♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♤♡♤♡♤♡♤♡♤ ♡♤♡♧♡♧ ♤♡♤ ♤ ٵכݦ ۅ حۅٵ📓 مھد؁ - ݦٵࢪٵݪ🎎 ۲۷۰ ↯↻ امیر مهدی - راستش من همیشه برای انجام هر کاری از عقل و شرع کمک می گیرم . هیچوقت نشده راهی رو با دل انتخاب کنم و بخوام پیش برم ! امشب شب میلاد امام حسن ( ع ) هست و من دلم می خواد امشب برام به شب خوب و استثنایی باشه . برگشت به سمتم بدون اینکه نگاهم کنه . امیر مهدی - به نظرتون اون شب تو کوه .. اتفاق خاصی افتاد ؟ با تعجب نگاهش کردم من – باید می افتاد ؟ امیر مهدی - نیفتاد ؟ من - چرا خب . ممکنه به خاطر اون محرمیت به ساعته فيلتون ياد هندوستان کرده باشه و یادتون افتاده باشه نیاز دارین به یه همدم . و می خواین ازدواج کنین . و یا در خوش بینانه ترین حالت ، حتما به من - سکوت کردم . می خواستم از حالت صورتش پی ببرم می تونم جمله م رو کامل کنم یا نه . حوصله نداشتم دوباره عصبیش کنم ولی صورتش به هیچ عنوان تغییری نکرد . و من موندم یعنی منتظره بقیه ش رو بگم ؟ بگم ممکنه به من علاقه پیدا کرده باشی ؟ کی ؟ امیرمهدی ؟ به من ؟ علاقه ؟ عمرة برای همین اینطور ادامه دادم . من - که خب همیشه حالت خوش بینانه غلطه . چون اصلا ممکن : جمله ی آخرم رو با تمسخر گفته و صاف نشستم و به رو به روم خیره شدم . مثل تو عاشق بشه ! اما حرفش باعث شد برگردم به طرفش امیر مهدی - چرا فکر می کنین من تا حالا عاشق شدم ؟ من عاشق خدام . عاشق دانش ، عاشق عدالتش . عاشق این همه زیبایی که آفریده . این درخت ها و گل و گیاهی که با منظور و انقدر منظم کنار هم قرار گرفته و عاشق این بوی مدهوش کننده ی روح و روان ، عاشق نیرویی که بهم عطا کرده و عاشق دم و باز دهه که هر بار رو به روی خدا می ایستم به نماز بابتش ازش تشکر می کنم . عاشق ماه و خورشید ، روز و شب که به گفته می خودش هیچوقت از هم پیشی نمی گیرن . عاشق عجایبی که با خلق حیوانات جلوی چشمم قرار داده . و هر چیزی که باعث می شه یاد خدا بیشتم . حتی شیطان جون از ترسش روزی چند بار به خدا پناه می برم . من - اینا که همه ش ربط به خدا و دین داره . یه چیزی خارج از دین بگو . مثل علم .... כٵࢪھ ....🖋 ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇 ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁 ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:) پآࢪت اولمونھ↯↻ [ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ] 〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗 ❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ ♢ ♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧ ♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢ ♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢ ♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢