آسانی مردم مقدار روز خود را مییابند ؛ و میدانند چقدر از روزشان باقی مانده است . چون منتهی روز ساعت 12 است . بخلاف شب که دانستن مقدار بقیۀ آن لازم نیست . زیرا شب برای خوابیدن و استراحت کردن است و در شب انسان باید بداند چقدر از شب گذشته است ؟ و چقدر خوابیده و آرامش نموده است ؟ بنابراین چون بنا به ساعت غروب کوک مبدأ شب معلوم است بمجرّد رؤیت ساعت ، مقدار گذشت شب معلوم است ، و چون مقدار پایان روز معلوم است ، بمجرّد رؤیت ساعت مقدار باقیمانده از آن که برای حرکت و فعّالیّت است معلوم است .
در این صورت گرچه انسان نیز میتواند از مقدار باقیماندۀ از شب ، و یا از مقدار گذشتۀ از روز با توجّه کوتاهی مقدارش را بدست آورد ؛ ولیکن این فائدهای به حال او ندارد . عمده در روز دانستن آن است که : چقدر از روز مانده است ؟ و ما وظائف محوّله خود را باید در این مقدار بجای آوریم ؛ نه چقدر گذشته است ، آن بدرد ما چه میخورد ؟ و نیز در شب آنچه برای ما مفید است که چقدر گذشته است ؟ و ما بقدر کافی استراحت و خواب نمودهایم یا نه ؟ و این به ساعات بعدی منوط نیست ؛ بلکه فقط مربوط به ساعات پیشین است .
امّا ساعت ظهر کوک ، مبدأ را اوّل روز و یا اوّل شب قرار نمیدهد . و وسط تقریبی شب قرار میدهد .
ساعت 12 یعنی نیمه شب تقریبی . و ساعت 1 بامداد یعنی یک ساعت از نیمه شب گذشته است . و این هیچ فائده ندارد ؛ بلکه ضررهای آن بسیار است . اوّل مقدار شب و یا مقدار روز را معیّن نمیکند . ثانیاً شب را از اوّل نمیشمرد ، بلکه نیمی از شب را از روز قبل ، و نیمی از آن را از روز بعد میشمرد . و در این صورت یک شب تمام ، به دو تکّه پاره شده ؛ و احکام و وظائف شرعی و عرفی همه به هم میخورد . و ساعت 1 بامداد که هنوز صبح نشده است ، بلکه چه بسا شش ساعت به آفتاب مانده است ؛ ولی معذلک آنرا از ساعات بامداد میشمرد . و ثالثاً مردم در کار خود حیران و سرگردان میمانند. یک مبدئی به آنها داده شده است . نیمه شب ، مبدئیّت این مبدأ بچه درد آنها میخورد ؟ نه با آن کار خود را میتوانند مشخّص کنند نه استراحت خود را .
و ساعات کار اداری و مدارس ، و دانشگاهها و نظام ، و غیرها بر این اساس که تنظیم شود . مثلاً معیّن کنند : مردم ساعت 8 دنبال کار بروند در زمستانها ساعت 8 قدری از آفتاب میگذرد ؛ ولی در تابستانها چهار ساعت از آفتاب میرود . و در این صورت انسان چهار ساعت تمام در اعتدال هوا در منزل بیکار آرمیده ، و هنگام گرما و هوای خفقان آمیز باید به حرکت درآید و این موجب إتلاف وقت و عدم تنظیم ساعات بر اساس احتیاج بدنی ، و مناسبات بهداشتی و حفظ الصّحة عالمی است .
نیمۀ شب را ابتدای زمان قرار دادن ، فقط برای کارخانهدارهائی که کارگران خود را چون آلات و ابزار کار شمرده ، نه خوابی ، نه راحتی ، نه روزی ، نه روشنائی ، نه بهداشت ، و حفظ الصّحهای برای آنها قائل نیستند . و بشر را متحیّر و سرگردان آلت مقاصد مادّی و بهرهبرداری خود قرار میدهند میباشد .
و در این صورت مردم تا قریب ساعت 8 میخوابند . از فیوضات بین الطّلوعین محروم ، و از سحرخیزی بیبهره میمانند . و طبعاً کسی که ساعت 8 دنبال کار برود ، تا ساعت 2 بعدازظهر ، و یا 4 ساعت بعدازظهر کار کند ؛ و اوّل شب خود را به مطالعه و بیداری و تفریح بگذراند ، و تا قریب نیمۀ شب بیدار باشد ؛ خوابش در آخر شب بوده ، و تا به صبح بطول میانجامد . و در این صورت از همه مواهب الهی و بهداشتی محروم میگردد .
ساعات کار معلّمان باید طوری تنظیم شود که : بهترین ثمرات را در بهترین شرائط و مناسبات بهداشتی ، و سلامتی و تنّعم طبیعی ، و روحی بدست آورد.
برشی از کتاب : وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام ص 126، علامه طهرانی ره