🍂
🔻
مثنوی
"مستان عهد الست"
شعر: غلامعلی فتحی
━🌼🍃━━━━━━━━
شب است و من این دل تنگِ تنگ
شب و یاد یاران و مردان جنگ
شب است و من سینه ای پر ز سوز
که آتش زند بر نهادم هنوز
شب و بغض دیرینه ام در گلو
من و شرح این قصه بی گفتگو
شب و حسرت و بغض دیرینه ام
شب و سوزش و داغ این سینه ام
شب و فرصت آه و اشک و دعا
شب و یاد مردان بی ادعا
دلم تنگ یک مغرب جبهه هاست
دلم تنگ سوز و گداز دعاست
سحرگاه اعزام و اسپند و عود
گذر زیر قرآن و بانگ و سرود
سحرگاه اعزام و جوش و خروش
گذر زیر قرآن و بانگ سروش
الهی به مردیِّ مردان مرد
به مردان رنج و به مردان درد
الهی به شب زنده داران مست
که مستند از جام عهد الست
به آنان که سرمست این باده اند
و در مستی اش جان و سر داده اند
به صوت مناجات و قرآن شان
به نستوهی کوه ایمان شان
به گاهِ وداع و به هجران قسم
به پاکان سر در گریبان قسم
به ابرار و خوبان درگاهِ تو
به دل های پاک و هوا خواهِ تو
به سوز و گداز شبانگاه شان
که روشن ز نور تو شد راه شان
به آنان که زین عشق، مجنون شدند
فتاده ز پا غرق در خون شدند
به آنان که بی پای و بی سر شدند
و آنان که چون لاله پر پر شدند
به آنان که با یادشان زنده ایم
ولی روسیاهیم و شرمنده ایم
به اخلاص مردان سنگر نشین
دل سنگ معبر، به میدان مین
هویزه و مردان طوفانی اش
به بستان و یاران روحانی اش
به پیکار بستان و فتح الفتوح
غرور آفرینان گردان نوح
الهی به بیت المقدس قسم
به رزم غریبان بی کس قسم
به مردیِّ مردان فتح المبین
دلیران و شیران شور آفرین
الهی به شب زنده داران هور
به آن پاره پیکر به گاهِ عبور
به هور و به آن قایق بی سوار
به مردان با «همت» روزگار
الهی به شب زنده داران قدر
به اصحاب خیبر به یاران بدر
الهی به مردان خیبر شکن
شهیدان بی مدفن و بی کفن
غرور آفرینان والفجر هشت
به دشمن ستیزان دریا و دشت
به مظلومیِ کربلای چهار
علی سیرتانِ حسینی تبار
نبردی که سرسخت و بغرنج بود
و آوازه اش کربلا پنج بود
به آن جرعه نوشانِ جام بلا
دلِ آرزومند کرب و بلا
به خون شهیدان بی سر قسم
به فریاد الله و اکبر قسم
بگو راه و رسم شهادت بجاست
بگو عاقبت منزل ما کجاست
بگو راه یاران رفته هنوز
فروزان و رخشان و عالم فروز
فرا راه یاران چشم انتظار
و دلهای بی طاقت و بی قرار
بر آورده فرما دعا ها یشان
اجابت نما آرزوها یشان
آمین.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#شعر #دلنوشته
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🍂