🍂
خاطرات
مقام معظم رهبری از
اولین اعزام به جبهه / ۴
┄┅═✼✿✵✵✿✼═┅┄
🔹 عصر راه افتادیم با مرحوم چمران، سوار یک سی۱۳۰ شدیم و آمدیم طرف اهواز. اهواز تاریک محض بود! در تاریکی رفتیم به پادگان لشکر ۹۲ و آنجا بودیم و بعد هم رفتیم استانداری و دیگر [آنجا] بودیم. همان شب اوّلی که رسیدیم، مرحوم چمران، آن جماعتِ خودش را جمع کرد و گفت میرویم عملیّات؛ گفتیم چه عملیّاتی؟ گفت میرویم شکار تانک. بنده هم یک کلاشینکف داشتم، مال خودم بود -کلاشینکف شخصی داشتم که همراهم بود- گفتم من هم بیایم؟ گفت بله، چه عیب دارد، شما هم بیایید. من هم عمامه و عبا و قبا را گذاشتم کنار و یک دست لباس سربازی گَلهگشادِ منحوس به ما دادند پوشیدیم و شبانه با اینها رفتیم؛ درحالیکه بنده نه تمرین نظامی دیده بودم و نه سلاح مناسب داشتم، یعنی برای شکار تانک کسی با کلاشینکف نمیرفت. البتّه آنها هم آرپیجی و مانند اینها نداشتند؛ آنها هم همینطور با همین سلاح و مانند اینها [بودند]. رفتیم و (با لبخند) شکار تانک هم نکردیم و برگشتیم!
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂