.
#روضه_متنی
#دعای_حضرت_زهرا
#اَلّلهُمَّ_عَجِّلْ_وَفاتِی_سَریِعاً
فقط دعا میکرد همه رو. همش میفرمود:«الجارُ ثُمَّ الدّارُ» اول بقیه بعد خودمون. اما یه شبی یا یه دم غروبی بچهها رو جمع کرد
- بچهها بیاین میخوام دعا کنم.
بچهها با یه ذوقی[اومدن]. آخه مادر مریض احواله، بازوش آسیب دیدهست، پهلوش آسیب دیدهست؛ حتما میخواد برای خودش دعا کنه...
- آره. بچهها بیاین میخوام برای خودم دعا کنم امروز. بچهها با یه ذوقی با یه شوقی سریع وضو گرفتن آماده شدن، زینب سجادهی مادر و پهن میکنه، امام حسن اومده زیر بغلای مادر و میگیره آخه دست مادر بالا نمیاد، مادر میخواد برای خودش دعا کنه، آروم آروم این دستای شکسته با کمک امام حسن و امام حسین بالا اومد همه منتظرن مادر دعا کنه آمین بگن. یه مرتبه همه دیدن صداش بلند شد آروم آروم امیرالمومنینم انگار توو خونه نیست، یا اگه بوده شاید آروم گفته علی نشنوه" اَلّلهُمَّ تا اینجا همه بچهها همه خوشحالند مادر برای اولین بار میخواد برای خودش دعا کنه.
"اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِی سَریِعاً" یهو امام حسن یه نگاه به مادر کرد:« مادر چی داری میگی؟!»
زینب از این طرف یه نگاه به مادر کرد:« مادر میخوای ما رو بیچاره کنی؟!»
دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود
طفلان من به جای مردم گرسنه بودند
افطار خانهی ما در سفرهی شما بود
امروز را نبینید این بیحیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود
من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه عشق باید آمادهی بلا بود
دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود، ذکر علی شفا بود
بین در و دیوار بهش فشار آوردن. بین در و دیوار محسنش سقط شده، بین در و دیوار سینهش آسیب دیده، بازو، پهلو، سیلی خورده... اما همچین که علی رو بردن صدا زد:« فضه! علیم و کجا بردن؟!»
فلذا از خونه، خونه که چه عرض کنم ویرونه کردند این خونه رو...
از خونه یه دست به پهلو یه دست به دیوار هی صدا میزد:«یا علی!»
رفتم برای مردم حجّت تمام کردم
او را که میکشیدید او حجت خدا بود
ای کاش میشکستید این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود
با کفشهای خاکی در خانهام قدم زد
آن خانهای که فرشش بال فرشتهها بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!!
یه مرتبه همه دیدن صدا نالهش بلند شد:« بابا! یا رسول الله! بیا ببین با دخترت دارند چه میکنند؟!
تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود
تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید
از بس که مردن من چون شمع، بیصدا بود
از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبکتر حتی ز بوریا بود
ای آخرت وفا کن با ما شکسته دلها
با ما شکسته دلها دنیا که بیوفا بود
*شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
نمی آید نفس بالا از این بغض گلو گیرم
به جای مرهم دردم سراغ از مرگ میگیرم
نه پهلویی نه بازویی نه جانی در بدن دارم
بسوزد جان طفلانم ز سوزِ آه دلگیرم
چنان ماندم میان آن فشار درب کاشانه
که با ناله برون آمد صدای بانگ تکبیرم
در این هجده بهار عمر خزان شد هستیم از کین
دفاع از رهبرم کردم همین است،جرم وتقصیرم
اگر مویم سپید و قامتم همچون کمان گشته
غریبی علی یارب مرا کرده چنین پیرم
*بیا ای مرگ راحت کن مرا و جان من بستان
که من راضی به مرگ خویشم و از عمر خود سیرم
چنین است قسمت من با تو ای تنها تر از زهرا
که ماندن از تو و رفتن بود در حکم تقدیرم
بیا بنشین کنارم یا علی جان، در دم رفتن
که چون آئینه بینم، در رخ ماه تو تصویرم
#علیرضا_توانا ✍
* #اللهم_عجل_وفاتی_سریعا 😭
.
.
#فاطمیه
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
دیگه شبای آخره
صدای مادر نمیاد
مادر میخواد دعا کنه
ببینیم اینبار چی میخواد
*
یه عمریه مادر ما
وقتی خدا خدا میکرد
همیشه تو نماز شب
مردم و هی دعا میکرد
*
یه دستشو برده بالا
یه دست به پهلو میزاره
زیر لب آروم میخونه
تاب و توانی نداره
*
میگه بیاین با هم دیگه
دستا رو بالا بگیریم
من یه دعایی میکنم
همه با هم آمین بگین
*
دعای مادرم اینه
میگه خدای مهربون
منو ببر از مدینه
مرگ منو زود برسون
*
من از غریبی علی
خون جگر مدینه ام
ز بعد ماجرای در
هنوز میسوزه سینه ام
*
یه موقع دیدن خانم فاطمه زهرا , حسنین رو صدا کرد
گفت برید وضو بگیرید میخوام برا خودم دعا کنم
راوی میگه:امام حسن و امام حسین سریع وضو گرفتن
و اومدم کنار بستر مادر نشستند.
میگه دستاشونو بالا گرفتند
یه موقع خانوم صدا زد : "اللهم عجل وفاتی سریعا"
خدایا مرگ منو زود تر برسون
من دیگه طاقت خجالت های علی رو ندارم
یا علی مدد
.
زمینه
#فاطمیه
#طلب_مرگ
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
دنیای علی زهرای علی
ای همنفسو همتای علی
هی طلب مرگ از خدا نکن ای نور دلم
روزگار من رو سیا نکن ای نور دلم
ای یار علی دلدار علی
واکن تو گِرِه از کار علی
ای پشت و پناهم بعد تو،من بیچاره میشم
با رفتن تو همراه غمی همواره میشم
آرامش خاطر من جوندادی بهخاطر من
شکسته بال و پر تو پرستوی مهاجر من
«داروندارم فاطمه بمون کنارم فاطمه»
——————————————————
همراز علی دمساز علی
پایان علی آغاز علی
میشه یکم از درداتو باهام قسمت بکنی
به دیدن مظلومیّت من عادت بکنی
ای خون به جگر ای کشته پسر
رَدِ خون تو دیدم روی در
یادم نمیره اون ساعتی که گوشواره شکست
یادم نمیره سیلی به تو زد ثانی با دو دست
حورای شکسته پهلو میسازی با درد بازو
خوردهسرتو به دیوار نشونهشَم زَخم اَبرو
«داروندارم فاطمه بمون کنارم فاطمه»
——————————————————
بند سوم از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها
ای تاج سرم ای همسفرم
وقته سفره باید بِپَـرم
غصه نخوری از اینکه قدم پای تو خمید
گریه نکنی شد موی سرم واسه تو سفید
ایمردجهان مظلوم زمان
در فکر توام هستم نگران
بعد من فقط تنهاییه که مأنوسه باهات
مرهم دل دخترم میشه اشکای چشات
زخم سینمه مدالم دیگه فارق از ملالم
یهخواهشدارمعزیزم بگوکهکردیحلالم
«میرم از کنارت علی خدانگهدارت علی»
#محمد_قاسمی ✍
https://eitaa.com/emame3vom/110379
👇
.
#شور_روضه_ای
#سه_ضرب
#شور_پایانی #فاطمیه
#کبوده_روی_مادر
🔘🔘🔘
بند1⃣
کبوده روی مادر
ورم رو گونه ش داره
دید دو چشماش تاره
پنهونی هی می باره
جوری زده نامرد که
افتاده رد دستاش
سیاه شده بدجور جاش
میزد یواشتر ای کاش
دو دوستی محکم کوبید
یهو به روی مادر
محکم زمین خورد با سر
مادرمون شد پرپر
یه جوری محکم زد که
صداش تو کوچه پیچید
مادر دورش میچرخید
اون بی حیا میخندید
وای مادر.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
بی هوا زد بی وجدان
سوره ی کوثر افتاد
هستی حیدر افتاد
دخت پیمبر افتاد
دستای اون سنگین بود
خدا خودش میدونه
که مادرم حیرونه
گم کرده راه خونه
کبوده روی مادر
سیلی اون جوندار بود
کارهمون کفتار بود
که در پی آزار بود
اصن یه جوری زد که
چشاش به رنگ خون شد
حسن براش گریون شد
حتی خدا محزون شد
وای مادر.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
مادرمون مجروحه
شکسته دستو بازوش
در افتاده محکم روش
خون میچکه ازپهلوش
مادرمون مجروحه
روز غمم امروزه
میکشه آتیش زوزه
در با مادر میسوزه
مادرمون مجروحه
اینقده که درد داره
شب تا سحر بیداره
زخمی یک مسماره
مادرمون مجروحه
دستمالی بسته روسر
میگه با چشمای تره
خداحافظ ای حیدر
وای مادر.....
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
عَجّل وفاتی میگه
ازین زمونه سیره
دیگه داره میمیره
از پیش حیدر میره
عَجّل وفاتی میگه
گوشه ی بستر مادر
نداره حیدر باور
شده روزای آخر
نرو نرو ای زهرا(س)
آروم نداره حیدر
نرو قراره حیدره
که خون نباره حیدر
نرو نرو ای زهرا
دنیا بی تو زندونه
صفا نداره خونه
زینبه تو دلخونه
وای مادر...
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
به قلم :
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سید_مرتضی_پیرانیان
.👇
4_5884258461427963537.mp3
13.44M
✅ تورو خدا بمون برام ...
▶️ سبک #شور #فاطمیه
💢 #حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
✴️ #سید_مهدی_حسینی
تو رو خدا بمون برام
تویی پناه بی پناهیام
منم مثه، توام ببین
که مرگو دائم از خدا میخوام
تو رو خدا بمون برام
نرو نرو، میبینی بی کسیِ حیدرو
آتیش نزن با گریه بسترو
تو رو خدا به خاطره دلِ علی بمون
زیاده غصههات ولی، بمون
دستام میلرزه
تا حرف رفتن میاد دست و پاهام میلرزه
وقتی میرم سمت در، بدجوری پام میلرزه
آتیش میگیرم میبینم که زهرام میلرزه
طاقت ندارم
امروز میرم میخ و از توی در، درمیارم
اصلا جای این در، در دیگهای جا میذارم
خیلی بده مردم اما همش گریه دارم
اگه بری چکار کنم؟
چطور زمستونو بهار کنم؟
بمون میخوام که خونه رو
پر از درختای انار کنم
چکار کنم؟
اگه بری، علی دیگه یه کوچه گرد میشه
تنور خونه دیگه سرد میشه
یه چاه فقط رفیق من میشه
بمون، بمون به خاطره دلِ حسن بمون
تو رو خدا برای من بمون
نفس نفس نفس بزن، بمون
ای باغ یاسم
رحمی کن امشب به این گریه و التماسم
از بس که فکر توام رفته هوش و حواسم
میری لباسای خونیتو میذاری واسم
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
.
.
#زمینه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از اون روزی که در به روی فاطمم افتاد
هنوز تو گوشمه صدای خنده و فریاد
اگه میشه بمون کنارم ، علی غریبه
تازه جوونم به تو اصلا کفن نمیاد
حالا علی غریبه ست؟ که فضه محرم حرفاته
حالا علی غریبه ست؟ چادر همش جلو چشاته
حالا علی غریبه ست؟ هرجا میری حسن باهاته
تو رو گرفتی از علی
خسته ای از دنیا ولی
من بی تو میمیرم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی برات بمیره زهرا ، صدات گرفته
جوری زده سوی نگاه از چشات گرفته
عجل وفاتی و که خوندی حالم خرابه
داری میری تو از کنارم دعات گرفته
مگه علی نداری ، که کمک از فضه میگیری
مگه علی نداری ، دعا کردی دیگه بمیری
مگه علی نداری ، که دیگه از زندگی سیری
تو رو گرفتی از علی
خسته ای از دنیا ولی
من بی تو میمیرم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مهدی_فرهادی ✍
#حضرت_زهرا
#ام_المقاومه
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
https://eitaa.com/emame3vom/110658
👇
.
#شهادت_حضرت_زهرا
#زبانحال_امام_حسن
برخیز تا زخون جگر دیده تر کنیم
دل را به غم دهیم و ز شادی حذرکنیم
برخیز ای برادر غمدیده ام حسین
مادر زدست رفت، پدر را خبر کنیم
آخر دعای نیمه شبش مستجاب شد
برخیز تا که جامه ی ماتم به بر کنیم
زین پس که مادری نبود درکنارما
با اشک وناله ، هرشب خود راسحر کنیم
جان دادمادر وپدر ما غریب ماند
گه ناله بهر مادر وگه برپدر کنیم
ترسم زشرم چهره بپوشد زخاکیان
گر ماحکایت رخ او با قمر کنیم
پروانه جان سپُرد«وفایی»شب عزاست
دل را به سان شمع بیا شعله ور کنیم
#سیدهاشم_وفایی ✍
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
.
.
🏷#واحد | استعانت گر کند مارا
#حضرت_زهرا(۷۵روز)
#مورخ_۲۴_۰۸_۱۴۰۳
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر میاندازیم محشر زیر پایِ فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
یک گلو بندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدایِ فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغمبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسوال الله در شأنس فداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه
رو نزد اما هیچکس حاضر به همراهی نشد
دارد از انصار پیغمبر گلایه فاطمه
اون بلای سیزده معصوم را یکجا خرید
کربلا شد جلوه ای از این بلای فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
با خبر شد از دل درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب میریزد برای بچه هق هق میکند
ای به قربان حسینِ سر جدایِ فاطمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
🔻
.
#زمینه
#حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا امیرالمومنین
نشستی روی سجاده
نیایش میکنی
مگه چی از خدا میخوای
که خواهش میکنی
گرفتی زینب و آروم
نوازش میکنی
چی و داری به این دختر
سفارش میکنی
از این پهلو به اون پهلو
که میشی درد میگیرم
یه روزی انتقامت رو
از اون نامرد میگیرم
ای آیه خدا تو رو
با چه کسی قیاس کنم
برای موندنت بگو
چه جوری التماس کنم
خانومم خانومم
بمونی پیشم ارومم
#امیرحسین_الفت ✍
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
https://eitaa.com/emame3vom/111279
.👇
.
#زمینه
#فاطمیه_۱۴۰۳
#زبانحال_مولا
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#بستر_بیماری
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
بند1⃣
پیش چشام رو میگیری
دستتو به پهلو میگیری
ای کشتی نجات من
به ساحل خزون عمر
انگاری پهلو میگیری
لالههای رو پیرهنت، نیلوفرای رو تنت
عجل وفاتی گفتنت، خبر میده از رفتنت
چشم خون و قد کمون، ناله و آه بی امون
تن نحیف و نیمه جون، خبر میده از رفتنت
نفس من به نفست بنده، نفس تو دل منو کنده
کار منو بچهها شد گریه، کار همه به حال ما خنده
بند2⃣
آئینهی روی علی
ای قدرت بازوی علی
شب و روزامونو ببین
کبودی روی تو و
سپیدی موی علی
حامی غدیر علی، از زمونه سیره علی
بانوی دلیر علی، بعد تو میمیره علی
هم مسیر و همسنگرم، تکیه گاهم و همسرم
ای پناه و ای یاورم، بعد تو میمیره علی
با من بمون تو ای بهار من، ای دلخوشی روزگار من
یه تنه من حریف یک دنیام، اگه که تو باشی کنار من
بند3⃣
روشنی خونهی من
مثل تو پریشونه حسن
پاشو و با دست خودت
مثه قدیم باز موهای
زینبتو شونه بزن
با حسین و با زینبم، گریه کار صبح و شبم
از تب تو غرق تبم، رسیده جونم رو لبم
پاشو چارهی کار من، پاشو و نگو از کفن
دیگه حرف رفتن نزن، رسیده جونم رو لبم
اگه بری دیگه تک و تنهام، خورشید من سیاه میشه دنیام
غم عالم میریزه تو قلبم، خون دلم میباره از چشمام
شعر و نغمه: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
.👇
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#زمینه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#بستر_بیماری #شهادت
#علی_میرحیدری ✍
#زبانحال_مولا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه خونه ی پر از عشق / یه زندگی ساده
من و تو و بچه ها / بودیم یه خونواده
هستی من تو بودی / ای همسر جوونم
نامردای مدینه / آتیش زدن به خونهم
چش نداشتن ببینن با هم خوشیم
داری میری با رفتنت میکُشیم
این روزا داری خیلی درد میکشی
هر نفس داری آه سرد میکشی ۲
بمون // حتی با این قد کمون
بمون // به هم نریزه خونهمون ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برا ورود توو خونهم / مَلَک اجازه میخواست
یکی نگفت پشت در / اونی که مونده زهراست
نمیگذرم از اون که / خوشیمونو به هم زد
از اون که بی اجازه / توو خونهمون قدم زد
بین دیوار و در گلاب کردنت
ذره ذره توو شعله آب کردنت
میخ در هم برا تو خون گریه کرد
واسه داغ تو آسمون گریه کرد ۲
بمون // عجل وفاتی رو نخون
بمون // به هم نریزه خونهمون ۲
.
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
.👇
.
#زمینه
#فاطمیه
اللهم عجل وفاتی سریعا
چه قد آخه از علی روو بگیرم
اللهم عجل وفاتی سریعا
چه قد آخه دست بی جون و به پهلو بگیرم
اللهم عجل وفاتی سریعا
جان این خستگی زینب من
اللهم عجل وفاتی سریعا
شاکیه مدینه از گریه ی روز و شب من
شهر بی بابا ، غربت مولا ، ناله پشت ناله
وقت راه رفتن ، دس به دیواره ، زن هیجده ساله
وای ازین شبایی که بی سحره
زندگی برای من درد سره
هر چی میکشم ازین میخ دره
واغربتا .....
.....
اللهم عجل وفاتی سریعا
قاتلم می خواد بیاد عیادتم
اللهم عجل وفاتی سریعا
نمیخوام زندگی و ، دیگه تمومه طاقتم
اللهم عجل وفاتی سریعا
وای ازین زخم غلاف بی هوا
اللهم عجل وفاتی سریعا
منو داره میکشه موی سفید مجتبی
حسن و کوچه ، حسن و سیلی ، حسن و گوشواره
حسن و حسرت ، تا سحر هر شب ، بی صدا می باره
کوچه و یه بی حیای بددهن
ای خدا کاش نمیزد سیلی به من
لا اقل جلوی چشمای حسن
واغربتا.....
.......
اللهم عجل وفاتی سریعا
چش به راهه محسنم توو آسمون
اللهم عجل وفاتی سریعا
میخ در برای فاطمه دیگه نزاشته جون
اللهم عجل وفاتی سریعا
به پریشونی موهای حسین
اللهم عجل وفاتی سریعا
من زمین گیرم و بارونیه چشمای حسین
وای ازین دنیا ، زندگی من ، شده غم پشت غم
وای ازین دنیا ،کاش حسینم رو ، با خودم می بردم
داره میکشه من و پیرهنش
خاک و خون میشه یه روز کفنش
مثل مادرش غریب می کشنش
#اللهم_عجل_وفاتی_سریعا
#محمدحسین_رحیمیان ✍
👇