eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
773 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ٣٤٥ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸و من براساس
┈••✾•🔅 /قسمت ٣٤٦ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸حکیم‌‌بن‌‌جبله در مقابل آنها قیام کرد و به مبارزه برخاست. او را با هفتاد اذان تن از مردم صالح و اهل عبادت بصره که معروف به «‌مثفّنین»‌ بودند، به قتل رساندند! ‌علت اینکه آن‌‌ها را مثفّنین می‌‌نامیدند، ‌این بود که بر اثر عبادت زیاد، کف دستشان همانند زانوی شتر پینه بسته بود! 🔸‌یزیدبن‌‌حارث یشکری از بیعت با آنان امتناع ورزید و به طلحه و زبیر گفت:‌ از خدا بترسید، ‌نخست ما را به بهشت کشاندید، ‌در پایان ما را به دوزخ نکشانید!‌ به ما تکلیف نکنید که مدعیان را تصدیق کنیم و بر ضد کسی که حضور ندارد،‌ حکم دهیم. دست راست مرا علی‌ابن‌ابیطالب با بیعت خویش مشغول داشته است؛‌ اما دست چپ من آزاد است. اگر می‌‌خواهید،‌ آن را بگیرید! 🔸‌گلوی او را چنان فشار دادند که جان سپرد!‌ خداوند او را رحمت کند! 🔸‌عبدالله‌بن‌‌حکیم تمیمی برخاست و گفت: ‌ای طلحه،‌ آیا این نامه را می‌شناسی؟ 🔸‌گفت:‌ آری،‌ این نامه را من برای تو فرستاده‌‌ام. 🔸پرسید: ‌آیا به یاد داری که در آن چه نوشته‌‌ای؟ ‌ 🔸گفت: ‌آن را برای من بخوان. نامه را خواند. در آن نامه،‌ از عثمان بد گفته و به قتل او دعوت کرده بود. 🔸پاسخی برای گفتن نداشتند؛‌ از این رو او را از بصره بیرون کردند! 🔸‌عثمان‌‌بن‌‌حنیف انصاری، استاندار منصوب مرا با نیرنگ دستگیر کرده و به بدترین وجه شکنجه کردند و تمام موهای سر و صورت او را کندند! 🔸‌گروهی از شیعیان مرا به حیله کشتند و گروهی را قطعه قطعه کردند! ‌آن‌‌ها از خود پایداری نشان دادند و جنگیدند تا به شرف ملاقات با خدا نائل آمدند. 🔸به خدا سوگند،‌ اگر تنها یک تن را کشته بودند،‌ ‌خون ایشان و لشکریانشان بر من حلال بود؛‌ زیرا که همگی آنان به کشته‌‌شدن کشته‌‌ها راضی بودند!‌ اما آن‌‌ها نه یک تن، ‌که تعداد زیادی از دم تیغ گذرانده بودند. در نهایت،‌ خداوند شّر آن‌‌ها را برطرف کرد. پس رحمت خداوند از ستمکاران دور باد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ٣٤٦ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸حکیم‌‌بن‌‌جب
┈••✾•🔅 /قسمت ٣٤٧ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸طلحه با تیری که مروان پرتاب کرد، کشته شد؛ اما با ‌زبیر سخن گفتم و کلام رسول خدا را به وی یادآوری کردم که فرموده بود:‌ «تو با علی جنگ خواهی کرد و در حق او ظلم روا خواهی داشت.» ‌عایشه نیز به دستور رسول خدا از این سفر منع شده بود و پس از شکست، از ‌سر پشیمانی دست به دندان می‌گزید. 🔸طلحه در مسیر حرکت به سوی بصره، وقتی به منزلگاه ذی‌قار رسید، به پا خاست و خطبه ایراد کرد و گفت: ‌ای مردم، ما در حق ‌عثمان خطا کردیم و آن خطا را نمی‌توانیم جبران کنیم؛ مگر اینکه به خون‌خواهی او به پا خیزیم! علی قاتل عثمان است و خون او به گردن علی است! هم اکنون علی در منزلگاه «دارن» فرود آمده است و اهل تردید، از مردم یمن و مسیحیان قبیله ربیعه و منافقان قبیله مَضر،‌ او را همراهی می‌کنند. 🔸وقتی این سخنان طلحه و سخنان زشت زبیر به من رسید، کسی را نزد آنان فرستادم و به حق محمد سوگندشان دادم: آیا وقتی اهل مصر عثمان را محاصره کرده بودند، شما به همراه آنان نزد ما نیامدید و از من تقاضا نکردید که در قتل عثمان با شما همراهی کنم؟! 🔸آیا نگفتید که ما برای کشتن عثمان، جز تو نیرو و مددکاری نداریم؟! 🔸و آیا نگفتید تو خود می‌دانی که عثمان ابوذر را از مدینه بیرون کرد و ‌عمار را به قدری زد که به فتق مبتلا شد و حکم‌‌بن‌ابی‌‌العاص را پناه داد،‌ در حالی که رسول خدا و ابوبکر و عمر او را رانده بودند، و ولیدبن‌‌عقبه را که به حکم خدا فا‌سق شمرده می‌شد، عامل خود قرار داد و خالدبن‌عرفطه ‌عذری را به کتاب خدا مسلط ساخت و او آن را پاره کرد و سوزانید؟! 🔸و آیا به یاد دارید که من در پاسخ شما گفتم همه این مطالب را می‌دانم، اما امروز کشتن او را صلاح نمی‌دانم و در آینده نزدیک واقعیت‌ها بر همه ‌کس آشکار خواهد شد؟! 🔸آن‌‌ها سخنان مرا پذیرفتند و به آن اقرار کردند. 🔸اما درباره خون‌خواهی عثمان هم اکنون سعید و ‌عمرو، پسران عثمان، حاضرند. 🔸بگذارید آنان خون‌خواهی پدر را برعهده بگیرند. چه هنگام طایفه اسد و طایفه «تیم» اولیای‌دم بنی‌امیه بود‌ه‌‌اند که اکنون طلحه و زبیر می‌خواهند به جای آنان خونخواهی عثمان کنند؟ ‌پس چون حجت نداشتند، به ناچار خاموش شدند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ٣٤٧ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸طلحه با تیری
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۴۸ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸سپس عمران‌بن‌حصین خزاعی، از اصحاب رسول خدا به پا خاست و گفت: ای طلحه و ای زبیر، با بیعت خود ما را از طاعت علی خارج نکنید و ما را به شکستن عهد خود با وی وادار نسازید که رضای خدای متعال در حفظ این عهد است. آیا در خانه‌های شما جایی نبود که ناچار شدید ام‌المومنین را از خانه خود خارج کنید و به این جا آورید؟! همراهی او با شما و مسافرت وی در کنار شما بسی شگفت‌آور است! دست از ما بردارید و از همان راه که آمده‌اید، باز گردید که ما مطیع و بنده افراد ریاست‌طلب نیستیم. 🔸طلحه و زبیر قصد کشتن او کردند؛ اما بنا به مصالحی از این منظور دست برداشتند. عایشه در مشروعیت سفر خود به تردید افتاده و از سوی دیگر جنگ و کشتار در نظرش کاری بزرگ آمده بود و هراسناک می‌نمود؛ پس دبیر و کاتب خود، عبیدالله‌بن‌کعب نمیری، را خواست و به او گفت: نامه‌ای برای من بنویسد و چنین شروع کرد: از عایشه، دختر ابوبکر، به علی بن‌ابی‌طالب کاتب وی گفت: قلم بر این جمله نمی‌گردد عایشه پرسید: چرا؟ پاسخ داد: امروز علی‌بن‌ابی‌طالب در جهان اسلام شخص اول است؛ از این رو باید نامه به نام او آغاز شود. عایشه گفت: بنویس به علی‌بن‌ابی‌طالب، از طرف عایشه دختر ابوبکر اما بعد، من خویشاوندی تو با رسول خدا را انکار نمی‌کنم و متوجه سابقه تو در اسلام هستم و جایگاه تو را نزد رسول خدا می‌دانم. قیام من برای اصلاح میان فرزندانم بود و اگر تو از برخورد با این دو مرد اجتناب کنی، با تو زندگی ندارم! 🔸این بخش کوچکی از نامه طولانی اوست که برای من نوشته بود؛ اما من کلمه‌ای در پاسخ به وی نگفتم، تا در میدان جنگ پاسخ او را بدهم! 🔸هنگامی که خداوند خیر و نیکی را برای من مقدر فرمود و مرا بر آنان پیروز کرد، به سمت کوفه رهسپار شدم و عبدالله‌بن‌عباس را در بصره به جای خود گذاشتم و قدم در کوفه گذاشتم. 🔸در این هنگام، به غیر از منطقه شام، همه اطراف و نواحی مملکت نظم یافته و تحت زمامداری من بود. دوست داشتم قبل از هر اقدامی حجت را بر آنان تمام کرده و عذر و بهانه آنان را برطرف سازم و فرمان خدا را به کار بندم که فرمود: وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَٱنۢبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَآءٍ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْخَآئِنِينَ و اگر خوف آن داشتی كه گروهی (در پیمان) خیانت كنند، تو نیز عهدشان را به سوی آنان بیانداز (و آن را لغو كن، یا به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عمل‌خواهی كرد.) همانا خداوند خائنان را دوست ندارد./انفال۵۸ آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۴۸ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸سپس عمران‌بن
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۴۹ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸لذا جریربن‌عبدالله را به سوی معاویه فرستادم تا معلوم شود چرا با من بیعت نمی‌کند و عذر و بهانه‌اش چیست. او نامه مرا پس فرستاد، حق مرا انکار کرده و بیعت با مرا رد کرد و پیام فرستاد که قاتلان عثمان را تحویل او دهم! 🔸به او پاسخ دادم: تو چه حقی درباره قاتلان عثمان داری؟ فرزندان و عثمان می‌توانند مدعی خون‌خواهی او باشند؛ ولی تو چنین حقی نداری! تو و فرزندان عثمان طاعت مرا گردن نهید، سپس برای کشته‌شدن عثمان اقامه دعوی کنید تا شما و آنان را وادار کنم که حکم کتاب خدا را بپذیرند؛ وگرنه کار تو مانند آن است که بخواهند کودکی را با نیرنگ، از شیرخوردن بازدارند. 🔸پس از اینکه معاویه از این بهانه‌جویی ناامید شد، کسی را نزد من فرستاد و درخواست کرد که امارت شام را به او واگذار کنم و اگر حادثه‌ای برای من رخ داد و از دنیا رفتم، هیچ‌کس حقی بر او نداشته باشد و اطاعت از کسی بر او لازم نباشد. این درخواست او نیز بهانه‌ای بود تا رشته اطاعت من را از گردنش باز کند؛ لذا من درخواست او را نپذیرفتم. 🔸او شخص دیگری را به سراغ من فرستاد و گفت: در گذشته مردم حجاز بر مردم شام حکومت داشتند؛ ولی از آن هنگامی که عثمان را کشتند، دیگر چنین حقی ندارند و پس از این، مردم شام هستند که بر مردم حجاز حق حکومت دارند! 🔸به او پاسخ دادم: اگر راست می‌گویی یک تن از قریشی‌های شام را معرفی کن که شایستگی خلافت داشته باشد و در شورا پذیرفته شود! و اگر نتوانستی چنین کسی را معرفی کنی، من از قریشی‌های حجاز کسانی را نام می‌برنم که شایسته خلافت‌اند و در شورا مقبول واقع می‌شوند. 🔸نگاهی در مردم شام افکندم، دیدم آنان باقی‌مانده همان احزاب‌اند؛ همچون پشه‌هایی که به هوای روشنایی گرد هم آمده و گرگ‌های پرطمع که از هر سو به شام روی آورده و در آنجا سکنا گزیده‌اند! آنان افرادی هستند نیازمند تأدیب، و باید با سنت آشنا شوند. آن‌ها از زمره مهاجران و انصار و تابعان به احسان نیستند. پس آنان را به اطاعت فراخواندم و به وحدت و حفظ جماعت دعوتشان کردم؛ اما نپذیرفتند و راه تفرقه و دشمنی با من را برگزیدند و در مقابل مسلمانان صف‌آرایی کردند و با شمشیر و نیزه به رویارویی با آنان برخاستند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۴۹ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸لذا جریربن‌ع
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵٠ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸وقتی کار به اینجا کشید، من نیز به مقابله با آنان برخاستم. آنان وقتی تیزی شمشیر را چشیدند و درد زخم‌ها را لمس کردند، قرآن‌ها را بر سر نیزه بلند کردند و شما را به حکم قرآن فراخواندند. من به شما یادآور شدم که آنان اهل دین و قرآن نیستند و بلندکردن قرآن فقط نیرنگ است! کار جنگ را دنبال کنید؛ ولی شما گفتید: این پیشنهاد را بپذیر و جنگ را پایان بده که اگر آنان تسلیم حکم قرآن باشند، حق ما تإمین خواهد شد. 🔸من پذیرفتم و دست از جنگ کشیدم. نتیجه صلح و سازش میان شما و آنان این شد که دو نفر به عنوان داور انتخاب شدند تا آنچه قرآن زنده کرده، زنده کنند و آنچه قرآن از بین برده است، آنها نیز از میان ببرند؛ اما آرای این دو نفر متشتت شد و در بیان حکم دچار اختلاف شدند و در نهایت، با حکم قرآن مخالفت کردند و نظر قرآن را به دور انداختند. البته از آن دو نیز همین انتظار می‌رفت! 🔸 در این ماجرا گروهی از ما جدا شدند و راه دیگری در پیش گرفتند و تا هنگامی که مزاحمت جدی نداشتند، ما نیز با آنان کاری نداشتیم؛ ولی بعد از مدتی دست به شورش زدند و به فساد در روی زمین روی آوردند و مرتکب قتل نفس شدند. از قبیله «اسد»، اهل «میره» را کشتند و خبّاب و همسر و فرزندش و حارث‌بن‌مرّة‌العبدی را به شهادت رساندند. کسی را به سراغ آنان فرستادم و درخواست کردم قاتلان برادران ما را برای قصاص تحویل ما دهند؛ ولی آنان پاسخ دادند که ما همگی از قاتلان هستیم! آنان سواره و پیاده به ما هجوم آوردند و خداوند آنان را به خاک هلاکت انداخت؛ همان‌گونه که ستمکاران را به ورطه نابودی می‌افکند. 🔸هنگامی که از جنگ با خوارج فراغت یافتیم، به شما فرمان دادم که از همان‌جا به سوی جنگ با دشمن اصلی حرکت کنید؛ اما شما در پاسخ گفتید: شمشیرهایمان کُند و سرنیزه‌ها سست و برخی از آنها شکسته است. به ما اجازه بازگشت به کوفه را صادر کن تا تجهیزات جنگی را مهیا سازیم و با آمادگی بهتر با دشمن روبه‌رو شویم و جای خالی شهدا را با جنگجویان تازه نفس پر کنیم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵٠ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸وقتی کار به
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۱ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸وقتی به پادگان نُخَیله برگشتیم، به شما فرمان دادم که آنجا را تخلیه نکنید و بیشتر وقت خویش را در آنجا بگذرانید و آماده عزیمت به میدان جنگ باشید. از شما خواستم کمتر به دیدار همسر و فرزندان بروید که مردان جنگ همتی جز میدان نبرد ندارند، در این راه صبر و استقامت می‌ورزند، نگران بیداری شب یا تشنگی روز نیستند و برای دوری از همسر و فرزندان، اندوهگین نمی‌شوند. جماعتی از شما در اردوگاه باقی ماندید و خویشتن را آماده نبرد ساختید؛ ولی گروهی دیگر سرناسازگاری گذاشتید و اردوگاه را ترک کردید و وارد شهر شدید. نه آنان که به جانب شهر روانه شده بودند، به سوی من بازگشتند و نه آنان که در اردوگاه بودند، استقامت ورزیدند! تا آنکه فقط پنجاه تن از شما در اردوگاه نزد من باقی ماندند و من نیز چاره‌ای نیافتم جز بازگشت به شهر، و تا امروز هنوز آماده حرکت به همراه من نشده‌اید! 🔸خداوند پدران شما را رحمت کند! آیا نمی‌بینید که مصر به تصرف دشمن درآمده است، شهرهای شما یکی پس از دیگری سقوط می‌کند، اردوگاه‌های نظامی شما هدف هجوم واقع می‌شود و شهرهایتان دستخوش غارت و تاراج قرار می‌گیرد؟! حال آنکه تعداد نفرات شما بسیار فراوان بود و شوکت و قدرت عظیم شما و شجاعت و استقامت شما بیم در دل دشمن می‌افکند و هراسانشان می‌ساخت! شما را به خدا سوگند، به کجا می‌روید و قصد چه کاری دارید؟! عجیب است که دشمنان شما با جدیت تمام به میدان آمده‌اند، دست اتحاد به هم داده‌اند، یکدیگر را یاری می‌کنند و خیرخواه هم شده‌اند! اما شما از همکاری با یکدیگر امتناع می‌ورزید، سست شده‌اید، پشت یکدیگر را خالی می‌کنید و همدیگر را متهم می‌سازید! به راستی که اگر اینگونه ادامه دهید، حتماً روی سعادت و رستگاری را نخواهید دید! 🔸رحمت خدا بر شما باد! خفتگان را بیدار کنید و از لذایذ دنیا فاصله بگیرید و برای جنگ با دشمنتان مهیا شوید، که صبح روشنایی برای بینایان آشکار خواهد شد. بیدار شوید که جنگ شما با آزادشدگان به دست رسول خدا و با فرزندانشان است. آنان اهل ظلم و جفا هستند و از روی اجبار اسلام آورده‌اند. آنان همان کسانی هستند که دشمن کینه‌توز رسول خدا بودند و با تمام توانشان، با اسلام جنگیده بودند. آنان دشمن سنت‌های رسول خدا و دشمن قرآن به شمار می‌رفتند و اهل بدعت در دین بودند. مردم از شرّ و آنان امان نداشتند و اسلام و مسلمانان همیشه از طرف آنان تهدید می‌شدند. آنان رشوه می‌خوردند و بنده دنیا بودند. 🔸به من خبر رسیده است که عمروعاص به شرطی دست بیعت به معاویه داده است که سرزمین‌های بزرگ‌تری را تحت سلطنت خویش در آورد! ننگ بر آن دستی که دین خویش را به دنیا می‌فروشد و خواری و پستی بر آن خریداری که با یاری طلبیدن از فاسقان، درصدد غارت اموال مسلمانان است! به راستی، این خریدار از یاری چنین فرد فاسق و خیانت‌پیشه‌ای چه نصیبی خواهد داشت؟ او کسی است که شراب‌خواری کرده و حد شرعی شرب خمر بر او جاری شده است و همه شما به فساد او در دین آگاهید! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۱ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما 🔸وقتی به پادگ
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۲ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما البته در میان آنان کسان دیگری هم هستند که با علاقه و رغبت اسلام نیاوردند؛ بلکه بر اثر سختی‌هایی که پیش آمد، در نهایت به اجبار و اکراه مسلمان شدند. آری آنان چنین رهبرانی دارند و در میان آنان بسیارند کسانی که من عملکرد زشتشان را برای شما بیان نکردم. شما آنان را به اسم و رسم می‌شناسید و می‌دانید که پیوسته در دشمنی با اسلام بودند و از زمره حزب شیطان به شمار می‌آمدند و با تمام توان به مقابله با رسول خدا برخاسته بودند. آنان سابقه روشنی در ایمان آوردن نداشتند و در عین حال نفاق‌شان بی‌سابقه است. اگر آنان روزی بر شما حاکم شوند، به طور حتم با فخرفروشی و تکبر با شما رفتار کرده و با زور و ستم بر شما حکمرانی خواهند کرد و زمین را لانه فساد خواهند ساخت. شما با این که سستی می‌ورزید و به یاری یکدیگر برنمی‌خیزید، باز هم بهتر از آنان هستید و راه شما صحیح‌تر از آنان است؛ زیرا در میان شما فقیهان و عالمان و خردمندان و حاملان کتاب خدا و شب زنده‌داران و اهل سحر وجود دارد. آیا نباید ناراحت و خشمگین شوید که گروهی سبک‌سر و بیگانه با اسلام و اهل ظلم و جفا، برای رسیدن به حکومت به مقابله با شما برخاسته‌اند؟! خداوند شما را هدایت کند! به سخن من گوش فرادهید و هنگامی که به شما فرمان می‌دهم، اطاعت کنید. به خدا سوگند، اگر فرمان مرا بپذیرید، گمراه نمی‌شوید و اگر سرپیچی کنید، روی رستگاری را نخواهید دید. این سخن خداست که فرمود: أَفَمَن يَهْدِىٓ إِلَى ٱلْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّىٓ إِلَّآ أَن يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ آیا كسی كه به سوی حقّ هدایت می‌كند برای پیروی شایسته‌تر است، یا كسی كه خود هدایت نمی‌شود مگر آنكه هدایتش كنند؟ شما را چه می‌شود؟ چگونه حكم می‌كنید؟!/یونس۳۵ و خداوند متعال به پیامبرش فرمود: إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ تو فقط بیم‌ دهنده‌ای و برای هر قومی راهنما است./رعد۷ یعنی بعد از پیامبر، راهنمایی برای قوم او وجود دارد که امتش را همانگونه که او می‌خواست، هدایت می‌کند. این راهنما و هادی، جز آن کس که اکنون شما را به سوی حق فرا می‌خواند و برای رسیدن به هدایت رهبری می‌کند چه کسی ممکن است باشد؟! اکنون آماده جهاد باشید و مقدمات آن را فراهم سازید که آتش جنگ شعله‌ور شده است و فاسقان آمده‌اند تا نور خدا را با دمیدن در آن خاموش سازند و با بندگان خدا نبرد کنند. بدانید که دوستان شیطان که اهل طمع و ستم هستند، از شما به حق سزاوارتر نیستند؛ چرا که شما اهل نیکی و احسانید و برای اطاعت از خدا و خیرخواهی در مقابل امام خویش سزاوارتر! به خدا سوگند، اگر به تنهایی به جنگ آن‌ها بروم و همه اهل زمین آن را همراهی کنند، ترسی ندارم و وحشتی در دل من پدید نمی‌آید و اصلاً برای من اهمیتی ندارند! اما آنچه مایه ناراحتی من است و برای من اندوه بزرگی شده، چیره شدن گروهی نادان کم عقل و فاجر و بدکار بر این امت است که مال خدا را دست به دست بین خود بگردانند و کتاب خدا را وسیله‌ای برای فریب مردم قرار دهند و با فاسقان در یک حزب متحد شوند و با نیکان و صالحان بجنگند. به خدا سوگند، اگر این بیم و نگرانی نبود، به سرزنش شما نمی‌پرداختم و این همه تشویق به جنگ نمی‌کردم و شما را رها می‌ساختم تا در وقت مقدور با دشمنان روبرو شوم. به خدا سوگند، من بر طریق حق هستم و مشتاق شهادتم. دوست دارم به دیدار پروردگار خود نائل آیم و در انتظار پاداش نیک او هستم. اکنون شما را برای حرکت در راه خدا فرامی‌خوانم. سبکبار یا سنگین بار حرکت کنید و با جان و مال خویش در راه خدا بجنگید. درنگ و تاخیر نکنید که خاری سراغ شما می‌آید و به عقوبت‌الهی گرفتار می‌آیید و خصران نصیبتان می‌شود. مرد جنگ پیوسته بیدار و هوشیار است و حتی اگر بخوابد، چشمش بیدار می‌ماند! کسی که از خود ضعف نشان دهد، آزارها می‌بیند و اگر جهاد در راه خدا برای کسی ناخوشایند باشد، بی‌تردید زیانکار و حقیر می‌شود. من امروز با شما همانگونه هستم که دیروز با شما بودم؛ ولی امروز شما بر عهد دیروز خویش نیستید. بیچاره کسی که شما امروز یاور او باشید! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۲ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما البته در میان
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۳ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما به خدا سوگند، اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز به شما یاری رساند و گام‌های شما را استوار کند. آری، بر خداست که یارانش را یاری دهد و هر کس را که از یاری او دست بردارد، خوار کند. آیا دیده‌اید کسی با تکیه بر توانایی خویش و بدون یاری گرفتن از خداوند، بر دشمن غالب آید؟! گاهی صبر و پایداری در میدان جنگ به دلیل ترس از فرار است و گاهی برای تعصب؛ ولی هیچ یک از این دو ارزشی ندارد. صبر و استقامتی ارزشمند است که برای خدا باشد و در آن صورت است که پیروزی همراه آن خواهد بود؛ همانگونه که هرکس به سرچشمه آب رود، سیراب باز می‌گردد و هر جا برگی بدرخشد، باران می‌بارد. وروردگارا، ما و اینان را از رهروان راه هدایت و بی‌رغبت به دنیا قرار داده و آخرت را برای ما بهتر از دنیا مقدر فرما. 🔻توبیخ مردم به سبب سستی در جنگ با معاویه ❗️دشمن بیدار در کمین شما و شما در غفلت غارت‌ها بسیار تلخ بود و مشکلاتی پدید آورد. توان زیادی از نیروهای ما گرف؛ اما تنها راه چاره این بود که با ریشه فساد، یعنی معاویه، برخورد شود. بسیج مردم برای جنگی بزرگ، در آن وضع مشکل بود و ناچار شدم با زبان تهدید و توبیخ با آنان سخن بگویم: بندگان خدا، چه شده است که وقتی شما را به حرکت و جهاد فرا می‌خوانم، به زمین می‌چسبید؟ آیا به جای اینکه برای آخرت تدبیر کنید، به زندگی دنیوی راضی شده و از ثواب اخروی رویگردان شده‌اید و ذلت و پستی را بجای عزت برگزیده‌اید؟! چرا هرگاه شما را به جهاد فرا می‌خوانم، چشمانتان چنان خیره می‌شود که گویی در لحظه سخت جان‌دادن به سر می‌برید و سخن گفتن باز می‌مانید؟! گویی دلهایتان همچون دل‌های بی‌خردان است و توان تعقل ندارید و گویی دیدگانت نابینا شده است و چیزی را نمی‌بینید! شما چگونه مردمانی هستید؟! در هنگام صلح و راحتی همچون شیران بیشه‌اید و هنگام فراخوان به جنگ، همچون روباه‌های حیله‌گر به دنبال چاره‌اید! نه آن ستون استواری که بتوان بر آن تکیه زد و نه یاورانی هستید که بتوان به آن اعتماد کرد. به خدا سوگند، شما برای افروختن آتش جنگ، هیزم‌های نامرغوبید. شما فریب می‌خورید؛ ولی توان فریب دادن دشمن را ندارید! سرزمین‌های شما را تصرف می‌کنند؛ ولی برای شما اهمیتی ندارد! دشمن بیدار در کمین شما نشسته است؛ ولی شما در غفلت به سر می‌برید! اهل نبرد همیشه بیدارند و غافلان بی‌خبران نابود می‌شوند. ذلت نصیب کسی است که از جهاد رخ برتابد و شکست و غارت بهره کسانی است که از یاری یکدیگر دست بردارند. اما بعد، مرا بر شما حقی و شما را نیز بر من حقی است. حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار بمانید، در آشکار و نهان خیرخواه من باشید، وقتی شما را فراخوانم، اجابت کنید و وقتی فرمانتان دهم، پذیرا شوید. از سوی دیگر، حق شما بر من این است که تا وقتی همراه شما هستم، خیرخواه شما باشم، سهم شما را از بیت‌المال به طور کامل پرداخت کنم، شما را تعلیم دهیم تا نادان نمانید و شما را تأدیل کنم تا آگاه باشید. اگر خداوند خیر شما را خواسته باشد، از آنچه ناخوشایند من است، دست برمی‌دارید و به آنچه من دوست دارم، روی می‌آورید و در این هنگام است که آنچه دوست دارید به دست می‌آورید و به آرزوهای خویش می‌رسید. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۳ 🔅•✾••┈ ...ادامه 📄 نامه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های شما به خدا سوگند،
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۴ 🔅•✾••┈ 🔻فراموشی آمادگی برای نبرد خطبه‌ای دیگر خواندم و یارانم را توبیخ کردم و گفتم: 🔸ای مردم، شما را برای جهاد فراخواندم، ولی حرکت نکردید و برای شما خیرخواهی کردم، ولی نپذیرفتید. ▪️به راستی که حاضرانی غایب هستید، و بود و نبود شما یکسان است! ▪️گوش دارید؛ ولی دریغ که بشنوید! ▫️حکمت‌ها بر شما تلاوت می‌کنم ▫️با بهترین موعظه‌ها اندرزتان می‌دهم ▫️شما را برای نبرد با دشمن ستمگر تشویق می‌کنم ▪️اما هنوز سخنم به پایان نرسیده، می‌بینم که از گرد من پراکنده شده‌اید! ❗️اگر شما را رها کنم، بی‌درنگ به محفل همیشگی خویش باز می‌گردید ❗️دسته دسته دور هم می‌نشینید، ضرب‌المثل می‌گویید و شعر می‌خوانید و اخبار پرس‌وجو می‌کنید! ▪️در حالی‌که آمادگی برای نبرد را به فراموشی می‌سپارید و دل‌های خویش را به باطل سرگرم می‌کنید. ▪️دست‌هایتان پر خاک باد! با این قوم نبرد کنید قبل از آنکه آنان به جنگ شما بیایند. به خدا سوگند، هر قومی در درون خانه خویش هدف هجوم واقع شد، به یقین خوار و ذلیل گشت! 🔸به خدا سوگند، نمی‌بینم که شما چنین کنید، تا آنکه آنان به جنگ شما آیند؛ حال آنکه چقدر علاقه‌مند بودم با نیت و بصیرت خویش به مقابله با آنان می‌شتافتم و از رنج مصاحبت با شما آسوده می‌شدم! شما به شترانی می‌مانید که ساربان خود را گم کرده‌اند و برای همین است که از هر سو جمعشان کنند، و از سوی دیگر پراکنده می‌شوند! 🔸به خدا سوگند، گویی شما را می‌بینم که اگر تنور جنگ شعله‌ور شود و آتش آن گسترش یابد، از اطراف علی‌بن‌ابیطالب پراکنده می‌شوید، همان‌گونه که فرزند در هنگام تولد، از مادر خویش جدا می‌شود! 🔸خطبه که به اینجا رسید، اشعث برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، چرا تو نیز آن‌گونه رفتار نمی‌کنی که عثمان رفتار کرد؟! 🔸در پاسخ گفتم: ای پیشگام دوزخیان، وای برتو! رفتار عثمان اسباب خواری و پستی است! آن رفتار، شایسته کسی است که دین ندارد و دلیل و حجتی برای خود نمی‌یابد. چگونه من همانند او رفتار کنم، وقتی حجت روشنی از خدای خویش دارم و حتی در دستان من است؟! 🔸به خدا سوگند، آن کس که به دشمن فرصت دهد تا گوشت تنش را بِبُرد و استخوانش را بِشکَند و پوستش را بِکَند و خونش را بریزد، البته که فردی ضعیف و کم ظرفیت است. تو اگر دوست داری، آن‌گونه باش! اما من هیچ‌گاه خود را به دست چنان سرنوشتی نمی‌سپارم، تا آنکه شمشیر تیز و برّان بر سر دشمنان فرود آورم و استخوان سرهایشان متلاشی و کف دست‌ها و مچ‌هایشان قطعه قطعه شود و آنگاه خدا هر چه خواهد بکند. ⁉️آیا از کشته شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟! 🔸در خطبه دیگری به مردم تذکر دادم: 🔸آگاه باشید، سوگند به خدایی که جان من در دست اوست، این قوم بر شما پیروز خواهند شد، نه به دلیل آنکه از شما برحق‌ترند، بلکه از آن‌روی که آنان در راه باطلی که فرمانروایشان می‌رود شتاب می‌ورزند؛ ولی شما در اجرای فرمان من، با آنکه بر حقم، سستی می‌کنید! 🔸عجیب است که همیشه ملت‌ها از ستم زمامدارانشان در وحشت‌اند؛ ولی من از ستم پیروان خویش هراسناکم! شما را برای جهاد برانگیختم، اما حرکت نکردید؛ سخن خود را به گوش شما رساندم، ولی نشنیدید؛ در نهان و آشکار دعوتتان کردم، ولی پاسخ ندادید و اندرزتان دادم، ولی نپذیرفتید. حاضرانی هستید همانند غایبان و بردگانی هستید همچون مالکان! حکمت‌ها بر شما خواندم، ولی شما از آن فرار کردید؛ با موعظه‌های رسا و گویا پندتان دادم، ولی هر یک از سویی پراکنده شدید! شما را به جهاد با تبهکاران ترغیب کردم، ولی هنوز سخنانم به پایان نرسیده است، می‌بینم همچون مردم «سبأ» متفرق شده و به جلسات خود بازگشته‌اید و یکدیگر را با مطالب خود فریب می‌دهید! هر بامداد کجی‌های شما را راست می‌کنم؛ ولی شب‌هنگام به حالت اول برمی‌گردید؛ همچون کمان سختی که نه کسی قدرت راست‌کردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست‌شدن را دارا است! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۴ 🔅•✾••┈ 🔻فراموشی آمادگی برای نبرد خطبه‌ای دیگر خواندم و یارانم را
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۵ 🔅•✾••┈ ادامه.... ⁉️آیا از کشته شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟! 🔸ای کسانی که بدن‌های شما حاضر و عقل‌های شما پنهان است! افکار و عقاید شما متشتت است و رهبرانتان گرفتار شمایند! فرمانروای شما از خدا اطاعت می‌کند و شما با او مخالفت می‌ورزید! اما فرمانروای اهل شام خدا را معصیت می‌کند و ایشان از او فرمان می‌برند! 🔸به خدا سوگند، دوست دارم معاویه با من معامله‌ای کند همچون تبدیل دینار به درهم. ده تن از شما را بگیرد و یک تن از مردان خود را به من بدهد! 🔸ای مردم کوفه، گرفتار شما شده‌ام به دلیل اینکه سه چیز در شما هست و دو چیز در شما نیست: ❎ با آنکه گوش دارید، کر هستید! ❎ با آنکه زبان دارید، گنگید! ❎ با آنکه چشم بینا دارید، کور هستید! ❎ نه در رویارویی با دشمن، آزاد مردانی صدیق هستید ❎ و نه به هنگام بلا برادرانی در خود اعتماد! ❎ دست‌هایتان پُرخاک باد! ❎ ای مردم، همانند شترانی هستید بی‌ساربان که هرگاه از یک سو گرد آورده شوند، از دیگر سو پراکنده می‌شوند! 🔸به خدا سوگند، گویی می‌بینم که وقتی جنگ سخت شود و آتش آن افروخته، از گرد پسر ابوطالب پراکنده شوید، مانند جدا شدن زن حامله از فرزندش پس از زایمان! این در حالی است که من از جانب پروردگارم حجت و گواه دارم و در راه روشن پیامبر گام برمی‌دارم. راه من راهی روشن است که آن را گام به گام می‌پیمایم و چشم از آن بر نمی‌گیرم. به اهل‌بیت پیامبرتان بنگرید. به آن سو بروید که آنان می‌روند. قدم به‌جای قدم آنان نهید که هیچ‌گاه شما را از مسیر هدایت بیرون نمی‌برند و به پستی و هلاکت باز نمی‌گردانند. اگر نشستند و سکوت کردند، شما نیز بنشینید و سکوت کنید و اگر برخاستند و قیام کردند، شما نیز برخیزید و قیام کنید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می‌شوید! 🔸من اصحاب محمد را دیده‌ام؛ اما در میان شما کسی را نمی‌بینم که همانند ایشان باشد! آنان شب را در حالی به صبح می‌رسانند که بر اثر عبادت، موهای پریشان و چهره‌های غبارآلود داشتند. شب را تا صبح یا در حال سجده به سر می‌بردند یا در حال قیام. گاه چهره بر خاک می‌ساییدند و گاه پیشانی بر خاک! با یاد معاد چنان ناآرام بودند که گویی بر روی آتش و ایستاده‌اند. پیشانی آنان بر اثر سجده‌های طولانی همچون زانوان بز، پینه بسته بود. اگر نام خدا برده می‌شد، چنان می‌گریستند که گریبانشان تر می‌شد و از بیم عذاب و امید ثواب، همچون درخت در تندباد، برخود می‌لرزیدند. 🔸ای مردمان ناهماهنگ و دل‌های پریشان و پراکنده و ای آنان که بدن‌هایشان حاضر و خِردهایشان غایب است! شما را با مهربانی به سوی حق می‌کشانم و شما همانند بزغاله‌ای که از غرش شیر فرار می‌کند، می‌گریزید! بسیار بعید است که به یاری شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم یا حقی را که دیگران به انحراف کشیده‌اند، راست کنم. 🔸بار خدایا، تو می‌دانی که جنگ و درگیری ما نه برای به دست‌آوردن قدرت و حکومت بود و نه برای به چنگ‌آوردن دنیای ناچیز و ثروت؛ بلکه می‌خواستیم نشانه‌های دگرگون شده دین تو را به جایگاهش بازگردانیم و سرزمین‌های تو را اصلاح کنیم، تا بندگان ستمدیده‌ات در امن و امان زندگی کنند و نیز حدود و مقررات فراموش شده تو را بار دیگر اجرا کنیم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۵ 🔅•✾••┈ ادامه.... ⁉️آیا از کشته شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر ب
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۶ 🔅•✾••┈ ادامه.... ⁉️آیا از کشته شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟! 🔸شما می‌دانید سزاوار نیست کسی که بر ناموس و جان مسلمانان و غنیمت‌ها و احکام آنان ولایت و رهبری دارد، فردی بخیل باشد، تا به خوردن اموال مردم حرص بورزد! همچنین فرد نادان نیز شایستگی رهبری ندارد؛ زیرا مردم را با نادانی خود گمراه می‌سازد! نباید ستمکار باشد تا حق مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند! نباید در تقسیم بیت‌المال بی‌عدالتی ورزد تا اموال مردم حیف و میل شود! نباید گروهی را بر گروه دیگر برتری دهد و نیز نباید در قضاوت، رشته ستاند تا حقوق مردم را از بین ببرد و احکام حدود الهی را متوقف کند. 🔸کسی که سنت رسول خدا را ضایع کند، لیاقت رهبری امت اسلامی را ندارد؛ زیرا چنین فردی امت را به هلاکت می‌کشاند. 🔸به خدا سوگند، من به اختیار خود به سوی شما نیامدم؛ بلکه به سوی دیار شما کشانده شدم! حال به من خبر رسیده است که می‌گویید علی دروغ می‌گوید! خدا شما را بُکشد! به چه کسی دروغ بسته‌ام؟! من نخستین کسی هستم که به خدا ایمان آورده‌ام؛ بااین حال آیا به خدا دروغ می‌بندم یا بر پیامبر او دروغ می‌بندم، در حالی که نخستین کسی هستم که او را تصدیق کرده‌ام؟! 🔸نه، به خدا سوگند، آنچه می‌گویم واقعیتی است که شما معنی آن را در نمی‌یابید و شایستگی درک آن را ندارید. 🔸شگفتا! شگفتا! پیمانه علم و حکمت را به رایگان در اختیار شما نهادم، اگر ظرفیت آن را داشته باشید! وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُۥ بَعْدَ حِينٍۭ و خبرش را پس از مدّتی خواهید دانست./ص۸۸ 🔸در شگفتم از شما و از مردم شام. فرمانروای مردم شام خدا را معصیت می‌کند و آنان از او فرمان می‌برند! ولی فرمانروای شما خدا را اطاعت می‌کند و شما فرمانش نمی‌برید! 🔸به شما می‌گویم به سوی دشمن خویش حرکت کنید. پاسخ می‌دهید سوز سرما زیاد است! آیا دشمن همچون شما سوز سرما را احساس نمی‌کند؟! آری، شماهمانند آن کسانی هستید که رسول خدا به آنان گفتند برای جهاد در راه خدا حرکت کنید، اما بزرگان آنان پاسخ دادند: لَا تَنفِرُوا۟ فِى ٱلْحَرِّ ۗ در این گرما (برای جنگ) حرکت نکنید!/توبه۸۱ 🔸و خداوند به پیامبرش فرمود: قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا ۚ لَّوْ كَانُوا۟ يَفْقَهُونَ بگو: آتش دوزخ، سوزان‌تر است اگر می‌فهمیدند./توبه۸۱ 🔸به خدا سوگند، اگر با شمشیرم بر صورت مومن بکوبم تا با من دشمن شود، دشمن نخواهد شد و اگر همه دنیا را به دامن کافر بریزم، دوستی مرا در دل نخواهد گرفت. این همان است که بر زبان رسول خدا، پیامبر امی، جاری شد که فرمودند: «هیچ مومنی با تو دشمنی نمی‌کند و هیچ کافری با تو دوستی نمی‌ورزد.» آری، ستم‌پیشگان و دروغ‌پردازان بدبخت و بیچاره خواهند بود. 🔸ای مردم کوفه، به خدا سوگند، یا بر جنگ با دشمنانتان صبر و پایداری می‌کنید یا خداوند قومی را بر شما مسلط می‌کند که شما از آنان به حق سزاوارترید. خداوند توسط آنان شما را از عذاب خواهد کرد و پس از آن به دست شما یا هر کس دیگری که خدا بخواهد، آنان را عذاب می‌کند. 🔸آیا از کشته‌شدن با شمشیر می‌گریزید تا در بستر بمیرید؟! شهادت می‌دهم که من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «مردن در بستر سخت‌تر است از تحمل ضربت هزار شمشیر. جبرئیل این خبر را به من داده است.» آری، آنچه شنیدید، خبری بود که جبرئیل به رسول خدا داده است. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۷ 🔅•✾••┈ ✅ آمادگی مردم برای جنگ با معاویه ❇️ به سراغ دشمن میروم حتی
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۸ 🔅•✾••┈ 🔺کسانی در رکاب ما می‌جنگند که قصد آخرت دارند 🔸خطبه دیگری برای مردم خواندم و آنان را برای جهاد تشویق کردم. در نتیجه خواندن این خطبه، دوازده‌هزار نفر برای رفتن به جنگ اعلام آمادگی کردند. در بخشی از این خطبه چنین گفتم: 🔸ما اصحاب پرچم‌های برافراشته دربدر هستیمـ فقط مومنان راستین به یاری ما بر می‌خیزند و منافقان همیشه در پی شکست ما هستند! کسانی که ما را یاری کنند، خداوند یاری‌شان می‌دهد و کسانی که به یاری ما نشتابند، خداوند در دنیا و آخرت خوارشان می‌کند. می‌دانستم برخی کسانی که با من بیعت کرده‌اند، در دلهایشان مکر است و فریب! 🔸بدانید که من فقط با کسانی می‌جنگم که از دین خارج شده‌اند، بیعت‌شکنی کرده‌اند، به دنبال قدرت برای خود هستند و دین خود را در مقابل اندکی از دنیا می‌فروشند. 🔸کسانی در رکاب ما می‌جنگند که قصد آخرت دارند و برای قیامت خویش تلاش می‌کنند! آگاه باشید که دوستان و یاوران ما در هر بامداد و شامگاه در انتظار نعمتی از جانب خداوند هستند و دشمنان و بدخواهان ما در هر بامداد و شامگاه در انتظارند که بلایی از جانب خداوند فرود آید! پس بشارت باد بر دوستان ما که سودهای فراوان و بهشت جاودان را به دست آورده‌اند! دشمنان ما هم در انتظار عقوبت الهی در دنیا و آخرت خواهند بود. 🔺اتحاد بزرگان قبایل 🔸به قیس‌بن‌سعد، استاندار آذربایجان، نامه‌‌ای نوشتم: 🔸اما بعد، اداره امور را به عبدالله‌بن‌شبیل الاحمسی واگذار و او را جانشین خود کن و به سوی من بی؛ زیرا بزرگان قبایل گرد هم آمده و متحد شده‌اند و افراد تحت فرمانشان نیز سر تسلیم فرود آورده و آماده عزیمت به جنگ هستند. 🔸پس در حرکت شتاب کن که من به زودی در اول ماه، اگر خدا بخواهد، به سوی دشمن سرکش عزیمت خواهم کرد. تاخیر من در حرکت فقط برای رسیدن توست. امیدوارم خداوند برای ما و تو در همه امور به نیکی حکم فرماید. 🔺من امروز لشکر آماده می‌کنم 🔸آخرین خطبه را در میان مردم ایراد کردم: 🔸ستایش خداوندی را که سرانجام خلق و پایان کارها، اوست. به سبب احسان عظیمش، برهان آشکارش، فضل فراوانش و آنچه بدان بر ما منت نهاده است، ستایش می‌کنم که حق او را ادا کند، شکر شایسته او را به جا آورد، ما را به ثواب او نزدیک کند و موجب فزونی بخشش و احسان او شود. 🔸از او یاری می‌طلبیم، همچون یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، به بخشش او آرزومند، به دفاع او مطمئن، به فراوانی نعمت او معترف بوده و به کردار و گفتار، فرمان‌بردار اوست. 🔸به او ایمان می‌آوریم، همچون ایمان کسی که از روی یقین به او امید بسته، از روی ایمان به او روی نهاده، خاشعانه در برابر او سر فرود آورده است، خالصانه به یگانگی او اعتقاد دارد، با ستایش فراوان او را بزرگ می‌شمارد و از دل و جان به او پناهنده می‌شود. 🔸او از کسی متولد نشد تا در عزت و بزرگی دارای شریک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پیشی نگرفت و زیادی و نقصان در او راه ندارد؛ بلکه با نشانه‌های تدبیر درست و قضای نافذ و استوار خود بر عقل‌ها تجلی کرده است. 🔸از نشانه‌های آفرینش او، خلقت آسمان‌هاست که بی‌هیچ ستون و تکیه‌گاهی پابرجایند. آسمان‌ها را به اطاعت خویش فراخواند و آن‌ها بدون درنگ و در نهایت فرمانبرداری و تسلیم اجابت کردند. اگر اقرار آسمان‌ها به ربوبیت او و اعترافشان به اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آن‌ها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمی‌داد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۸ 🔅•✾••┈ 🔺کسانی در رکاب ما می‌جنگند که قصد آخرت دارند 🔸خطبه دیگری ب
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۵۹ 🔅•✾••┈ ...ادامه 🔺من امروز لشکر آماده می‌کنم 🔸ستارگان آسمان را که پرده‌های تاریک شب، مانع نورافشانی آن‌ها نمی‌شود و پوشش سیاه شب ظلمانی نمی‌تواند پرتو درخشانشان را در دل آسمان‌ها بازگرداند، نشانه‌های هدایتگر قرارداد تا مردم سرگردان، هنگام سیر در راه‌های گشاده زمین، به وسیله آن‌ها راهنمایی شوند. 🔸 پس منزّه است خداوندی که تاریکی سایه افکنده و ناهمواری‌های زمین و قله بلند کوه‌ها از او پوشیده نیست و غرش رعد در کرانه آسمان، درخشش برگ در لابلای ابرها، وزش بادهای تند و طوفان و ریزش برگ‌ها بر اثر بارش باران، از دید او مخفی نبوده و نخواهد بود. او محل فروافتادن قطرات باران و قرارگاه آن‌ها را می‌داند و به مسیر کشیده شدن دانه‌ها توسط مورچگان و از غذای کوچک و نادیدنی پشه‌ها و آن چه در شکم حیوانات ماده در حال رشد است، آگاهی دارد. 🔸سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آنکه کرسی، عرش، آسمان، زمین، جن و انس پدید آیند و فکرها و عقل‌های ژرف‌اندیش از شناخت ذات او ناتوان‌اند و حد و اندازه‌ای برای او تصور نتوانند کرد. هیچ سوال کننده‌ای او را به خود مشغول نسازد و بخشش هیچ عطایی از دارایی او نکاهد! برای دیدن مخلوقات به چشم مادی نیاز ندارد، در مکانی محدود نمی‌شود، همسر و همتایی ندارد، با تمرین و تجربه نمی‌آفریند، با حواس درک نمی‌شود و با مردم مقایسه نخواهد شد. او خدایی است که بدون اعضا و جوارح و زبان و کام، با موسی سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. 🔸ای کسی که در وصف پروردگار خویش به رنج افتاده‌ای، اگر راست می‌گویی، جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقرب را وصف کن که در بارگاه قدس الهی سر فرود آورده‌اند و از هیبت ذات الهی لرزان‌اند و عقولشان از درک خدای احسن‌الخالقین درمانده و حیران است. 🔸آری، کسانی به صفات درک می‌شوند که دارای شکل و هیئت و آلات و ابزار بوده و عمر محدود و اجل معیّن داشته باشند؛ به‌طوری که چون زمانشان سرآید، فانی شوند! و یگانه خداوندی است که هر تاریکی را به نور خود روشن کرده است و وقتی نور خویش را دریغ کند، هر درخششی روی به تاریکی نهد. 🔸ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی در پیشگاه خداوندی سفارش می‌کنم که بر شما جامه‌ها پوشانید و وسایل زندگی و معاش شما را به فراوانی مهیا کرد. 🔸اگر راهی برای زندگانی جاودانه وجود داشت یا از مرگ گریزی بود، حتماً سلیمان‌بن‌داوود چنین می‌کرد. خداوند حکومت بر جن و انس را به همراه نبوت و مقام والای قرب و منزلت در اختیار او قرار داد؛ اما آنگاه که پیمانه عمرش لبریز شد و از روزی خود به طور کامل استفاده کرد، تیرهای مرگ از کمان‌های فنا بر او باریدن گرفت و خانه و دیارش از وجود او خالی شد. خانه‌های او بی‌صاحب ماند و دیگران آن‌ها را به ارث بردند. به راستی که در تاریخ گذشته، درس‌های عبرت فراوان برای شما وجود دارد. کجایند «عمالقه» و فرزندانشان؟ کجایند فرعون‌ها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر «رسّ» که پیامبران خدا را کشتند و چراغ نورانی سنت آن‌ها را خاموش کردند و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند؟ کجایند آنان که با لشکرهای انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانی گردآوردند و شهرها ساختند؟ آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۵۹ 🔅•✾••┈ ...ادامه 🔺من امروز لشکر آماده می‌کنم 🔸ستارگان آسمان را که
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶٠ 🔅•✾••┈ ...ادامه 🔺من امروز لشکر آماده می‌کنم 🔸ای مردم، من اندرزهای پیامبران به امت‌های خود را در میان شما نشر دادم و وظایفی را که جانشینان پیامبران گذشته در میان مردم خود انجام دادند، تحقق بخشیدم. 🔸با تازیانه شما را ادب کردم؛ ولی نپذیرفتید و به راه راست نرفتید و با هشدارهای فراوان شما را خواندم؛ ولی جمع نشدید. 🔸شما را به خدا! آیا در انتظار امامی جز من هستید و منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟! 🔸آگاه باشید! آنچه از دنیا روی آورده بود، پشت کرد و آنچه پشت کرده بود، روی آورد؛ بندگان نیک خدا عزم رحیل کردند و آماده کوچ شدند و متاع اندک و دنیای فانی را با آخرت جاویدان و نعمت‌های فراوانش تعویض کردند! 🔸آری، اگر امروز آن دسته از برادران ما که خونشان در صفین بر زمین ریخت زنده نیستند، هیچ زیانی نکرده‌اند؛ زیرا اگر زنده بودند، خوراکشان غم و نوشیدنی آن‌ها خونابه دل بود. به خدا سوگند، آن‌ها خدا را ملاقات کردند و خدا پاداش آن‌ها را به تمامی داد و پس از دوران ترس و نگرانی، آن‌ها را در سرای امن خود استقرار بخشید. 🔸کجایند برادران من که قدم در راه نهادند و با حق درگذشتند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن‌تیهان؟ کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند برادران همانند آنان که با یکدیگر پیمان بر مرگ و جانبازی در راه حق بستند و سرهایشان به سوی ستمگران فرستاده شد؟ 🔸خطبه که به اینجا رسید، اشک مهلت نداد و به یاد دوستان وفادار و صمیمی‌ام، گریه طولانی کردم و سپس ادامه دادم: 🔸آه و دریغ بر برادران من که قرآن را تلاوت کرده و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی اندیشه کردند و آن‌ها را بر پا داشتند، سنت‌های الهی را زنده و بدعت‌ها را نابود کردند، وقتی به جهاد دعوت شدند اجابت کردند و به رهبر خود اعتماد و اطمینان داشتند و از او پیروی کردند. 🔸 پس از این، با صدای بلند ندا سر دادم: 🔸جهاد! جهاد! ای بندگان خدا، بدانید که من امروز لشکر آماده می‌کنم. هر کس می‌خواهد به سوی خدا رود، همراه با خارج شود. در این روز ده هزار نفر در اختیار حسین و ده هزار نفر در اختیار قیس‌بن‌سعد و ده هزار نفر در اختیار ابوایوب قرار دادم و برای دیگر فرماندهان نیز سپاهی معیّن کردم و آماده بازگشت به صفین شدم. 🔸چند روز بعد بود که ضربت ابن‌ملجم بر سرم فرود آمد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶٠ 🔅•✾••┈ ...ادامه 🔺من امروز لشکر آماده می‌کنم 🔸ای مردم، من اندرزهای
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۱ 🔅•✾••┈ 🌹نزدیک بودن وعده شهادت ❇️ بشارت باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد 🔸ماه رمضان فرا رسیده بود و من احساس می‌کردم به وعده‌ای که رسول خدا به من داده بودند، نزدیک شده‌ام. رسول خدا به من وعده شهادت داده بودند: أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتْرَكُوٓا۟ أَن يَقُولُوٓا۟ ءَامَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ آیا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و دیگر مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟!/عنکبوت۲ 🔸دانستم که تا رسول خدا در میان ما حضور دارند، فتنه‌ای بر ما فرود نیاید. 🔸پرسیدم یا رسول‌الله این فتنه و آزمایش چیست که خداوند شما را بدان آگاه کرده است؟ 🔸فرمودند: «یا علی، پس از من، امت به فتنه و آزمون دچار می‌شوند!» 🔸گفتم: یا رسول‌الله، آیا غیر از این است که در روز اُحُد که جماعتی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و این بر من دشوار و گران آمد، به من فرمودید: «بشارت باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد»؟ 🔸رسول خدا به من فرمودند: «همانا این بشارت تحقق می‌پذیرد. در آن هنگام چگونه صبر خواهی کرد؟» 🔸گفتم: یا رسول‌الله، چنین موضعی جای صبر کردن نیست؛ بلکه جای شادمانی و شکرگزاری است. 🌹در انتظار به سر می‌برم 🔸روزی بالای منبر بودم که شخصی درباره این آیه سوال کرد: مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا۟ مَا عَٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبْدِيلًا از میان مؤمنان مردانی هستند كه آنچه را با خداوند پیمان بسته بودند صادقانه وفا كردند (و خود را آماده‌ی جهاد نمودند)، برخی از آنان پیمانشان را عمل كردند (و به شهادت رسیدند) و بعضی دیگر در انتظار (شهادت) هستند، و هرگز (عقیده و پیمان خود را) تغییر ندادند./احزاب۲۳ 🔸در پاسخ گفتم: بار پروردگارا، طلب عفو و بخشش می‌کنم. این آیه درباره من و عمویم، حمزه، و پسرعمویم، عبیده، نازل شده است. عبیده در جنگ بدر پیمان خود را به آخر برد و به شهادت رسید. حمزه در جنگ اُحُد پیمان خود را به آخر رساند و به شهادت رسید و اما من در انتظار به سر می‌برم! من منتظر شقی‌ترین فرد امت هستم که محاسنم را با خون سَرم رنگین کند. این وعده‌ای است که محبوب من، رسول خدا، به من داده‌اند. ☀️وعده‌ای قطعی از محبوبم، رسول خدا به من روزی أصبغ‌بن‌نباته از من پرسید: چرا محاسن خود را رنگ نمی‌کنید، حال آنکه رسول خدا محاسنشان را رنگ می‌کردند؟! 🔸به او گفتم: من در انتظار شقی‌ترین امت هستم که محاسنم را با خون سرم رنگین کند! این وعده‌ای قطعی است که محبوبم، رسول خدا به من داده‌اند. ☀️امید آن دارم که وفاتم نزدیک شده باشد 🔸و چند روز قبل از شهادت، در یکی از سخنرانی‌هایم گفتم: 🔸از روزی که خداوند، محمد را به پیامبری مبعوث کرد، روی راحتی و آسایش ندیدم و خدا را برای این نعمت سپاسگزارم. 🔸به خدا سوگند، از هنگام خردسالی بود که بیم و هراس آغاز شد و تا بزرگ‌سالی در میدان جهاد و مبارزه بودم. با مشرکان می‌جنگیدم و هدف عداوت منافقان بودم، تا اینکه خداوند پیامبرش را قبض روح کرد و وی را به ملأ اعلا برد. به راستی که مصیبت ارتحال رسول خدا چنان سخت بود که گویی قیامت کبرا برپا شده بود! 🔸بعد از ارتحال آن بزرگوار نیز پیوسته در هراس به سر می‌بردم و همیشه نگران وقوع حوادثی بودم که پذیرش آنها برایم ممکن نباشد و البته در این مدت، به لطف و عنایت الهی، جز خیر و نیکی ندیدم. 🔸به خدا سوگند، از نوجوانی شمشیر می‌زدم تا اینکه به پیری رسیدم و آنچه در این مدت تسلی بخش دلم بود و مرا به پایداری و استقامت فرا می‌خواند، این بود که همه این گام‌ها و تحمل سختی‌ها برای خدا و یاری رسول خدا بوده است. 🔸اما اکنون امید آن دارم که وفاتم نزدیک شده باشد و در آینده‌ای نزدیک، هنگام آسایشم فرا رسد، که البته اسباب آن را نیز فراهم می‌بینم. ⁉️آیا برای شقی‌ترین امت، وقت مناسب فرا نرسیده است؟ 🔸هر از گاهی که با مردم سخن می‌گفتم یا خطبه‌‌ای می‌خواندم، به نزدیک بودن زمان شهادتم اشاره می‌کردم و می‌گفتم: 🔸آیا هنگام آن فرانرسیده است که شقی‌ترین امت برخیزد و این محاسن را با خون سرم رنگین کند؟ 🔸چه مانعی رخ داده است که شقی‌ترین امت، این محاسن را با خون سر رنگین نمی‌کند؟ به خدا سوگند، این محاسن با خون سرم خضاب خواهد شد... خضاب با خون و نه خضاب با عطر و عنبر! 🔸آیا برای شقی‌ترین امت وقت مناسب فرا نرسیده‌است؟ آری، حتماً این محاسن با خون سرم رنگ خواهد شد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۱ 🔅•✾••┈ 🌹نزدیک بودن وعده شهادت ❇️ بشارت باد تو را که شهادت در پی تو
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۲ 🔅•✾••┈ 💢چند روز از ماه گذشته است؟ 🔸در ماه رمضان برای افطار به منزل فرزندانم می‌رفتم. یکی از شب‌ها از آن‌ها پرسیدم: چند روز از ماه گذشته است؟ 🔸آنها پاسخ دادند، و من زمزمه کردم: در دهه آخر این ماه است که پدر خویش را از دست خواهید داد! 💢روز جمعه با خون رنگین خواهی شد 🔸چند روز قبل از شهادت بود که همسرم، امّ جعفر، آب می‌ریخت و من دست‌هایم را می‌شستم. دست به محاسنم بردم و آن‌ها را بالا آوردم و گفتم: چقدر زیبا می‌شوی، هنگامی که روز جمعه با خون رنگین شوی! 💢یک شب یا دو شب بیشتر نمانده است! افطار را در منزل فرزندانم بودم و در هر افطار بیش از سه لقمه غذا نمی‌خوردم. یکی از شب‌ها از من پرسیدند: چرا غذا کم می‌خورید؟ 🔸پاسخ دادم: می‌خواهم هنگامی که امر الهی فرامی‌رسد، شکمم خالی باشد و سبک‌بار باشم. به راستی که یک شب یا دو شب بیشتر نمانده است! ☀️ملاقات با رسول خدا در رویا 💢ابراز اشتیاق رسول خدا برای ملاقات با من! 🌹چند روز قبل از شهادت 🔸در حال سجده و رازونیاز با خدا و درخواست خیر بودم که لحظاتی خواب بر چشمانم غلبه کرد و در آن حال، رویای شگفتی دیدم. رسول خدا ایستاده بودند و خطاب به من فرمودند: «ای ابالحسن، دوری تو از من به درازا کشید. چقدر مشتاق دیدار توام! خداوند وعده‌ای را که به من داده بود، درباره تو محقق ساخت و به عهدش وفا کرد!» 🔸عرض کردم: یا رسول‌الله، خداوند کدامین وعده را درباره من محقق ساخت؟ 🔸فرمودند: این وعده درباره تو، همسرت، فرزندانت و خاندان تو بود که شما را در بالاترین درجات قرب در مقام علیین جای دهد.» 🔸عرض کردم: پدرم و مادرم فدایت یا رسول‌الله! پس شیعیان ما در چه جایگاهی قرار دارند؟ 🔸 فرمودند: «شیعیان ما همراه ما هستند و قصرهایشان در اطراف قصرهای ما و منازلشان در مقابل منازل ماست.» 🔸پرسیدم: یا رسول‌الله، به شیعیان ما در دنیا چه عنایتی خواهد شد؟ 🔸فرمودند: «امنیت و عافیت.» 🔸پرسیدم: شیعیان ما در هنگام مرگ چگونه خواهند بود؟ 🔸فرمودند: «چگونگی مرگ بر عهده خود آنان گذاشته می‌شود. فرشته مرگ مأمور به اطاعت از آن‌هاست و با هر نوع مرگ که بخواهند، با همان می‌میرند. آری، شیعیان ما به اندازه محبتی که به ما دارند، مرگ بهتری هم خواهند داشت.» 🔸عرض کردم: آیا توضیح بیشتری برای فهم این مسئله وجود دارد؟ 🔸فرمودند: «آری، جان‌دادن شیعیانی که بیشترین محبت را به ما دارند، مانند این است که آب سرد و گوارایی در روز گرم تابستان بنوشند و دلشان خنک شود. بقیه شیعیان نیز به راحتی جان می‌دهند و چشمانشان با مرگ روشن می‌شود. مانند اینکه وارد رختخواب خود شوند و به خواب بروند.» 🔻شکایت به رسول خدا از رفتارهای مردم عراق 🔸آنچه در رویا دیده بودم، برای فرزندم حسین نقل کردم: 🔸دیشب حبیبم رسول خدا را در خواب دیدم. در آن حال از رفتارهای مردم عراق با خودم، پس از ارتحال رسول خدا شکایت کردم. و رسول خدا به من بشارت دادند که به زودی از دست آنان آسوده خواهم شد! ☀️رسول خدا گردوغبار را از رخسارم زدودند! 🔸چند روز قبل از شهادت به دخترم گفتم: دخترم فکر می‌کنم حضور من در کنار شما به پایانش نزدیک شده است. 🔸او پرسید: پدرجان، مقصودت چیست؟ 🔸خوابی را که دیده بودم، برایش نقل کردم و گفتم: رسول خدا را در خواب دیدم. آن بزرگوار دست به صورت من می‌کشیدند و درحالی‌که گردوغبار رخسارم رامی‌زدودند، فرمودند: «یاعلی، دیگر مسئولیتی بر عهده تو نیست. آنچه برعهده تو بود، به جای آوردی.» آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۲ 🔅•✾••┈ 💢چند روز از ماه گذشته است؟ 🔸در ماه رمضان برای افطار به من
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۳ 🔅•✾••┈ 🔻یا رسول‌الله از امت تو چه تلخی‌ها دیدم! 🔸در همان شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، به فرزندم حسن گفتم: فرزندم، امشب در لحظاتی که به خواب رفته بودم، رسول خدا را دیدم. 🔸به ایشان عرض کردم: یا رسول‌الله چه سختی‌های خستگی‌آور و چه دشمنی‌های تلخ که از امت تو تحمل کردم! 🔸فرمودند: « کن!» 🔸و من این‌گونه خواستم: بار پروردگارا، بهتر از آنان را نصیب من فرما و بدتر از مرا نصیب آنان کن! 🌹شب ضربت خوردن 🔴 اگر سپیده صبح دمت من کشته خواهم شد! 🔸آن شبی که سحرگاهش ضربت خوردم، در منزل دخترم ام‌کلثوم بودم. آن شب خواب نداشتم؛ ولی برای نماز شب نیز به مسجد نرفتم. دخترم پرسید: چرا امشب استراحت نمی‌کنید؟ 🔸گفتم: اگر سپیده صبح بدمد، من کشته خواهم شد! 🔸دخترم پیشنهاد کرد که برای اقامه نماز صبح به مسجد نروم و به جای خودم جعده را بفرستم. 🔸موافقت کردم: آری به جعده بگویید نماز را اقامه کند. 🔸ولی پس از آن گفتم: راهی برای گریز از عجل وجود ندارد. و عازم مسجد شدم. ☀️امشب همان شب موعود است! در آن شب، بسیار از اتاق بیرون می‌آمدم و آسمان را می‌نگریستم و می‌گفتم: 🔸به خدا سوگند، که به من دروغ گفته نشده است و من نیز دروغ نمی‌گویم! قطعاً امشب همان شب موعود است 🔸هنگامی که وقت اذان صبح شد، لباسم را پوشیدم و از اتاق بیرون آمدم و این شعار را زمزمه کردم: 🔸کمربند خود را برای مرگ محکم ببند 🔸که مرگ را ملاقات خواهی کرد 🔸و وقتی مرگ به وادی تو رسید، بی‌تابی مکن. ▫️با آنها کاری نداشته باشید 🔸در بیرون خانه مرغابی‌ها اطرافم را گرفتند و سروصدا کردند. اهل منزل سعی کردند که آن‌ها را از اطراف من دور کنند. 🔸به آنان گفتم: با آنها کاری نداشته باشید. آن‌ها نوحه‌خوانی و مرثیه‌سرایی را شروع کرده‌اند! ◾️کمربند خود را برای مرگ محکم ببند! 🔸وقتی خواستم درِ خانه را باز کنم، لباسم به میخ در گیر کرد و کمربندم باز شد. آن را محکم بستم و دوباره این ابیات را تکرار کردم: 🔸کمربند خود را برای مرگ محکم ببند 🔸که مرد را ملاقات خواهی کرد. 🔸وقتی مرگ به وادی تو رسد، 🔸بی‌تابی مکن. 🔸کسانی را می‌شناسم 🔸که از مال دنیا بهره‌ای ندارند و تهی‌دست‌اند، 🔸اما با دلاوری، به سوی مرگ قدم برمی‌دارند 🔸و مرگ را با زندگی آمیخته با شر ترجیح می‌دهند! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۳ 🔅•✾••┈ 🔻یا رسول‌الله از امت تو چه تلخی‌ها دیدم! 🔸در همان شبی که س
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۴ 🔅•✾••┈ ☀️ باز کنید راه جهادگر و مجاهد راه خدا را! 🔸از منزل که بیرون آمدم و به طرف مسجد می‌رفتم، این ابیات را زمزمه می‌کردم: 🔸باز کنید راه جهادگر و مجاهد راه خدا را! 🔸مجاهدی که عمر خویش را پیوسته در جهاد برای خدا سپری کرد 🔸و غیر از خدای واحد را نپرستید 🔸و در بیداری مردم و دعوت آنان به عبادت کوشش‌ها کرد. ☀️آماده نماز باشید 🔸وارد مسجد شدم و برای اینکه مردم متوجه وقت نماز صبح شوند، ندا سر دادم: ای مردم،برای نماز برخیزید! آماده نماز باشید! ☀️برخیز برای نماز! 🔸مردم را که برای نماز صبح بیدار می‌کردم، دیدم ابن‌ملجم را که در میان آنان خود را به خواب زده بود. او را هم صدا زدم: «برخیز برای نماز!» 🔴 سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم! 🔸در محراب مسجد قرار گرفتم و نماز را شروع کردم. ابن‌ملجم فریاد زد: یا علی، حکم به خدا اختصاص دارد، نه به تو و نه به اصحاب تو! سپس ضربت را بر سرم وارد کرد. 🔸ابتدا گفتم: مراقب باشید این مرد از دست شما فرار نکند! 🔸و سپس گفتم: ، ! 🔴 پدرِ تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید 🔸فرزندم حسن آمد و سرم را به دامن گرفت. او را دلداری دادم: به خدا سوگند، رستگار شدم. پدر تو از امروز به بعد دیگر ناراحتی نخواهد دید. 🔳 سفارش به مدارا با ابن ملجم 💢 از همان غذایی که به من می‌دهید، او را نیز اطعام کنید! 🔸هنگامی که مرا به منزل آوردند، اولین سوالی که پرسیدم درباره قاتلم، ابن‌ملجم، بود. 🔸گفتند او را دستگیر کرده‌ایم. سفارش کردم: غذایی که به من می‌دهید، او را نیز اطعام کنید؛ با همان نوشیدنی‌هایی که برای من می‌آورید، او را نیز سیراب کنید. اگر زندگی من ادامه داشت، خودم درباره او تصمیم می‌گیرم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربت بر او وارد کنید و از زیاده‌روی بپرهیزید. 🔸و به حسن و حسین تاکید کردم: این اسیر را در حبس نگه دارید، اطعامش کنید و سیرابش نمایید و به نیکی با اسیر رفتار کنید. اگر ماندم بهتر از دیگران می‌دانم با او چه رفتاری کنم: اگر خواستم قصاص می‌کنم یا از او می‌گذرم و عفوش می‌کنم یا به گونه دیگری با او مصالحه می‌کنم. و اگر از دنیا رفتم، اختیار با شماست؛ اما اگر تصمیم گرفتید وی را بکشید،» مبادا که او را قطعه‌قطعه کنید! 🔸 گرچه این ضربت را بر من وارد کرده است، با او به نیکی رفتار کنید و رختخواب نرمی برای او بگسترانید! اگر زنده ماندم، تصمیم می‌گیرم که او را ببخشم یا قصاص کنم. ⁉️آیا در حق تو نیکی نکردم؟! 🔸از فرزندانم خواستم ابن ملجم را بیاورند تا با وی سخن بگویم. 🔸از وی پرسیدم: آیا من در حق تو نیکی نکردم؟! آیا آن همه احسان و خوبی را به یاد نداری؟! ▪️گفت: آری، قبول دارم. 🔸پرسیدم: پس چرا چنین کردی؟ ▪️او در پاسخ گفت: چهل روز بود که این شمشیر را تیز می‌کردم؛ سپس از خدا خواستم که به وسیله آن بتوانم بدترین خلق خدا را بکشم! 🔸به وی گفتم: آری، چنین خواهد بود؛ این‌گونه می‌بینم که تو بدترین خلق خدایی که با همان شمشیر کشته خواهی شد! 🔸به خدا سوگند، در حالی به تو آن همه نیکی می‌کردم که می‌دانستم تو قاتل من خواهی بود! ولی آن‌گونه رفتار می‌کردم، تا در محضر الهی حجت را بر تو تمام کرده باشم! 🔴 یک ضربت در مقابل یک ضربت! 🔸و به اطرافیانم تذکر جدی دادم: 🔸فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من در خون مسلمانان فروروید و دست به کشتار بزنید و برای توجیه عمل خویش بگویید که امیرالمومنین کشته شده است! بدانید که نباید برای قصاص خون من جز قاتل من کس دیگری کشته شود. 🔸درست بنگرید! اگر من از ضربت او کشته شدم، او را فقط یک ضربت بزنید در مقابل ضربتی که وارد کرده است و دست‌وپا و دیگر اعضای او را قطع نکنید؛ زیرا من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ دیوانه باشد.» 🔸و خطاب به فرزندم حسن گفتم: 🔸فرزندم، در مقابل یک ضربت، یک ضربت بزن و نه بیشتر! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۴ 🔅•✾••┈ ☀️ باز کنید راه جهادگر و مجاهد راه خدا را! 🔸از منزل که بی
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۵ 🔅•✾••┈ 💢 گفت‌وگوهایی با عیادت کنندگان 🌷اصبغ، گریه مکن که من رو به سوی بهشت کرده‌ام! 🔸اصبغ‌بن‌نباته به همراه جمعی به عیادت من آمد. فرزندم حسن از آنان عذرخواهی کرده و خواسته بود که به منازلشان برگردند. جز اصبغ، همه بازگشته بودند. او با شنیدن صدای گریه اهل منزل، در بیرون از خانه گریه می‌کرد. حسن صدای او را شنید و سراغش رفت و دلیل نرفتنش را پرسید. اصبغ در پاسخ گفته بود: ای فرزند رسول خدا، به خدا سوگند، توان رفتن ندارم و پاهایم یاری‌ام نمی‌دهد! خواهش می‌کنم اجازه دهید امیرالمومنین را زیارت کنم! 🔸به وی اجازه عیادت دادند. وقتی مرا در آن حال دید که سرم را با پارچه زردی بسته‌اند و رنگ رخسارم نیز زرد شده است، خودش را روی پاهایم انداخت و گریست. 🔸او را دلداری دادم و گفتم: اصبغ، گریه مکن! به خدا سوگند، من رو به سوی بهشت کرده‌ام. 🔸اصبغ گفت: فدایت شوم، به خدا سوگند، می‌دانم که شما به طرف بهشت می‌روید. اگر گریه می‌کنم، برای غم از دست دادن شماست، نمی‌دانم دوری شما را چگونه تحمل خواهم کرد. فدایت شوم! می‌دانم که بعد از این، دیدار با شما میسر نخواهد شد و دیگر سخنی از شما نخواهم شنید. سخنی برایم بفرمایید که از رسول خدا شنیده باشید. 🔸در پاسخ درخواست وی گفتم: آری اصبغ، رسول خدا در یکی از روزهایی که در بستر بیماری بودند و روزهای آخر زندگی خویش را سپری می‌کردند، به من دستور دادند: «ای علی، به مسجد می‌روی و بر منبر من می‌ایستی و حمدو ثنای الهی را به جای می‌آوری و بر من صلوات می‌فرستی و خطاب به مردم می‌گویی: من فرستاده رسول خدا هستم و پیام ایشان را به شما ابلاغ می‌کنم: لعنت خدا و لعنت ملائکه مقرب الهی و انبیای مرسل خداوند و لعنت رسول خدا بر کسی باد که به غیر پدر خویش منتسب شود و نیز بر کسی که به غیر ولیّ و مولای خویش منتسب شود و نیز کسی که به اجیر و کارگزارش ظلم کند و حق او را نپردازد» من به مسجد رسول خدا آمدم و بالای منبر رفتم، قریش و دیگر مردمان با دیدن من بر روی منبر، گرد هم آمدند و در اطراف من حلقه زدند. پیام رسول خدا را همان‌گونه که فرموده بودند، ابلاغ کردم. همه سکوت کرده بودند و کسی از آن جمعیت چیزی نگفت. تنها عمربن‌خطاب در آن جلسه سخن گفت. وی خطاب به من گفت: یاابالحسن، مطلب را رساندی، اما توضیح ندادی و سخنانت را تفسیر نکردی. 🔸تنها پاسخی که به وی دادم، این بود: این سخن تو را به اطلاع رسول خدا خواهم رساند. به خدمت رسول خدا بر گشتم و سخن عمر را به عرض ایشان رساندم. حضرت فرمودند: به مسجد بر می‌گردی و بالای منبر می‌روی و بعد از به جاآوردن حمد و ثنای الهی، به مردم اعلام می‌کنی: «ای مردم، هرچه به شما تعلیم می‌دهیم، تأویل و تفسیر آن نیز نزد ماست. بدانید که من پدر شما هستم. بدانید که من ولی و مولای شما هستم و بدانید که من اجیر و کارگزار شما هستم.» 💢 ای عمرو، لحظه جدایی من از شما فرا رسیده است! 🔸عمروبن‌الحَمِق نیز به عیادتم آمد. به وی گفتم: ای عمرو، لحظه جدایی من از شما فرا رسیده است! 🔸لحظاتی از حال رفتم، دخترم ام‌کلثوم زیاد گریه کرد. بعد چشمانم را گشودم و گفتم: دخترم... ام‌کلثوم! مرا با گریه‌هایت اذیت مکن. اگر آنچه من می‌بینم تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی! ملائکه در آسمان‌های هفتگانه پشت‌سر هم صف کشیده‌اند، انبیا نیز پشت سر ملائکه که به صف ایستاده‌اند و این محمد است که دست مرا گرفته است و می‌فرماید: «شتاب کن علی جان! آنچه برای تو مهیا شده، به مراتب بهتر از موقعیتی است که در آن قرار داری.» آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۵ 🔅•✾••┈ 💢 گفت‌وگوهایی با عیادت کنندگان 🌷اصبغ، گریه مکن که من رو به
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۶ 🔅•✾••┈ ☀️اگر آنچه پدرت می‌بیند تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی 🔸حبیب‌بن‌عمرو به عیادتم آمده بود و جراحت سرم را دید و گفت: ای امیرالمومنین، جراحت مهمی نیست و مشکلی برای شما پیش نخواهد آمد. 🔸به وی گفتم: حبیب، به خدا سوگند، تا لحظاتی دیگر هنگام جدایی من از شما فرا می‌رسد! 🔸دخترم که بالای سرم نشسته بود، با شنیدن این سخن گریست. به وی گفتم: دخترم، گریه مکن. به خدا سوگند، اگر آنچه پدرت می‌بیند تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی! حبیب پرسید: ای امیرالمومنین، چه می‌بینید؟ ای حبیب، ملائکه آسمان‌ها و پیامبران را می‌بینم که همگی به صف ایستاده‌اند تا به ملاقات من نائل آیند. این هم برادرم محمد، رسول خدا، هستند که در کنار من نشسته‌اند و می‌فرمایند: «قدم بردار و بیا که آنچه در پیش روی توست، برتر از موقعیتی است که در آن هستی.» ☀️و خدا نیز تو را رحمت کند 🔸صعصة‌بن‌صوحان به عیادتم آمد. چون حال مساعدی نداشتم، به وی اجازه ملاقات ندادند. او پیام فرستاد: ای امیرالمومنین، خداوند در زندگانی و پس از مرگ رحمت خویش را شامل حال تو کند که سینه تو مملو از عظمت الهی بود و خدا نزد تو بسیار بزرگ بود و تو در اوج قله معرفت به خدا بودی، وقتی پیام او را رساندند، گفتم به او بگویید: 🔸و خداوند تو را نیز رحمت کند که کم هزینه‌ترین بودی و در حق ما بیشترین یاری را رساندی. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۶ 🔅•✾••┈ ☀️اگر آنچه پدرت می‌بیند تو نیز می‌دیدی، گریه نمی‌کردی 🔸حبی
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۷ 🔅•✾••┈ ◾️در شب بیست و یکم ماه رمضان به شهادت می‌رسم در روز دوم ضربت خوردن اجازه دادند که برخی دوستانم در گروه‌های ده نفری به عیادتم بیایند. اصبغ‌بن‌نباته در یکی از این گروه‌ها بود. اظهار محبت کرد و گفت: ای امیرالمومنین، به خدا سوگند، من تورا بسیار دوست دارم. 🔸به آنها گفتم: آری، سوگند به خداوندی که تورات را بر موسی، انجیل را بر عیسی، زبور را بر داوود و فرقان را بر محمد نازل کرد، هر که مرا دوست داشته باشد در وضعی با من ملاقات خواهد کرد که موجب سرور او خواهد بود و هرکه دشمنی مرا در دل داشته باشد، در وضعی با من ملاقات خواهد کرد که موجب اسباب ناراحتی و بدبختی او فراهم خواهد بود. برخیزید و بروید که رسول خدا به من خبر داده‌اند در شب نوزدهم ماه رمضان، شبی که جانشین موسی از دنیا رفت، ضربت می‌خورم و در شب بیست‌ویکم ماه رمضان به شهادت می‌رسم. آن شب نیز شبی است که عیسی به سوی خدا عروج کرد. 📜 آخرین وصایا ☀️ این وصیت‌نامه علی فرزند ابوطالب است به فرزندم حسن وصیت کردم و حسین و محمد و فرزندان دیگرم و بزرگان شیعه و اهل‌بیتم را بر آن شاهد گرفتم: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم 🔸این وصیت‌نامه علی فرزند ابوطالب است. او شهادت می‌دهد که معبودی جز الله نیست و یگانه است و شریکی ندارد. شهادت می‌دهد که محمد بنده و فرستاده اوست. خداوند او را با دین حق و همراه هدایت فرستاده است تا بر همه ادیان پیروزش کند؛ هرچند مشرکان را خوش نیاید. سلام و صلوات خدا بر محمد و خاندان او باد. إِنَّ صَلَاتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ لَا شَرِيكَ لَهُۥ ۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلْمُسْلِمِينَ بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است. شریكی برای او نیست و به آن (روح تسلیم و خلوص و عبودیّت) مأمور شده‌ام و من نخستین مسلمان و تسلیم پرودرگارم./انعام ۱۶۲،۱۶۳ حسن‌جان، تو و تمام فرزندان و خانواده‌ام را به هر که وصیت‌نامه‌ام به او برسد، سفارش می‌کنم به رعایت تقوای الهی. وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ و جز به آیین مسلمانی از دنیا نروید./آل‌عمران۱٠۲ وَٱعْتَصِمُوا۟ بِحَبْلِ ٱللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا۟ ۚ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید./آل‌عمران۱٠۳ زیرا من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «اصلاح بین مردم و برقراری صلح و صفا بین آنان بهتر است از یک سال خواندن نماز و گرفتن روزه.» 🔸 آنچه موجب ریشه‌کن شدن دین و نابودی ارزش‌ها می‌شود، اختلاف بین مردم و فتنه‌انگیزی در میان آنان است. وَلا قوّةَ إلّا باللّه العلّی العظیم. پس به نزدیکان خویش رسیدگی کنید و با آن‌ها ارتباط نیک برقرار سازید تا خداوند حساب را بر شما آسان کند. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که را دریابید. مبادا گرسنه بمانند و در حضور شما ضایع شوند و از بین بروند. من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: «هرکس سرپرستی یتیمی را تا هنگامی که بزرگ و بی‌نیاز شود بر عهده بگیرد، خداوند او را اهل بهشت قرار می‌دهد؛ همان‌گونه که در مقابل، آتش‌جهنم را برای کسانی فراهم کرده است که مال یتیم را می‌خورند.» ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که به توجه کنید. مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که را رعایت کنید که رسول خدا رعایت آنان را سفارش کرده‌اند. رسول خدا پیوسته درباره همسایگان سفارش می‌فرمودند؛ تا جایی که احتمال دادیم به زودی سهمی از ارث نیز برای همسایگان قرار داده شود! ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که به اهتمام ورزید. مبادا تا شما هستید، خانه خدا خالی بماند، که اگر رفتن به خانه خدا را ترک کنید، مهلت داده نخواهید شد. آری، کمترین بهره‌ای که نصیب زیارت کننده خانه خدا می‌شود، بخشش گناهان گذشته اوست. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که که بهترین عمل و ستون دین شماست. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که به توجه کنید که غضب الهی را فرومی‌نشاند. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۷ 🔅•✾••┈ ◾️در شب بیست و یکم ماه رمضان به شهادت می‌رسم در روز دوم ض
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۸ 🔅•✾••┈ ادامه... 📜 آخرین وصایا ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که را ارج نهید که روزه‌اش سپری در برابر آتش است. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که و را رعایت کنید و آنان را در گذران زندگی خویش شریک سازید. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌‌دهم که به با مال و جان و زبان بپردازید که تنها دو گروه جهادگرند: 🔸امام و رهبری که در مسیر هدایت است و کسانی که از او و هدایت‌های او پیروی کنند. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که را نگاه دارید. مبادا در حضور شما، دستخوش ستم واقع شوند و شما توانایی دفاع از آنان را داشته باشید و در عین حال، از آن دریغ ورزید. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که را پاس دارید؛ البته آن دسته از اصحابی که بدعتی در دین نگذاشتند و با بدعت‌گذاران همراهی نکردند. رسول خدا درباره آنان سفارش کرده‌اند. بلی، بر بدعت‌گذارانشان و همراهی‌کنندگان با آنان لعن روا داشته‌اند. ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که به و توجه کنید. آخرین سخنی که پیامبرتان بدان سفارش کرد، این بود: «شما را به رعایت حال دو گروه ناتوان، یعنی زنان و افراد زیردستتان، سفارش می‌کنم.» ❇️ ! ! ! در راه خدا از ، که خداوند شما را از آزار و ستم دیگران محافظت خواهد کرد. ❇️ با مردم همان‌گونه که خداوند به شما چنین فرمان داده است. ❇️ مبادا و را ترک کنید، که خداوند بر اثر ترک آن، بدترین‌ها را بر شما مسلط می‌کند و شما پس از آن دعا می‌کنید؛ ولی دعای شما مستجاب نمی‌شود. ❇️ فرزندانم، شما را به با و و به هم و و سفارش می‌کنم و از قطع ارتباط و جدایی و تفرقه بر حذر می‌دارم. وَتَعَاوَنُوا۟ عَلَى ٱلْبِرِّ وَٱلتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا۟ عَلَى ٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ ۚ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ ۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ و در انجام نیكی‌ها و دوری از ناپاكی‌ها یكدیگر را یاری دهید و هرگز در گناه و ستم، به هم یاری نرسانید، و از خداوند پروا كنید كه همانا خداوند، سخت كیفر است./مائده۲ 🔸خداوند نگهدار شما اهل‌بیت باشد و جایگاه پیامبرتان را در میان شما حفظ فرماید. شما را به خدا می‌سپارم و سلام و رحمت و برکات الهی را بر شما می‌فرستم. ☀️رسول خدا به من دستور دادند که به تو وصیت کنم 🔸در ادامه وصیت هم به فرزندان و شیعیانم، خطاب به فرزندم حسن گفتم: ❇️ فرزندم، رسول خدا به من دستور دادند که به تو وصیت کنم و کتاب‌ها و سلاحم را به تو بسپارم؛ همان‌گونه که رسول خدا به من وصیت کرده‌اند و کتاب‌ها و سلاحشان را به من تحویل داده و به من دستور دادند از تو بخواهم که وقتی مرگ فرا رسد، آن‌ها را به برادرت حسین بسپاری. 🔸پس از آن، متوجه فرزندم حسین شدم و به او گفتم: ❇️فرزندم، فرمان رسول خدا این بود که تو نیز آن‌ها را به علی، فرزندت، بسپاری. 🔸در این هنگام، دست علی فرزند حسین را در دستانم گرفتم و به او گفتم: ❇️ فرزندم رسول خدا به تو نیز فرمان دادند که آن‌ها را به فرزندت، محمد، بسپاری. سلام رسول خدا و سلام مرا نیز به او برسان. ☀️امانتی را به آن دو سپردم که رسول خدا به من سپرده بودند 🔸خطاب به فرزندانم تاکید کردم: 🔸بدانید که صاحب‌اختیار شما این دو فرزند رسول خدا، یعنی و هستند. به سخن آن دو گوش دهید و فرمانشان را گردن نهید و به یاری‌شان بشتابید. من امانتی را به آن دو سپردم که رسول خدا به من سپرده بودند. این همان امانتی بود که رسول خدا از خداوند دریافت کرده بودند؛ یعنی اطلاعاتی درباره خلق خدا و رازهای غیبی که با آن بزرگوار اختصاص داشت و دینی که مورد رضای خداوند بود. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۸ 🔅•✾••┈ ادامه... 📜 آخرین وصایا ❇️ شما را به خدا سوگند می‌دهم که #م
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۶۹ 🔅•✾••┈ ☀️دیروز یار و همنشین شما بودم و امروز مایه پند و عبرت شما هستم! 🔸 کسانی که به عیادتم آمده و در اطراف حلقه زده بودند، درخواست وصیت کردند. به آنان چنین سفارش کردم: 🔸 حمدوسپاس برای خداست، به اندازه‌ای که او شایسته آن است. همگی تحت امر او قرار داریم. او را آن گونه که می‌پسندد و دوست دارد، سپاس می‌گویم. جز خداوند یکتای بی‌نیاز، شایسته پرستشی نیست. 🔸 ای مردم، هرکس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید. اجل چونان میدانی است که در آن هر کس را به سوی پایانش سوق می‌دهند و فرار از مرگ، مساوی با گرفتارشدن در چنگ آن است. 🔸 چه روزگارانی که در پی گشودن راز نهفته اجل کنجکاوی‌ها کردم؛ ولی مشیت خداوندی آن بود که هر بار پوشیده‌تر بماند. هیهات که دانشی است در خزانه اسرار الهی! ❇️ اما وصیت من به شم: هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید و سنت و شریعت محمد را ضایع نکنید. این دو ستون محکم را همواره بر پای دارید و این دو چراغ فروزان را همیشه افروخته نگاه دارید! ❇️ تا زمانی که دست در دست یکدیگر دارید و منحرف نشده‌اید، کسی شما را سرزنش نخواهد کرد. برای هرکس به قدر طاقتش وظیفه‌ای تعیین شده است؛ هرچند تکلیف افراد نادان آسان‌تر شمرده شده است. ❇️ پروردگاری مهربان و پیشوایی آگاه و دینی استوار دارید. ❇️ من دیروز یار و هم‌نشین شما بودم به امروز مایه پند و عبرت شما هستم و فردا در میان شما نخواهم بود. خدا من و شما را بیامرزد! ❇️ اگر در سرای لغزنده دنیا، جای پا محکم شد و زنده ماندم که مطلوب شماست و اگر پای لغزید و مرگ فرارسید، چه عجب؟! ما نیز همچون دیگران در سایه شاخسار درختان و مسیر وزش باد و باران و زیر سایه ابرهای متراکم آسمان پراکنده می‌شویم و آثارمان در روی زمین نابود خواهد شد! ❇️ روزگاری چند همسایه شما بودم و تنم در جوار شما بود. به زودی از من جسدی بی‌جان نخواهد ماند. پس از آن همه تلاش و جنبش، ساکن و بی‌حرکت و پس از آن همه سخنوری، ساکت و خاموش خواهم شد! ❇️ پس آرام خفتن من، خاموش شدن دیدگانم، از حرکت باز ماندن دست‌ها و پاها و سر و گردنم برای پندپذیران، پند دهنده‌تر و عبرت‌انگیزتر از هر بیان رسا و سخن موثری است. ❇️ وداع من با شما همانند وداع‌کردن کسی است که منتظر ملاقات دیگری است. ❇️ فردا به یاد روزهای زندگی من می‌افتید و رازهای درونم برای شما آشکار خواهد شد. ❇️ پس از آنکه جای مرا خالی دیدید و دیگری بر جای من نشست، مرا خواهید شناخت. ❇️ اگر زنده ماندم، خود اختیار خویش را دارم و اگر بمیرم، مرگ وعده‌گاه من است. ❇️ اگر عفو کنم برای من موجب فرب به خداست و برای شما نیکی و حسنه است؛ پس عفو کنید و درگذرید. آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟ ❇️ ای دریغ و حسرت بر غفلت زده‌ای که عمرش بر ضد او گواهی دهد و روزگار او را به بدبختی و پستی کشاند! ❇️ خداوند ما و شما را از کسانی قرار دهد که هیچ میل و رغبتی آنان را از طاعت خدا بازندارد و پس از مرگ دچار هیچ عقوبتی نشوند، که ما همگی از آنِ خداییم و زمام امر با به دست اوست. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۶۹ 🔅•✾••┈ ☀️دیروز یار و همنشین شما بودم و امروز مایه پند و عبرت شما ه
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۷٠ 🔅•✾••┈ ☀️حسن جان، تو وصی من و جانشین من هستی 🔸بار دیگر حسن و حسین را مخاطب قرار دادم و به آنان گفتم: امشب، شب پایان عمر من است؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید. 🔸حسن‌جان، تو وصی من و جانشین من هستی. و تو ای حسین، در اجرای وصیت با برادرت مشارکت می‌کنی. هرگاه او سخن گفت، تو ساکت باش و تا زمانی که او در قید حیات است، فرمانش را بپذیر. بعد از وفات او، تو سخن خواهی گفت و زمام امور را در دست می‌گیری. شما را به رعایت تقوای الهی سفارش می‌کنم. دنیا را طلب نکنید؛ گرچه دنیا به سراغ شما آید و برای آنچه از دنیا از دست می‌دهید، اندوهناک مباشید. حق را بگویید و با یتیمان مهربان باشید. به داد بیچارگان برسید و برای آخرت خویش کار کنید. دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. به کتاب خدا عمل کنید و در راه خدا از سرزنش‌ها نهراسید. 🔸 به فرزندم محمدبن‌حنفیه، رو کردم و از وی پرسیدم: آیا به خاطر سپردی آنچه به برادرانت سفارش کردم؟ 🔸 او پاسخ داد: آری، به خاطر سپردم. 🔸 به وی تاکید کردم: همان سفارش‌ها را برای تو نیز دارم و سفارش می‌کنم احترام این دو برادر را در کمال ادب حفظ کنی که حق بزرگی به گردن تو دارند. از فرمانشان پیروی کن و هیچ کاری را بدون نظر آن دو انجام نده. 🔸 سپس به حسن و حسین سفارش کردم: نیکی به فرزندم، محمد، را به شما توصیه می‌کنم که او برادر و فرزند پدر شماست و می‌دانید که پدر شما چقدر او را دوست دارد. ☀️ مرا در پشت شهر به خاک بسپارید 🔸 درباره محل دفن خودم نیز وصیت کردم: پس از اینکه از دنیا رفتم، مرا در همین پشت شهر و در قبر برادرانم هود و صالح به خاک بسپارید. 🔸 مرا به پشت‌شهر ببرید. هرگاه قدم‌هایتان از حرکت باز ایستاد و نسیمی از مقابل شما وزیدن گرفت، در همان‌جا مرا به خاک بسپارید که آنجا اول «طورسَیناء» است. 🔸فرزندانم، هنگامی که از دنیا رفتم، مرا غسل دهید و با آن پارچه یمنی بدن مرا نیز خشک کنید که بدن رسول خدا و فاطمه را پشت کردید. پس از غسل و حنوط، مرا در تابوت بگذارید و منتظر باشید تا جلوی تابوت بلند شود. در این هنگام، شما عقب تابوت را بلند کنید و به محل دفن ببرید. 🔸هنگامی که از دنیا رفتم، مرا بر تابوتی بگذارید و از خانه بیرون ببرید. شما عقب تابوت را بگیرید که زحمت برداشتن جلوی تابوت از شما برداشته می‌شود. سپس مرا به «غریّین» ببرید. در آنجا سنگ سفید درخشانی خواهید دید. همان‌جا را حفر کنید. در آنجا لوحی خواهید یافت. مرا در همان محل به خاک بسپارید. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علی‌اززبان‌علی /قسمت ۳۷٠ 🔅•✾••┈ ☀️حسن جان، تو وصی من و جانشین من هستی 🔸بار دیگر حسن و حسین
┈••✾•🔅 /قسمت ۳۷۱ 🔅•✾••┈ 🏴 لحظه ارتحال 🏴 ☀️ بهشت برین و جمع انبیا، نیکوترین قرارگاه 🔸در آخرین لحظات عمر، چشمم را گشودم و به اطرافیانم گفتم: 🔸بهشت برین و جمع انبیا، نیکوترین قرارگاه و برترین مکان برای آرامش است. اگر از دنیا رفتم، در برابر ضربات قاتلم، فقط یک ضربه بزنید یا او را عفو کنید! 🔸آری، رسول خدا را دیدم که سه بار به من فرمودند: «امشب را با آسودگی و خرسندی نزد ما بیا.» 🔸رسول خدا را می‌بینم که با دستشان به من اشاره می‌کنند 🔸دخترم بی‌تابی می‌کرد و با صدای بلند می‌گریست. به وی گفتم: 🔸دخترم بی‌تابی مکن. هم اکنون رسول خدا را می‌بینم که با دستشان به من اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «علی‌جان، به سراغ ما بیا که آنچه نزد ما هست، برای تو بهتر است.» ☀️ فرشتگان فرود می‌آیند و بر من سلام می‌کنند و بشارت‌ها آورده‌اند 🔸لحظاتی از حال رفتم. وقتی چشمانم را باز کرد، گفتم: آفرین بر شما! خوش آمدید! سپاس خدایی را که هر وعده‌ای به ما داد، راست بود و بهشت را نصیب ما فرمود. 🔸کسانی که در اطرافم جمع بودند، پرسیدند: چه می‌بینی؟ 🔸گفتم: رسول خدا و برادرم جعفر و عمویم حمزه را می‌بینم. درهای آسمان باز شده است و فرشتگان فرود می‌آیند و به من سلام می‌کنند و بشارت‌ها آورده‌اند. فاطمه را می‌بینم که حورالعین‌ها اطرافش حلقه زده‌اند و منزل‌هایی در بهشت برای من فراهم شده است. لِمِثْلِ هَٰذَا فَلْيَعْمَلِ ٱلْعَٰمِلُونَ باید اهل عمل برای چنین جایگاهی كار كنند./صافات۶۱ 🔸به خدا سوگند، وقتی بمیرم، چیزی که از آن ناخشنود باشم به سراغم نخواهد آمد، یا کسی که دیدارش را نخواسته باشم، دیدار نخواهم کرد. در هنگام مرگ خرسندم؛ همانند تشنه‌ای که در تاریکی شب در جست‌وجوی آب است و آن را می‌یابد. آری، آنچه نزد خداوند است، برای نیکان بهتر است. 🔸خداوند شما اهل بیت را حفظ کند و جایگاه پیامبرتان را در میان شما حفظ فرماید. شما را به خدا می‌سپارم و با شما خداحافظی می‌کنم. 🌹لااله‌الاالله 🔸آخرین آیه‌ای که تلاوت کردم، این آیه بود: فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُۥ پس هر كس به مقدار ذرّه‌ای كار نیك كرده باشد همان را ببیند./زلزله۷ 🔸و آخرین کلامی که مکرر ورد زبانم بود تا جان به جان آفرین تسلیم کردم، این کلمه بود: لا اله الا الله محمد رسول الله 🌹و سرانجام پیشوای ایمان و عدالت و رحمت این چنین در بستر شهادت آرام گرفت سلام خدا بر او آنگاه که زاده شد و آنگاه که چشم از جهان فروبست و آنگاه که در صحنه محشر برانگیخته می‌شود ‌آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist