ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🌻🍊🌻🍊🌻 🍊🌻🍊🌻 🌻🍊🌻 🍊🌻 🌻 #تشبیه_او #104 سرمو به زور تکون دادم و بی‌نفس گفتم: _بهم ... دست نزن! دستاش
🌻🍊🌻🍊🌻 🍊🌻🍊🌻 🌻🍊🌻 🍊🌻 🌻 _هرچقدر بیشتر بهش فکر کنی، بیشتر آسیب میبینی! بیخیالش شو.. ناگهان فکری تو سرم زد و گفتم: _مرگمو جعل کن! شوکه نگاهم کرد و گفت: _آنا.. چی داری میگی؟ نگاهمو از سقف گرفتم و بهش نگاه کردم. خندیدم و گفتم: _گفتم که! مرگمو جعل کن. بگو مُردم. بگو بخاطر شکستن دنده‌ام، نه اونم بخاطر برخورد با ماشین که بخاطردویدن و افتادنم مردم. نگران شد و با دلسوزی دستام رو توی دستاش گرفت. درحالی که سعی میکرد منصرفم کنه، گفت: _چرا میخوای اینکارو کنی؟ میدونی چقدر خطرناکه؟ میدونی اگه دولت بفهمه مرگت جعل شده چی پیش میاد؟ سرد گفتم: _میخوام مرگمو جعل کنی تا انتقام بگیرم. میخوام بشم کتبوس شب و روز امیرعلی و عسل! بعد از مرگم، حتما عسل و امیرعلی با هم ازدواج میکنن. اونم بدونه این که مهریه منو پرداخت کنن، رسما مانعی به اسم آنا از جلوی راهشون کنار میره. _ازدواج با دو تا خواهر توی دین اسلام حرامه! پوزخندی زدم و گفتم: _ولی نه وقتی یکیشون رو طلاق دادی، یا مُرده باشه! @deledivane 🌻 🍊🌻 🌻🍊🌻 🍊🌻🍊🌻 🌻🍊🌻🍊🌻