بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
همینکه زلیخا زخمزبانشان را شنید، به مراسمی دعوتشان کرد. برای پذیرایی از آنها میوهای آماده کرد و به دست هریک از آنها کاردی داد. بعد، به یوسف دستور داد: «وارد مجلس شو.» همینکه چشم مهمانان به یوسف افتاد، همه محو جمال دلآرای او شدند و بیاختیار بهجای میوه دستهایشان را بریدند و گفتند: «جلالخالق! این که بشر نیست! فرشتهای باوقار است!» (۳۱)
زلیخا گفت: «این است همان کسی که بهخاطرش سرزنشم میکردید! اعتراف میکنم که دنبال رابطۀ نامشروع با او بودم؛ ولی او خودداری کرد. بله، اگر از این دستورم سرپیچی کند، حتماً زندانی و ذلیل میشود!» (۳۲)
یوسف به خدا گفت: «خدایا، زندان برایم خوشتر است از کار زشتی که این زنها به آن دعوتم میکنند. اگر شرّ نقشههایشان را از سرم کم نکنی، به آنها رغبت پیدا میکنم و به ندانمکاری دچار میشوم.» (۳۳)
خدا هم دعایش را اجابت کرد و شرّشان را از سرش کوتاه کرد؛ زیرا فقط اوست شنوای دعاها و دانای نیازها. (۳۴)
سرانجام، صدراعظم و اطرافیانش با وجود مشاهدۀ اینهمه شواهد بر پاکدامنی یوسف، بهنظرشان رسید که برای مدتی زندانیاش کنند! (۳۵)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••