از جبل عامل راه افتاد مشرف بشه به زیارت بیت الله الحرام... اول اومد مدینه دیدن امام صادق(ع) آقاجان من متمولم مقداری پول آوردم دلم میخواد تو این مدینه یه خونه‌ای برا من بخرید حج که مشرف میشم، به دیدن شماها که میام مدینه، مزاحم کسی نباشم ده هزاردرهم داد به امام صادق(ع)، حضرت هم بهش وعده دادند، نمیدونه که اجلش نزدیکه، رفت حجش رو به جا آورد توی مسیر برگشت بازم اومد مدینه، یابن رسول‌الله خونه رو برام خریداری کردید یا نه؟ فرمود آری، خونه‌ای برات خریدم که یه طرفش همسایه پیغمبری یه طرف همسایه‌ی امیرالمومنینی یه طرف همسایه‌ی امام حسنی، یه طرف همسایه‌ی حسینی... خیلی خوشحال شد.. آقاجان قباله‌اش رو بده ببینم، حضرت یه قباله‌ای نوشتند فرمودند پولهاتو بین سادات حسنی و حسینی خرج کردم برات یه خونه تو بهشت کنار گذاشتند اینم قباله‌اش هست قباله رو بوسید، اومد وطن، به بچه‌هاش گفت هر جوری شده این قباله رو با من تو کفنم دفن کنید و بزارید. چیزی نگذشت که از دنیا رفت، بچه‌ها عمل کردند به وصیتش، فردا که اومدن سر قبرش ، دیدند یه قباله‌ای روی قبرش هست روش نوشته «وَفَا جعفربن محمد...» یعنی همون اول میبرنت تو آغوش حسین معطلت نمیکنم... تو دیگه مقدمه نمیخوای امروز مدینه غوغا شد... چهار هزار شاگردی که سالها از محضر امام استفاده میکردند، امروز اومدند با چه عزت و احترامی، این بدن رو دفن کردند امام کاظم یه تعبیری داره من گریزم رو بزنم فرمود بابامو تو دوتا جامه کفن کردند پیراهنم تنش کردند توی دوتا جامه کفن کردند یدونه‌اش عمامه‌ی زین العابدین بود من نمیدونم کدوم عمامه بود، اگه عمامه باباش حسین بود که تو گودال به غارت بردند، یعنی امام صادق هم با یادگار حسین داره دفن میشه... اگه اون عمامه‌ای بود که تو شام بَلا ، آنقدر آتش ریختند روش به سهل ساعدی فرمود عمامه رو از رو سرم بردار، دیدم موهای حضرت آتش گرفته... حسین... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی