🌹🍃 (م.مشکات) - یه چیزایی گفته اما نه در این حد. خودت بگی بهتره. حیف تو نیست اینقدر کم رو هستی؟ - به اندازه کافی آدم پررو هست که جبران کنه - منظورت منم؟ شروین ابروهایش را بالا برد: - مگه تو پرویی؟ - گفته بود از دخترا خوشت نمیاد و اهل حال گیری هستی - بهت برخورد؟ می خوای پیاده شی؟ - من عادت دارم. پسرای مثل تو زیاد دیدم همتون اول کلاس میذارید. بعد التماس می کنید - اعتماد به نفست هم که زیاده - چرا نباشه؟ - از لوازم مخ زدنه؟ دختر دستش را با بی تفاوتی تکان داد: - فعالا که من تیپ نزدم برم دنبال کسی. اونا اومدن - بچه کجایی؟ - مونیخ دنیا اومدم. تا 13 سالگی فرانسه بودم. الان 5 سال ایرانم شروین نگاهی متفکرانه در آینه به دختر انداخت. - فکر می کنی دروغ می گم؟ - آدم های این مدلی زیادن. چیز مهمی نیست که ارزش دروغ داشته باشه دختر چشم هایش را گرد کرد و گفت: - اعتماد به نفس تو که بیشتره - ولی خرج هرکسی نمی کنم - اونوری ها راحت تر هستن. پسرای اینور مغرورترن - خونتون کجاست؟ - وا؟ همون جا که سوار شدم دیگه! همون در سبزه - گفتم شاید قبل از من با کس دیگه ای قرار داشتی دختر خندید: ... 🌸 🌹 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ @sangarsazanbisangar ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯