💥هشدارهای قرآنی را جدی بگیریم. ۴ نکاتی جامعه شناختی از آیه ۶ سوره تحریم در باره مسئولیت والدین در تربیت فررندان‌ (۴)  «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ». ترجمه؛ هـان اى كـسـانى كه ايمان آورده ايد! خود و اهل خود را از آتشى كه آتش گيرانه اش مردم و سـنـگ حـفـظ كـنـيـد، آتـشـى كـه فـرشـتـگـان غـلاظ و شـداد مـوكل بر آنند فرشتگانى كه هرگز خدا را در آنچه دستورشان مى دهد نافرمانى ننموده بلكه هر چه مى گويد عمل مى كنند . 👈بخش چهارم ؛ 👌 چرا نقطه آغاز هر اصلاحی ، اصلاح از خود است؟ ۰۱۱ در فرهنگ و ادبیات فاخر و غنی ما ایرانی ها گاه اشعار، ضرب المثل ها و تمثیلات و داستان های کوتاهی وجو دارد که واقعا هر یک به تنهایی دریایی از معرفت و دانش علوم اجتماعی و رفتاری را در خود جای داده است، مانند این نمونه ها؛ 👈 ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش ( جامی ) 👈هر چه بگندد ، نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد نمک 👈تربیت نا اهل را چون گردوان بر گنبد است این یک قاعده عقلی و منطقی است که نمی توان از کسی که فقیر است و چیزی ندارد، انتظار بخشش داشت. از کسی که نابینا است، انتظار راهنمایی داشت. از کسی که تخصص و دانشی ندارد ، انتظار علم و دانش داشت. وقتی این گونه‌ است چگونه می توان از کسی که خود را نشناخته است و خودش را پیدا نکرده است و نمیداند کیست؟ قدر و منزلت او چیست؟ چرا پای به عرصه وجود گذاشته است؟ به کجا می رود؟ از چنین کسی نباید انتظار اصلاح گری و انتظار هدایت دیگری و انتظار تربیت دیگری ولو ، فرزندانش ، را داشت. ؟ 👌خداوند حکیم، سنگ بنای هر خیر و برکت و هر نوع از اصلاح گری ، و هرنوع پیشرفت و سازندگی چه فردی، اجتماعی و با نهادی و سازمانی را در این آیه شریفه، مراقبت همیشگی مومنین از خودشان می داند، پدر و مادری که خود تربیت شده و اهل دانش و مهارت های درونی و بیرونی نباشد، چگونه می تواند فرزندان خود را تربیت و راهنمایی کند؟ خداوند هشدار می دهد آن هم هشداری سخت با پیامدهای سنگین که ای گروه مؤمنین، از زن و مرد ، باید ( دستور است، توصیه اخلاقی و ارشادی نیست) باید در درجه اول پاسدار و حافظ و نگه دار نفس خودت ( دقت بفرمایید ، نفس ) باشید ، و سپس اهل خود که شامل همسر و فرزندان می شود. زیرا اگر پدران و مادران، خود را رها شده بدانند و در شرایط فعلی اهل محصولات فرهنگی و رسانه ای ماهواره ها و شبکه های اجتماعی باشند، این طبیعی است که باید منتطر فرزندان و نسلی رها شده، مصرفی ، و فاقد مهار های زندگی باشند. این چنین پدر و مادرهایی قطعا در آینده ، خانواده و فرزندانشان دچار آسیب های روحی و روانی و اجتماعی می شوند که گاه جبران ناپذیر است و در این صورت جامعه ای که برآمده از چنین خانواده‌هایی باشد، آینده ای ندارند و باید وابسته و نوکر و تو سری خور کسانی باشند که با دین و باورها و فرهنگ و هویت آنان در ستیز هستند. بی شک ، این خانواده است که آینده جامعه را رقم می زند. خداوند، عزیز و منزه و قدرتمند است، و می خواهد مومن و مومنین و جامعه ایمانی و اسلامی هم عزیز و منزه و قدرتمند باشد. لذا نقاط اصلی و بنیادین سقوط فردی ، اجتماعی و نهادی را شفاف هشدار می دهد. ۰۱۲ نکته مهم دیگر این آیه ، اشاره خداوند به * نفس * است، حالا هر تعریفی که از نفس و روح و دل و روان و جان شده باشد ، آن چه مسلم و قطعی است ، مومنین ، چه فردی و گروهی و اجتماعی و یا حاکمیتی و نهادی ، موظف شده اند که از خود ، از دل و فکر و روح و روان و آن امانتی که خداوند به آنان داده است و آن وجه ربوبی و فطری و الهی نفس و دل و روح و روان است، باید از این وجه پاسداری کند و اجازه ندهد، فرم ها ، قالب ها و فراز و نشیب های زندگی و بویژه اکنون سبک زندگی غربی ، آن وجه توجه نفس به خداوند و به عالم بقا و جهان سرمد را آرام آرام از دست آنان بگیرد و انسان دو ساحتی دنیا و آخرت ، بشود انسان تک ساحتی ، فرقي هم نمی کند، انسان غربی یا شرقی ، 👌 در اینجا یک پرسس اساسی مطرح می شود و آن این که آیا تربیت نفس انسانی ( مومنین ) باید در کدامیک از مبانی علوم انسانی و اجتماعی متداول و رایج امروزی صورت گیرد؟ آیا علوم انسانی و اجتماعی مدرن و مدرنیته می تواند مبنایی برای تربیت و رشد فردی و اجتماعی مومنین باشد؟ طبعا پاسخ منفی است ، زیرا مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، و ارزش شناختی و روش شناختی علوم انسانی و اجتماعی غرب بر اصولی مانند امانیسم، سکولاریسم، ابژکتیویسیم و سوبژکتیویسیم بنا نهاده شده که ابن اصول و گزاره ها از بیخ و بن با اصول و گزاره های مبانی علوم انسانی و اجتماعی اسلام در تضاد است.