار خدایا، از نبود پیامبرمان، از کثرت دشمنانمان، از اندک‌بودن تعدادمان، از خواربودن در چشم مردمان، از سختی روزگار و از روی آوردن فتنه‌ها به سوی ما، به درگاه تو شکایت آورده‌ایم. ‌بار خدایا، با آشکار کردن عدل خویش ‌و چیره‌کردن حقیقتی که می‌دانی، برای ما گشایشی عنایت فرما.» 🔸‌عبدالرحمان‌بن‌عوف خطاب به من گفت:‌ ای پسر ابوطالب، بسیار علاقه‌مندی به قدرت برسی و به آن حرص می‌‌ورزی! در پاسخ گفتم:‌ من به حکومت دل نبسته‌ام و به آن حریص نیستم. مطالبه من همان حق جانشینی رسول خدا و میراث اوست ‌که زمامداری امت را بعد از خود به من واگذار کرد. شما که با زور شمشیر، میان من و حقم ‌مانع شدید، به این امر علاقه‌مندتر و حریص‌تر هستید! 🔸بار خدایا، من از قریش به درگاه تو شکایت می‌آورم. آنان رابطه خویشاوندی مرا قطع کردند و روزگارم را تباه ساختند، مانع حق من شدند، به موقعیت من بی‌توجهی کردند و جایگاه رفیع مرا تنزل دادند، در مخالفت با من همگی دست به دست هم دادند و در حالی که حق مسلم ‌مرا ضایع کرده بودند، گفتند: یا با غم و اندوه صبر پیشه کن یا با دریغ و حسرت جان بسپار. 🔸آری، به خدا سوگند، اگر می‌توانستند نسبت مرا با رسول خدا نیز انکار کنند، حتما این کار را می‌کردند؛ ولی راهی برای آن نیافتند. 🔸حق من بر این امت همانند حق کسی است که از جماعتی مطالبه‌ای دارد تا در زمان معیّنی حقش را دریافت کند. اگر آن جماعت به نیکویی در همان زمان معیّن حق او را تسلیم کنند، از آنان سپاسگزاری می‌کند؛ ولی اگر در ادای حق ‌او تاخیر کنند، آن را می‌گیرد بی‌آنکه سپاسگزاری کند. آری، اگر مردی نتوانست حقش را بگیرد، ‌بر او ایرادی وارد نیست؛ ایراد بر کسی وارد است که بر جایگاهی تکیه زند که حق او نبوده است. 🔸رسول خدا با من عهد بسته ‌و فرموده بودند: «ای پسر ابوطالب، پس از من ‌ولایت و زمامداری امت بر عهده توست. اگر با عافیت و سلامت این امر را به تو واگذار کردند و به آن راضی شدند، ‌تو نیز برخیز و زمام امور آنان را در دست بگیر! اما اگر اختلاف کردند و به مخالفت برخاستند، ‌تو نیز کار آنان را به خودشان واگذار کن و به آنچه سرگرم و مشغول‌‌اند، رهایشان ساز! ‌که خداوند متعال به زودی برای تو گشایشی پدید خواهد آورد. ‌من نیز پیرامون خود نگریستم و جز اهل‌بیت خود، یار و یاور و پشتیبان نیافتم. ناچار آنان را از نابودی حفظ کردم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist