#خاطرهآشناییخادمینباشهید🌹
#خاطرهخادمی خاطره شماره18
#ارسالیخادم💌
اگر بخواهم بگویم یک من جدید متولد شده بود ... کتاب یک روز بعد از حیرانی که برای همیشه روی میز من جای گرفت .. از توهماتم بگویم این بار که هر گاه نمازم دیر میشد یا کار بدی میکردم احساس میکردم با اخم مرا نگاه میکنید مگر عکس ها می توانند
احساس را نمایش دهند؟!🤔
آن روز ها با تصمیم قاطع من برای زندگی ام رقم خورد ...
به راستی اگر شما نبودید من الان کجا ایستاده بودم؟!😭
اگر بخواهم از شما بگویم باید تمام لحظات این یک سال را توصیف کنم ..
و خداوند در بعضی بنده هایش
بیشتر خود را نمایان میکند✨
چگونه بگویم از لحظه ای که خود نیز هنوز گنگم که چگونه شد که از یک گروه کنکوری رسیدم به کانال شهید دهقان به گروه خادمین شهید دهقان ؟!🙂
اینها شاید برای دگران ساده باشد اما تماما برای من معجزه ست برای من نگاه خداست
بگویم که احساس راه رفتن روی ابر هارا داشتم هنگامی که لباس انجام کوچک ترین کار برای شمارا به تن کردم ؟!😍
حالا درست لباس مجازیست اما احساس واقعیست😁
بگویم منی که حتی یک کانال مذهبی نداشتم .. تمام تلاشم را میکردم برای انجام هر کاری تا لبخندی بر لبان امام زمانمان بنشانم ؟! تا شمارا شرمنده نکنم ؟!🙄
بگویم از شب شام غریبانی که تنها به مراسم رفتم و دل گرفته ترین حالت ممکن بودم که در همان لحظه نوحه مورد علاقه شما پخش شد ؟!
شاید اینها برای بقیه ساده باشد اما برای من یعنی نگاه خدا یعنی نگاه شما😊
کاش هرگز نگاهتان از ما برداشته نشود
حضرت برادر گلم♥️
بگویم هر گاه دست از پا خطا کردم نشانه ای دادید که حواست به زندگی ات باشد که من ناظرم(:
#پایان
#کانالدلنوشتهشهیددهقان
@Delneveshte_shahid_dehghan