‍ ‍ 🌾🍂 ﷽ 🌾🍂 وداع امام حسین(ع) حضرت زینب(س) # روضه دفتری زینب بیاوقت وداع آخرم شد🥀 آماده خنجردگر این حنجرم شد🥀 ای خواهری که هرکجا یارم توبودی🥀 ازکودکی غمخوار ودلدارم توبودی🥀 بنگرکنون نخل جدایی جان گرفته 🥀 آن روزهای خوب ما پایان گرفته 🥀 ای خواهرنالان خداباشد نگهدار 🥀 من می روم میدان خدا باشد نگهدار 🥀 روز عاشورای امام حسین است، روزتنهایی عزیز فاطمه است...🍂 عجب روضه جانسوزی است روضه وداع امام حسین...😭🥀 عزاداران امروز برای غربت امام حسین گریه کنید...😭🍂 بیاد اون ساعتی که ابی عبدالله به سوی میدان حرکت کرد...آمدند دورش را گرفتند...🍂🌾 یکی صدا می زند: حسین بیا ما را به مدینه باز گردان...🌾 یکی می گوید: حسین با این زن و بچه چه کنم 🌾 بچه‌ها دور بابا می گردند تمام زن ها را ساکت کرد حسین...اما کسی که آرام نمی شد زینب است...😭🥀 دست ولایَت روی قلب خواهر گذاشت‌《واَشارَبیَدِه الی قلب اُخته 》 زینب هم آرام شد یک دفعه صدا زد حسین جان می خواهی بروی برو...😭🍂🌾 جان خواهر در غمم زاری مکن🌾 با صدا بهرم عزاداری مکن 🌾 هر چه باشد تو علی را دختری 🌾 عصمت الهی و زهرا پروری 🌾 خانه سوزان را تو صاحب خانه باش 🌾 با زنان در همرهی مردانه باش 🌾 گرخورد سیلی سکینه دم مزن 🌾 عالمی زین دم زدن بر هم مزن 🌾 هست بر من ناگوار و نا پسند 🌾 از تو زینب گر صدا گردد بلند 🌾 با تو هستم جان خواهر همسفر 🌾 تو به پا این راه کوبی من بِسَر🌾 وقتی نگاه کرد دید زینب داره میاد...خواهرم کجا میای؟ صدا زد حسینم وقتی حرکت کردی یاد وصیت مادرم زهرا اُفتادم...🍂🌾 امام حسین تا نام مادر را شنید مُنقَلِب شد، فورا پیاده شد... صدا زد زینبم مگر مادرم چه فرموده؟ برادرم مادرم فرموده: عصر عاشورا عوض من زیر گلوی حسینم را ببوس...اینجا زیر گلوی حسین را بوسید اما ساعتی بعد هم آمد گودال قتلگاه لبها را گذاشت بر رگهای بریده حسین...😭🥀🥀🥀 رگهای گلوی خشک گردیده ببوس 🍂 جایی که به جز تو کس نبوسیده ببوس 🍂 این تن که زهر زخم به تيغ دشمن 🍂 وا کرده دو لب به خصم ببوس ۲🍂 🥀🥀🥀🥀🥀