تازه از جبهه آمده بود ، نیمه شب برای خوردن آب بیدار شدم و دیدم ابراهیم روی فرش خوابیده با وجودی که تشک در کنارش بود ! صدایش کردم و گفتم ، داداش جونم چرا روی فرش خوابیدی؟ ، توی این هوا سرما میخوری ، پاشو روی تشک بخواب . اول گفت چیزی نیست ولی وقتی اصرار مرا دید گفت ، الان بچه‌ها توی گیلانغرب توی اون هوای سرد دارند سختی می کشن ، دوست دارم یک کمی از سختی آنجا رو حس کنم..... 📕 سلام بر ابراهیم 2 « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » ~~~~~~~~~~~~~~