#یادش_بخیر
#خاطرات
حدود بیست سال پیش، نزدیک ایام
#عید_قربان که می شد، برخی یه بچه شتر رو تو کوچه و خیابون می گردوندند و از مغازه دارها و خونه ها پول میگرفتند برای خرید حیوان و قربانی حیوان برای فقرا در روز عید....
حتی برای برخی هم که کمکی میکردند و مبلغی برای قربانی شتر میدادند، موی شتر رو قیچی میکردند و بهشون میدادند....
هنوز صدای عجیب شتر هایی که در کوچه های میگرداندند در گوشم هست....
گاهی در یک روز ،دو سه بار افراد متفاوت به همراه شتری که داشتند به درب منازل رجوع می کردند..
با رواج زندگی مدرن و شهری، و ممنوعیت ورود حیوان به محدوده شهری به این سبک و تغییر ذائقه کم کم این کار از رواج افتاد....
حدود دو ماه تا عید قربان مانده....
با گران شدن قیمت حیوان شاید مقدور نباشد که خودمان به تنهایی حیوانی قربانی کنیم، اما میتوانیم از ظرفیت های در اختیارمان،مانند فردی که شتر قربانی را در کوچه و خیابان میگرداند،استفاده کنیم و یاوری شوییم برای فقرا.....
ارسال چند پیامک،دیدار با چند رفیق،مطرح کردن موضوع در جمع رفقای همکلاسی و یا همکار و....
یاعلی
#یادداشت_های_یک_طلبه
@delneveshtetalabe