در شده است (که بنده در عین حال از آن فتوا دفاع نمی‏کنم). جناب آقای حیدری باید توجه داشته باشند، وقتی متن جواهر –آن هم با غلظت- برای مخاطب خوانده می‏شود، باید زمانه و زمینه صدور هم برای مخاطب تبیین شود. اینکه اشکال شود که چرا صاحب جواهر تفکیک نکرده، چنانکه گذشت، اشکالی بی‏مبناست، چون در آن زمان تفکیک بین اهل تسنن غیر وهابی و وهابیون مرسوم نبود. ادعای تاثیرپذیری فقیه از زمان و فضای حاکم، البته تا حدی پذیرفتنی و طبیعی است، و لذا اگر آن زمان و فضا در نظر گرفته شود، معلوم نیست که اشکالات شما وارد باشد. جناب آقای حیدری! شما از کدام «فقیه نامی» سراغ دارید که فتوایی بر قتل اهل تسنن داده باشد؟ اینکه کسی در گوشه ‏ای چیزی گفته باشد، محل بحث نیست، گرچه چنین موردی را نیز بنده سراغ ندارم. امروزه چه کسی عراق را  حفظ کرده تا حمام خون راه نیفتد؟ یکی از آقایان عربستان می فرمود اگر آیت ‏الله سیستانی(حفظه ‏الله) مانند بزرگان ما می‏ اندیشید، اکنون باید در عراق حمام خون راه می‏ افتاد! این نوع بحث کردن مبتلا به زمان‏پریشی و عدم مراعات زمان است. ب. توهین شیخ مفید(ره) به شیخ صدوق(ره): جناب آقای حیدری در کلیپی دیگر که در سال ۹۸ منتشر شده، کتابی را به مخاطبان نشان داده و ادعا می‏کند که شیخ مفید در این کتاب به شیخ صدوق توهین کرده و «او را دیوانه‏ای خوانده که اهل هوا و هوس است و تکلیف از او ساقط»!! ایشان سپس از مخاطبان خود می‏خواهد که در این‏باره قضاوت کنند و خود در مقام داوری می‏گوید: «یا شیخ مفید خلاف می‌گوید و اینگونه بزرگی مانند شیخ صدوق را متهم به دیوانگی و هوا و هوس می‏کند و یا اینکه شیخ مفید درست می‏گوید و شیخ صدوق حقیقتاً دیوانه و اهل هوا و هوس است!» و بعد نتیجه می‏گیرد که: «اگر شیخ مفید خلاف واقع حرف می‏زند، در این صورت او چه صلاحیتی دارد؟ و اگر راست می‏گوید و صدوق اینگونه است، چگونه شما دین‏تان را از روایات و کتب شیخ صدوق می‏گیرید؟»! ارزیابی این ادعا: در ارزیابی این کار آقای حیدری گفتنی است: کتابی که ایشان به آن استناد می‏کند، کتاب «النکت الاعتقادیه» منسوب به شیخ مفید است، و این در حالی است که اساس این انتساب صدها سال مورد تشکیک بزرگان و اهل تحقیق بوده است. به عنوان نمونه شیخ علی نواده شهید ثانی(ره) در انتساب این کتاب به شیخ به طور جد تشکیک نموده است. همچنین ویژه ‏دانی قدر در عرصه کتاب‏شناسی مانند حاج آقا بزرگ تهرانی –که بر قله شناخت کتاب و مولف ایستاده- تشکیک شیخ علی را صحیح دانسته است. چنانکه مرحوم نجاشی نیز در مقام شمارش و حصر کتاب‏های شیخ مفید نامی از این کتاب به میان نیاورده است. خود مرحوم شیخ مفید نیز هنگام شمارش کتاب‏هایش، اساساً از این کتاب نام نبرده است. برخی از معاصران اهل فن نیز در این انتساب تشکیک کرده‏ اند.     دیگر اینکه رصد موارد یادکرد شیخ صدوق در آثار شیخ مفید، بیانگر رعایت احترام و ادب ویژه شیخ مفید برای مرحوم شیخ صدوق(ره) است. جناب آقای حیدری! طبیعی است در مقام بیان مطلب و انتساب کتاب به یک شخصیت، باید این نکات نیز گفته شود. آیا اینکه این کتاب به نام شیخ مفید منتشر شده، می‏تواند دلیل محکمی بر انتساب کتاب به فرد باشد؟ چه فراوان کتبی که بنام برخی افراد چاپ می‏ شود، اما انتساب کتاب به آن افراد معلوم نیست! به عنوان نمونه، مگر «کتاب اشعثیات» که منسوب به «ابن‏اشعث» است، مشکوک نیست؟!   اینها نمونه‌های کاری و رفتاریِ جناب آقای سید کمال حیدری است. شرائط و ادب نوآوری و اصلاح نگاه ‏های دینی آنچه گذشت، نمونه‏ هایی از کار و رفتار جناب آقای سید کمال حیدری بود. چنین رویه رفتاری‏ و کاری، نیازمند این تذکر قرآنی است که «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ  إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» (اسراء: ۳۶) جناب آقای حیدری! نوآوری و اصلاح نگاه‌های دینی، ادب و شرائط دارد:  ۱. احترام به گذشتگان؛ حفظ و تکیه بر تراث: احترام به تراث گذشتگان و تکیه بر آن. این‏گونه نیست که تراث گذشتگان، همه خرافه و غلط باشد؛ باید ارزش و احترام‏ آنها را پررنگ کرد و متذکر شد. ۲. رعایت هنجارهای علم: هر علمی و هر پدیده‌ای هنجار خودش را دارد  که باید رعایت شود. ۳. صداقت و پرهیز از راست ناقص و عدم شفافیت: قرائت ابتر و ناقص مطالب، بدون تبیین و تحلیل درست آنها به نوعی خیانت  به شمار می‏رود. ۴. پرهیز از زمان ‏پریشی: در مقام پژوهش و ارزیابی اراء و اندیشه‏ ها، باید زمان و مکان در نظر گرفته شود و اقتضائات زمانی و مکانی هر مطلب و هر نویسنده‏ ای لحاظ شود. ۵. طرح بحث در جوامع علمی: نمی‏توان هر بحثی را در هر جمعی و مکانی مطرح کرد. هر بحثی مخاطب خاص خود را دارد. مباحث عمیق علمی باید در جمع متخصصین و ویژه ‏دانان آن بحث مطرح شود، نه در جمع‏های عادی و در فضایی که در دسترس عموم قرار می‏ گیرد. طرح بحث در جمع‏ه ای غیر تخصصی، پدیده