🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمانعشقبیگانه#پارت_۱۲
-چی شده؟
-تو بگو چی شده؟ کجا رفتی یهو؟
-میموندم که چی بشه؟ بابات لجن مالم کنه نسترن؟
-شوهرم میده میرما، سروش؟
-شوهر نکن خب، مگه میشه کسی رو به زور شوهر داد؟ اونم الان؟
-سروش، همین؟ خودم شوهر نکنم؟ این بود میگفتی سروش بدون تو میمیره؟
-زر زدم بابا، برو زن پسر همسایتون شو خیلیم بهم میاین، خونه و مغازه هم داره دیگه چی میخوای؟
دلخور پرسید
-تو چیکار میکنی اونوقت؟
-من؟ هیچی الان که میخوام برم پیش فهیمه، باید با دوستاش بریم بیرون،
بعدش هم میرم گالری پیش بابا و ساسان
-خیلی مسخره ای، بی معرفت بی وجود...
تلفن که قطع شد پرتش کردم روی صندلی و گفتم
-نمیشه دیگه نسترن، با این پدر و مادری که تو داری بخدا نمیشه
به فهیمه زنگ زدم، جواب نمیداد،
پیام دادم:
کجایی؟ میخوام بیام
دو دقیقه بعد جواب داد: نمیخواد
جواب دادم:
بفهمم با پسر تنها رفتی بیرون میکشمت
بازم جواب داد:
تو چیکاره ی منی؟
شماره شو گرفتم، این بار جواب داد: بله؟
-انقدر تکرار نکن تو چیکاره ی منی؟ خودت نمیدونی؟
@deledivane#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥