. سلام الله علیها هیزم آورده دشمن خدایا شعله زد آتش از درب خانه ناله ای کودکانه بلند است مادرم را مزن تازیانه وا مصیبت..... ای فلک تا همیشه بنالی این چه ظلم و غم بی حساب است ظالمی می زند تازیانه دست خیبر گشا در طناب است وامصیبت کوه صبر از مصیبت شکسته بر فلک قائمه گریه می کرد ای مدینه چه کردی که دیگر روز و شب فاطمه گریه می کرد وامصیبت ................. . باغبان گریه کن تا همیشه یاس ما رنگ نیلوفری شد بال پرواز او را شکستند مادر ما دگر بستری شد مرو مادر تا سحر غصه های دلش را می نهد مرحم اشک و ناله میکند تا که پهلو به پهلو بسترش میشود باغ لاله مرو مادر سوره ی قدر پیغمبر است و در غریبی خود جان سپارد صد دعا بهر همسایگان برد یک ملاقاتی اما ندارد مرو مادر .............. . شب شدو چشم ماه و ستاره شاهد چشم بارانی من بر مزار غریب تو هر شب بشکند بغض پنهانی من فاطمه جان شب شدو تا سحر گریه می کرد یک جوان بر مزار جوانش یاد روزی که در قلب آتش ناله زد مرغ هم آشیانش فاطمه جان تا ستاره بریزد بر این خاک کاش ، عالم همین شب بماند چاره ساز غم عالمی در چاره ی اشک زینب بماند فاطمه جان ✍ 👇