👆
بسمه تعالی
در این گفتار، خلط بین مطالب پراکنده و نظام منسجم و منظومه ای شده،
مثال: اگر کسی بگوید من فرقی بین ساختمان سازی های مدرن با ساختمان های سنتی نمی بینم چون مواد هر دو مشترک است الا مقدار کمی.
باید به او گفت مواد و جزییات هر چند مشترک است اما نظام و مهندسی و چینش آنها چیز کاملا جدیدی درست می کند.
درسته که کثیری از مطالب ادبی، تاریخی، عرفانی، فلسفی، حدیثی، تفسیری موجود در المیزان در کتاب های تفسیری، ادبی، تاریخی، فلسفی، حدیثی، عرفانی این 14 قرن به طور پراکنده هست ولی هیچکدام این ها المیزان نیست چون کسی که تفسیر المیزان را از اول تا آخر بخواند تمام مطالب آنرا آنچنان هماهنگ می بیند که ذره ای تنافی بین آنها نخواهد دید. ذره ای اختلاف بین معانی آیات، روایات، مباحث فلسفی، عرفانی، ظواهر آیات و... نیست. در حالیکه این نظم حکیمانه، عارفانه، فیلسوفانه، فقیهانه، قرآنی، روایی را هیچ کس در این 14 قرن نتوانسته ارائه بدهد. یعنی مثلا 14 قرن اجزای اولیه هواپیما و مواد اولیه آن در طبیعت بوده ولی هیچ کس نتوانسته هواپیما بسازد.
بله قبول داریم با نگاه ظاهری تقریبا تمام مطالب فلسفه المیزان، همان فلسفه ملاصدراست. تمام عرفان آن همان عرفان ابن عربی است.تمام روایات آن همان روایات کتب راویان شیعه است. تمام تاریخ آن همان نظرات مورخین است....
ولی با نگاه واقع بینانه کاملا برعکس است قرآن کریم الهام بخش مطالب روایی، فلسفی، عرفانی، تاریخی،... بوده و همه این اندیشه ها از قرآن حاصل شده، یعنی اصل مطلب را قرآن فرموده و اهلبیت با توجه به قرآن هزاران روایت در تمام عرصه ها فرمودند و ذهن همه عالمان عرصه های مختلف را در گیر کرده، 10 قرن فیلسوفان نظام سازی و فرضیه سازی کرده اند تا ملاصدرا توانست نظام حکمت متعالیه را بفهمد. ابن عربی توانست عرفانش را بفهمد. متکلم بزرگ علامه حلی و خواجه طوسی توانستند کلامش را بفهمند. فقها فقهش را فهمیدند. اصولیون اصولش را فهمیدند. محدثین حدیث را فهمیدند. ولی هیچکس نتوانست تمام این علوم را یکجا ببیند و بین آنها نظمی ایجاد کند و همه آنها را یکجا در قرآن ببیند و به قرآن برگرداند. خداوند این توفیق بزرگ را به علامه طباطبایی داد. ایشان در تمام این علوم تسلط تام داشت و توانست همه این علوم را به صورت یکجا به قرآن برگرداند. در حالیکه قبل از علامه این علوم به صورت جزایر پراکنده و از هم گسیخته بود.
مثلا مرحوم گنابادی در تفسیر عرفانی بیان السعاده خواسته عرفان و فلسفه را با قرآن هماهنگ کند به هیچ وجه نتوانسته. دیگری خواسته فلسفه را با قرآن هماهنگ کند موفق نشده. دیگری خواسته روایات را با قرآن هماهنگ کند نتوانسته.
...
اما علامه تمامی این علوم را با هم هماهنگ کرده و همگی را با قرآن جوری هماهنگ کرده که هیچ کس از علمای طراز اول شیعه و سنی نتواند به آن اشکالی بگیرد. و این کار معجزه است. مثلا انبیای الهی از اول تا قبل پیامبر اکرم آمدند و توحید و معنویت و بندگی را نشان داده و پیام خدا را در قالب کتب آسمانی بیان کردند ولی پیامبر اکرم تمام فضایل و مقامات و پیام های انبیاء را در خود و قرآن جمع و ختم کرد. همه را به قرآن برگرداند. مطالب قرآن مهیمن و محیط بر تمام کتب آسمانی و بر تمام انبیاء گذشته است نه صرفا جمع پراکنده باشد.
خدا رحمت کند عالم ربانی عارف گرانمایه علامه ذوالفنون میرزا مهدی دشیری از شاگردان حضرت امام، علامه و آیت الله نجفی مرعشی که درباره صاحب تفسیر المیزان می فرمود:
««خدا میداند که علامه طباطبایی(ره) سِرِّ سِرِّ سِرِّ اهلبیت علیهم السلام بود.
در تاریخ "اسلام" تفسیری به عظمت تفسیر المیزان نداریم و نیامده است»».