🍂 جنگ آب و گونی‌ و خاک حسن تقی‌زاده بهبهانی            •┈••✾✾••┈• انگار خاصیت کوه‌های کردستان بود که به‌جای آنکه آب باران را از روی خود جاری کنند آن را قورت بدهند و از شکاف‌ها و جاهای تراشیده شده خود بیرون بریزند. به خاطر همین، کردستان پر بود از چشمه‌سارهای فراوان. اما این خاصیت، کوه پدری از ما درآورده بود که نگوی و نپرس. الان علتش رو براتون می‌گم: سنگرهای ما کنار کوه بود، کمی از کوه رو تراشیده بودیم تا سنگرمون خوب کنار کوه جفت و جور بشه و زیاد وسط جاده کشیده نشه و کمتر در معرض اصابت خمپاره باشه. خاصیت کوه‌های کردستان باعث شده بود که آب باران از درون کوه بیرون بزنه و پشت گونی‌های سنگر ما جمع بشه و خاک گونی‌ها از آب لب‌ریز بشه و حسابی خیس بخوره و دیوار سنگر شکم کنه و بر سر ما خراب بشه. همه زار و زندگی ما توی هوای بارونی به هم ریخته بود، اون هم نه یک‌بار و دوبار. این گرفتاری هر روز بارانی ما بود. طوری شده بود که روزهای بارانی باید مثل کارگرهای ساختمانی هر روز بیل و کلنگ دست می‌گرفتیم و سنگر را بازسازی می‌کردیم. البته این مشکل بقیه نیروها هم بود. باید فکری می‌کردیم تا از این مشکل نجات پیدا کنیم. فکرهامون رو روی هم گذاشتیم و راه حلی ناب پیدا کردیم که الان براتون می‌گم. وقتی برای چندمین بار دیواره سنگر رو بازسازی کردیم جوی آبی پشت آن درست کردیم و اون رو از وسط سنگر زیر پامون عبور دادیم و روی اون رو با تخته‌های جعبه مهمات پوشاندیم. از آن به بعد دیگه آب‌های باران از زیر پامون رد می‌شد و مانند چشمه از در سنگر بیرون می‌زد. دیگه، هم سنگر خراب نشد و هم اینکه اگه حوصله نداشتیم برای شستن دست‌هامون تا پای منبع آب بریم، با همون چشمه زیر پامون می‌شستیم. فکر خوبی بود. از آن به بعد دیگه از گرفتاری روزهای بارونی نجات پیدا کرده بودیم و تازه آب گوارای چشمه هم زیر پامون رد می‌شد که خیلی با صفا و به‌درد به‌خور خورد.            •┈••✾❀✾••┈• کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂