ویرانه❤️‍🔥عشقِ بیگانه🍊💚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_دل_دیوانه #493 فهمید و کامل برگشت سمتم ‌ نگاهش ‌...چقدر دلم برای اون نگاه تن
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 لبخند تلخی زدم و نفس صدادار کشیدم . - من .... چی میگفتم؟میگفتم منم عشقت ؟ آه کشیدم و گفتم : - من دلارام یکم باز خیره نگاهم کرد . انگار داشت فکر می کرد مادرش درباره دلارام چی بهش گفته. و من چی کارش می شدم . زیر لب زمزمه کرد - دلارام. دلم لرزید. چقدر دوست داشتم اسمم رو وقتی اون صدام می زد . - نشناختی مسلما . - نه نشناختم . به تخت اشاره کردم و گفتم : - میشه بشینیم صحبت کنیم؟ چیزی نگفت و فقط به سمت تخت رفت . من که نشستم اون پشیمون شد و رفت روی صندلی میز کارش نشست . ازم فاصله گرفت. و این دلم رو رنجاند اما نباید می رنجیدم این عادی بود . منو نمی شناخت . @deledivane 😌😘😍❤️‍🔥