🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_دل_دیوانه#327
_ یاقوتیان شمایی؟
_ بله استاد.
_ سلام دخترم
حالت چطوره؟ خوبی؟
_ ممنون استاد. شما خوبید؟
_ الحمدلله. می گذرونیم
چه خبر؟
_سلامتی.
_ کار و بار. درس چطوره.
_ هی می گذره...
_خیر باشه دخترم
کاری داشتی؟
_ بله استاد. ببخشید مزاحم شدم
می خواستم بدونم شما خبر دارید که مازیار سروش رو می شناسه؟
_ سروش؟
_ همون بیماری که تحت درمان من بود.
_ همو می شناسن؟!
_ بله. امروز پیش هم بودن.
_ جل الخالق.
_ من خودمم تازه فهمیدم. پس در جریان نبودید
_ نه والا. در جریان چی؟
آخه چرا. چه جوری؟ پس بگو این همه اصرار می کرد تو پیشش نری برا چی بود
@deledivane#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥