در حاشیه بیانات یکی از مراجع بزرگوار 🔶بخش دوم از یادداشت اختصاصی استاد اکبرنژاد 🔹اخباری و اخباری گری برای ما نماد ظاهرگرایی، جمود و تحجر است. 🔹 اخباری کسی است که در مواجهه با دین برای عقل و خرد سهمی نمی بخشد. جمله معروف «اسماعیل یَشهد أن لااله الا الله» بر کفن پیرزنان مهر ننگی شده بر تارک اخباریان تا نشان دهد که تا چه اندازه نسبت به متون جمود داشتند. از قرآن بهره نمی‌برد و تنها به روایت بسنده می‌کند. اصول را به معنای متعارف آن نمی‌پذیرد و آن را از بدعت‌های اهل سنت می‌شمارد. 🔹بالطبع اصولی گری نماد روشنفکری به معنای درست آن است. اصولی در متن جمود ندارد و می‌تواند از آن عبور کند و عقل را حجت می‌شمارد و قرآن را ارج می‌دهد و ظواهر آن را از أقوی الحجج می‌شمارد. 🔹خدا رحمت کند شهید مطهری که می‌گفت: "ما خیال می‌کنیم خوارج از بین رفتند. خوارجی گری گرچه به عنوان یک فرقه با نام مشخص در تاریخ محو شد، اما حقیقت آن از در قالب‌های جدید رخنه کرد و به حیات خود ادامه داد و امروزه در قالب وهابیت خودش را نشان می‌دهد." 🔹او می‌گفت: "خیال نکنید اخباری گری از بین رفته است. اسم اخباری رفت اما رسم آن در قالب اصولی استمرار یافت." از نظر شهید مطهری بسیاری از کسانی که به نام اصولی گری نان می‌خورند، از نظر بینادهای فکری پشت سر اخباری گری نماز می‌خوانند! مثلاً: اخباری‌ها به ضدیّت با عقل رمی می‌شوند در حالی که آنان نیز عقل را در حد قریب من الحِسّ-همانندملا امین استرآبادی- یا فطریات العقول-همچون علامه بحرانی- قبول داشتند. 🔹 در مقابل شهید ثانی(ره) و آیة الله خویی(ره) از بزرگان اصولی تصریح می‌کنند که عقل کارکردی در فقه ندارد. همین طور مرحوم محقق اصفهانی(ره) و مرحوم مظفر(ره) تصریح دارند که عقل جز در آراء محموده حجیت ندارد و این عبارت أخرای قریب من الحس یا فطریات العقول است. 🔹یادم نمی‌رود که در گفتگو با استادی اصولی! در اثبات اینکه حلیّت بیع یک مسأله عقلی است، ناتوان ماندم! کجای اصول ما عقلی است که به عقل گرایی می‌نازیم و اخباریان را به ضدیت عقل رمی می‌کنیم. 🔹اخباری‌ها ظواهر کتاب را حجت نمی‌شمردند و متعرض آن نمی‌شدند. آقایان اصولی بفرمایند که از حجیت ظواهر کتاب چه چیزی نصیب فقهشان شده است! به تعبیر مفسّر بزرگ معاصر علامه طباطبایی(ره) در سازوکار موجود اجتهاد ممکن است که کسی از روز اول طلبگی تا وقتی مرجع تقلید می‌شود، خطی از قرآن را نخواند ولی اختلالی در فقاهت او ایجاد نشود! 🔹اخباری‌ها متهم به ظاهرگرایی هستند، آقایان اصولی بفرمایند کدام برداشت‌های لطیف و فراتر از ظواهر اولیه را داشته اند که اخباری‌ها از آن عاجز بوده اند. کیست که برداشت‌های علامه مجلسی(ره) از روایات را ببیند و در برابر آن خضوع نکند؟ کیست که تحلیل‌های فیض کاشانی(ره) را در روایات فقهی ملاحظه نماید و اذعان نکند که بسیار دقیق تر از اغلب علمای اصول با روایات مواجه می‌شود. کیست که نپذیرد شیخ انصاری(ره) بارها متعرض برداشت‌های صاحب حدایق(ره) می‌شود و با دقت به مناقشه در آن می‌پردازد. 🔹من هنوز نفهمیده‌ام علمای اصول به چه چیز اصولی گری خود می‌نازند و کدام ویژگی خود را برتری روشنی بر اخباری گری می‌شمارند؟ 🔺 به شهادت تاریخ، جمود و رکودی که بعد از شیخ انصاری (ره) بر حوزه شیعی سایه انداخته در هیچ مقطع تاریخی نظیر نداشته است. 🔺 خود باختگی در برابر آثار قدماء، تحقیر اندیشمندان معاصر و بی اعتنایی به نظریه پردازان نو اندیش، اصرار بر گذشته و پروای از پذیرش اقتضائیات زمان و مکان این‌ها چیزهایی است که از سر و روی حوزه می‌بارد. 🔺اینکه بنده مکرر گفته ام آنچه به غلط از آن به اصولی گری یاد می‌شود، تنه به تنه اخباری گری می‌زند و فاصله زیادی با آن ندارد نه از سر کین که از مقایسه واقعیت عینی اصولی گری مصطلح با اخباری گری به دست آمده است. 🔺 اصول فقه موجود حتی نتوانسته از اصول اهل سنت فاصله بگیرد و چارچوب‌هایی را که شیخ طوسی بر اساس ضرورت زمانه خودش از اهل سنت اقتباس کرد را در هم بشکند و طرحی نو در اندازد. 🔺 به باور نگارنده، اجتهاد اصولی به قرائت شیخ انصاری نسخه پیچیده‌تر اخباری گری به قرائت ملا امین استرآبادی است و برای همین نیز در دویست سال گذشته فقه را نه تنها پیش نبرده که گرفتار یک خود درگیری خسته کننده نموده است. 🔺 باز برای همین است که به اذعان امثال شهید مطهری در دو صده اخیر فقه متوقف شده و درجا می‌زند و صد البته این فهم نمی‌شود مگر با مطالعه دقیق هر پنج جلد بسته جامع اجتهادی. در این مجال سخن بسیار است و تفصیل آن را به کتاب«تاریخ تحول مکاتب فقهی اصولی» حواله می‌دهم. ▪️محمد تقی اکبرنژاد 🆔 @feghahat 🆔 @ejtehad_jame