. برخیز تا زخون جگر دیده تر کنیم دل را به غم دهیم و ز شادی حذرکنیم برخیز ای برادر غمدیده ام حسین مادر زدست رفت، پدر را خبر کنیم آخر دعای نیمه شبش مستجاب شد برخیز تا که جامه ی ماتم به بر کنیم زین پس که مادری نبود درکنارما با اشک وناله ، هرشب خود راسحر کنیم جان دادمادر وپدر ما غریب ماند گه ناله بهر مادر وگه برپدر کنیم ترسم زشرم چهره بپوشد زخاکیان گر ماحکایت رخ او با قمر کنیم پروانه جان سپُرد«وفایی»شب عزاست دل را به سان شمع بیا شعله ور کنیم .