#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_مهدی_سلحشور
رود سرگردانم و سر در گریبان زیستم
حیف دیگر بنده ی خوبی که بودم نیستم
در به رویم باز کن عبد فراری آمده
در ضیافت با لباسِ شرمساری آمده
رزق من را سفره ی رنگین شیطان کور کرد
دام های او مدام از تو دلم را دور کرد
چشم هایم میشود از حال و روز خویش تر
نزد تو هرکس که اشکش بیش عفوش بیشتر
من که لایق نیستم تو لایق بخشیدنی
از گدا رو بر مگردان گرچه دلگیر از منی
هرچه را که هست غیر یاد خود از من بگیر
اصلا امشب کار سائل را خودت گردن بگیر
میشود آیا گدا را غرق آغوشش کنی
آن همه کوه گناهم را فراموشش کنی
من که با آن کوه عصیان باز مهمان تو ام
بعد مرگم بیشتر محتاج احسان تو ام
در سرازیری قبرم کیست در دور و برم
ضامن آهو بیاید کاش بالای سرم
کاش زهرا مادرم آغوش خود را وا کند
کاش حیدر برگه ی عفو مرا امضا کند
قبر تاریک مرا روشن کن از نور نجف
باز شیرین کن دهانم را به انگور نجف
هرچه باشم هرکه باشم ریزه خوار حیدرم
نیست جز عشق امیرالمومنین در باورم
خانه ی دل را مصفا کن برای مرتضی
جان من قربان نام بچه های مرتضی
بارها گرچه فتادم من ز چشمانت ولی
بر گدایت رحم کن جان حسین ابن علی
جان آنکه در تنور نان سرش میسوخته
جان آنکه پیش چشم مادرش میسوخته
ای خدا آسان بگیر این بار برما با حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین
شعر:
#محمد_زوار
#ماه_رمضان 1403