♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♧♡♧
♤♡♤
♤
#ࢪݦٵن ٵכݦ ۅ حۅٵ📓
#ٵݦێࢪ عݪێ - ݦٵࢪٵݪ🎎
#ݐٵࢪٺ³⁴ ↯↻
درستکار - وقتی حاضر نیستین براش نماز بخونین چرا صداش می کنین ؟ پر حرص نگاهش کردم . در حالی که هنوز به آتیش خیره بود حرف می زد من - دلم نمی خواد بخونم چون من رو وسط این بیابون ول کرده . درستکار - مگه ازش طلبکارین ؟ اخمی کردم ، دلم می خواست بگم " به تو چه " . ولی در عوض گفتم . من - آره . وقتی ما رو آفریده در قبال ما مسئوله . درستکار – درسته مسئوله ولى وظيفه نداره . در ضمن مستوله که الان صحیح و سالم اینجا نشستین دیگه . با سر به هواپیما اشاره کردم . من اونا که سالم نیستن ! درستکار اونا وقتش بود که بر گردن پیش خودش . من - ولی حق نداشت ما رو اینجوری ، اینجا ول کنه . در دستکار - حق و نا حق رو خودش معین می کند . نه مایی که حتی نمی دونیم چی به صلاحموند و چی نیست انگار ایشون وکیل وصی خدا بود که اینجوری آزش طرفداری می کرد . برای بهش نشون بدم خودش هم به حرفاش اعتقاد نداره گفتي من خودت الان ناراحت نیستی که اینجایی ؟ کمی مکث کرد . کمی بعد آروم گفت . درستکار - حتما حکمتی داره ! پوزخندی زدم . من – از اونایی هستی که هر چیزی رو به حکمت خدا ربط می ده و خودش رو راحت می کنه ؟ به کم فکر کنی می بینی همچینم حواسش به ما نیست درستکار - حواسش بهمون هست که سالميم . وگرنه می تونست خیلی راحت است و یا با شایدم بدتره چشمون رو ازمون بگیره . با این سقوط هر چیزی امکان داشت و چندان بعید نبود ......
#ٵכٵݦھ כٵࢪھ ....🖋
#حٺݦٵ ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇
#ݐێݜنھٵכ ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁
ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:)
پآࢪت اولمونھ↯↻
[
https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ]
〖🌸•
@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ
♢
♧♢♧
♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢
♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢