⚡️نقدی بر شیعهسازیِ اهلسنت(بخش دوم)
5. در بعضی از روایات، امام با صراحت و جدیت بیشتری آثار مخرب مجادلههای مذهبی را گوشزد میکند. عبدالله سِنان میگويد: روزى قصد دیدار امام صادق(ع) را داشتم، مؤمن طاق گفت: براى من نيز اجازه ورود بگير، قبول نمودم. چون به حضور امام رسیدم جريان را به عرض امام رساندم. امام فرمود: نه، به او را اجازه ورود مَده.
عرض كردم: جانم فدايت، اتصال و دوستى او به شما، مناظرههاى او درباره شما، و اينكه در مناظره احدى از خلق خدا بر او غالب نشود،[بر شما معلوم است].
امام فرمود: چنين نیست، بلكه یک طفلِ مکتبی او را محكوم میکند و بر او غالب آيد.
گفتم: فدايت شوم، او در مجادله قویتر از این است،چگونه چنين باشد و حال اينكه با تمام اهل اديان مناظره نموده و همه را محكوم كرده و بر آنان غالب شده است؟!
امام فرمود: اگر طفلى دبستانى به او بگويد: آيا به امر امام خود با مردم مناظره میکنی يا بدون امر او اقدام به اين کار میکنى؟ چون نمیتواند دروغ بگويد، در جواب خواهد گفت: به امر امام نيست. پس[طفل مکتبی] خواهد گفت: چون بیاجازه امام خود اقدام به اين كار نمودهای پس مخالفت امامت کرده، و در پيشگاه او عاصى و گنهكارى، و با اين كلام بر او غالب آيد و او را محكوم میکند.
سپس امام فرمود: «يَا ابْنَ سِنَانٍ لَا تَأْذَنْ لَهُ عَلَيَّ فَإِنَّ الْكَلَامَ وَ الْخُصُومَاتِ تُفْسِدُ النِّيَّةَ وَ تَمْحَقُ الدِّين؛ اى پسر سنان او را اذن ورود بر من مَده، زيرا كه مجادله و خصومات نیت را فاسد نموده، و دين را نابود میکند.» (سید بن طاووس، كشف المحجة لثمرة المهجة، ص62)
البته در انتهای این یاداشت، باید این نکته را متذکر شوم که: مقصود این نیست که شیعه نباید آموزههای مذهبی و گفتمان مکتبیِ خویش را ترویج کند، بلکه با توجه به روایات، باید دو نکته مهم را در نظر گرفت:
اول؛ اینکه خطابِ تبلیغی شیعه نسبت به اهلسنت، نباید با هدف شیعه کردن آنها باشد، بلکه هدف را باید هدایت و راهنمایی آنها قرار داد.
دوم؛ در گفتگوهای دینی با اهل سنت باید از مجادلههای مذهبی پرهیز نمود، و روش تبلیغِ مذهب را باید به وسیله عمل و رفتار و گفتارهای صادقانه و زدودن نگرشهای سوء آنها به شیعه پیگیری نمود. چنانچه امام صادق(ع) در روایتی میفرماید:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ؛ فَإِنَّ ذلِكَ دَاعِيَة؛ با غير زبان خويش مردم را [به كيش و مذهب خود] دعوت كنيد، مردم بايد ورع و كوشش و نماز و خير شما را ببينند، اينها خود دعوتكننده هستند.( كافی، ج3، ص 202)
در روایتی امامموسیکاظم(ع) به علیبنیَقْطین اینگونه دستور داد:
مُرْ أَصْحَابَکَ أَنْ یَکُفُّوا مِنْ أَلْسِنَتِهِمْ وَ یَدَعُوا الْخُصُومَةَ فِی الدِّینِ وَ یَجْتَهِدُوا فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.( شیخ صدوق،التوحید، ص۴۶۰. )
به یارانت امر کن که زبانهایشان را نگاه دارند و دشمنى در دین را ترک کنند و برای عبادت خداوند بکوشند.
*حاشیه:در هر زمینه ای(اختلاف نظرهای سیاسی،علمی،مذهبی،درون دینی و برون دینی) باید ظرفیت و میزان درک و فهم و طلب مخاطب را لحاظ کرد.اگر طرف مقابل طالب درک حقیقت بود و استعداد و ظرفیت آنرا هم داشت با او وارد گفتگو و تبادل نظر می شویم.و اگر طالب نبود و اهل عناد و انکار بود بحث و جدال با او را ترک می کنیم.اابته اگر طرف مقابل اهل توطئه و فعالیت براندازانه علیه جبهه حق و اهل حق باشد باید با اقدامات قانونی و تنبیهی جلوی او گرفته شود تا در جامعه فتنه انگیزی نکند.در این موارد هم مناظره و گفتگوی علنی برای نشان دادن فتنه گری او لازم است.
...............
@ejtehadjame