در باغ همیشه سرو ،سرور، سلطان در بیشه هماره شیر، رهبر، سلطان سلطان پرندگان عقاب است ولی در صحن تو می‌شود کبوتر سلطان ای شمس شموس، صبح روشنگر تو همچون صدف است مشهد و گوهر تو خورشید جواب نور بر لب دارد وقتی که سلام می‌فرستم بر تو از نغمه ی عشق، شور می‌گیرد و بس از دانش او شعور می‌گیرد و بس عمری‌ست پس از شاه خراسان خورشید از شاه چراغ نور می‌گیرد و بس باد آمده است در تکاپو باشد شیر آمده است تا که آهو باشد ای رویِش هشتمین بهار آقا جان! گل نام تو می‌بَرَد که خوشبو باشد با روح بهار در تکلم هستی می‌رویی و از تبار گندم هستی خورشید به هفت آسمان می‌نازد غافل که تو آسمان هشتم هستی با نام تو عشق، سرمدی خواهد شد دل‌ها همه خالی از بدی خواهد شد هر غنچه که بر تو می‌فرستد یک روز گل محمدی خواهد شد :: همیشه مثل آهو در طواف‌اند در این سو و در آن سو در طواف‌اند کبوترهای زائر دسته دسته به دور گنبد او در طواف‌اند بنوشم شهدی از پیمانه‌ات را ببوسم خاک پاک خانه‌ات را به دریاها نخواهم داد ای عشق نمی از آب سقاخانه‌ات را دل شاعر همیشه سنگ می‌مانْد زبان شعر بی آهنگ می‌مانْد بدون تو یقین دارم رضا جان که دعبل هم کمیتش لنگ می‌مانْد ✍ @dobeity_robaey