eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦ پَرِت سوخت و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی محمدحسین پویانفر ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پرت سوخت ۲ به آتیش کشیدن در خونه رو پیکرت سوخت بمیرم جلو چشمای زینبت معجرت سوخت - ای مادر بمیرم ۲ توی کوچه ها می کِشن دشمنا حیدرت رو با یه ضربه از تو گرفتن گل پرپرت رو - ای مادر گناه تو مادر چی بوده / وا اُمّا که روی تو اینجور کبوده / وا اُمّا علی دیگه طاقت نداره / واویلا که زهرا توو آتیش و دوده / وا اُمّا یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بمیرم ۲ چی باید بگم از غم سیلی و تازیونه نزن بی حیا مادرم فاطمه نیمه جونه - واویلا واویلا ۲ بمیرم که زخم دل حیدرت بی حسابه سلام علی دیگه توو کوچه ها بی جوابه - واویلا چرا رنگ زینب پریده / وا اُمّا چرا قد مادر خیمده / وا اُمّا الهی که بارون بگیره / پشت در که آتیش به خونه رسیده / وا اُمّا یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توو کوچه ۲ یه جوری زدن اون غلافو به بازوی مادر که دسش جدا شد دیگه از توو دستای حیدر - وای مادر بمیرم ۲ دوباره علی مونده و خنده ی تلخ مردم زمین خورده توو کوچه مادر برا بار چندم - وای مادر چهل مرد جنگی رسیدن / وا اُمّا که دست علی رو ببندن / وا اُمّا بمیرم که یه عده نامرد / توو کوچه به اشکای حیدر می خندن / وا اُمّا یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وا اُمّا ۲ نبودی ببینی توی کربلا خیمه ها سوخت توو عصر دهم چادر زینبت بی هوا سوخت - واویلا وا اُمّا ۲ نبودی توی کربلا بی کفن شد حسینت روی نیزه ها رفته بود راس نور دو عینت - واویلا توو گودی گودال یه نامرد / با کینه رسیده که اینبار بشینه / رو سینه تن خونیشو توی گودال / برگردوند نگفت خواهرش داره از دور / می بینه حسین جان ✍ *واي...مادرم، مادرم، مادرم، مادرم...اين دستت رو بالا بيار بگو: واي...مادرم، مادرم، مادرم، مادرم...اين دستت رو كه بالا مياري برات سخت نيست، اما پهلو كه بشكنه، دست آسيب ببينه، بالا آوُردنش سخته... واي...مادرم، مادرم، مادرم، مادرم... بي بي دست گذاشت رو زانويِ مولا، فرمود: علي جان! من ميرم پشت در، اينارو ردشون ميكنم، اول اينكه بابام زياد سفارشِ من رو كرد، دوم اينا زنهاشون خبر دارن كه من بارِ شيشه دارم، پشت در اومد، يه حرامي صدا زد: علي زن فرستاده پشتِ در، حالا از اين به بعد رو خودش نوشته، نوشته: معاويه! صداي نفس زدنهاي زهرا رو از پشت در مي شنيدم، يادِ سفارشات پيامبر افتادم، چند قدم عقب رفتم، اما كينه ي از علي مقابل چشمم آمد، چنان با لگد به در زدم...* چند تایی زدند با پا در تا که افتاد رویِ زهرا، در گیرم از دست سنگ ها نشکست چه کند بار شیشه اش با، در همه کج رفته اند... حتی میخ همه لج کرده اند... حتی در *يه وقت صدايِ بي بي بلند شد:" يا اَبتا!" ناله ي دوم صدا زد: "يا اميرالمؤمنين!" سكوت همه جا رو فرا گرفت، يه وقت ديدن يه صدايِ بي رمقي بلند شد: "یا فِضّةُ خُذینی" سر بسته ميگم خواهرا بيشتر گريه كنن...* بعدِ يك عمر مُراعاتِ كنيزانِ حرم فضه ي خادمه آخر به چه كاري افتاد. *ميگه: به حال اومد، نگفت: بچه ام رو كشتن، نگفت: دستم رو شكستن، نگفت: سينه ام رو شكستن، صدا زد:" فضه! اَينَ علي؟"فضه! علي رو كجا بردن؟ گفتم: خانوم جان! ريسمان به گردنش بستن به طرفِ مسجد بردنش، خودش رو رسوند به مسجد هر طوري بود، يه وقت صدا زد " يا اَهل المدينه!" اگه يه مويي از سَرِ علي كم بشه، ميرم كنارِ مزارِ پيامبر، پيراهنش رو به سر مي اندازم، موهام رو پريشون ميكنم، نفرينتون ميكنم، سلمان ميگه: هنوز حرف بي بي تمام نشده بود، ديدم ستون هاي مسجد ميلرزه، آقا اميرالمؤمنين از زيرِ شمشير صدام زد: سلمان! برو به فاطمه بگو: علي ميگه نفرين نكن... فرمود: امر، امرِ علي است، اما تا رهاش نكنن نميرم، اينقدر ايستاد تا ريسمان از گلويِ مولا باز كردن، بي بي يه دست به پهلو گرفته بود، هي دورِ مولا مي گشت، هي صدا ميزد: جانم فدات يا ابالحسن!... "صَلَّ الله عليكَ يا اباعبدالله..." بي بي جان! يه شمشيرِ برهنه ديدي دلت تاب نياوُرد، واي از اون ساعتي كه نيزه دار، شمشيردار، يه عده با سنگ، پيرمردا با عصا، يه كاري كردن با بدن، وقتي خواهرش رسيد ميانِ گودال، هي صدا ميزد:" أ أنتَ اَخي؟" آيا تويي برادرِ من؟ صدا از رگ هاي بريده بلند شد"اُخَيَّ اِليَّ"...حسين...* پس با زبان پُر گِله آن بَضْعَةُ رَّسول رُو در مدینه كرد كه یا اَیُهَّا الرَّسوُل این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *دستامون رو بالا بياريم، پدرا، مادرا، گذشتگانمون همه فيض ببرن، همه اونايي كه روضه ي بي بي رو نفس به نفس، زبان به زبان به ما رسوندن، همه فيض ببرن، صدا بزنيم: اي حسين...* ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها https://eitaa.com/emame3vom/86842 .
. و چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما مگر به مجلس مادر پسر نمی آید ____ شوریده دلیم و سر سودای تو داریم با این دل سر گشته تمنای تو داریم با خون جگر دیده بشوییم که عمری ای پرده نشین میل تماشای تو داریم سوگند به یک موی سرت هرچه که داریم از برکت آن خاک کف پای تو داریم ای کاش بر نامه‌ی اعمال همه عمر بینیم که خشنودی و امضای تو داریم دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ____ الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا الا یا اهل العالم ان جدی الحسین سحقوه عدوانا الا یا اهل العالم ان جدی الحسین طرحوه عریانا عصر یازدهم محرم وقتی اهلبیت رو میخواستند از کنار شهدا عبور بدن امام سجاد منقلب شد،بی بی زینب به فریاد زین العابدین رسید،فرمود:"ما لی اراک تجود بنفسک یا بقیه الماضین؟ ____ دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آرای تو داریم قدری بگو از غربت جان دادن مادر ما چشم تر از ماتم عظمای تو داریم کم کم کفن فاطمه را باز نماید دلشوره ای از شدت غم های تو داریم ____ بند اول مادر به پشت درب خانه از نفس افتاد جوری جسارت شد که گفتم مادرم جون داد دار و ندار حیدر کراره این بانو نامرد حیا کن بار شیشه داره این بانو هستی خانواده در پشت در افتاد ، براش بمیرم درِ آتش گرفته روی مادر افتاد ، براش بمیرم شنیدم بین شعله ناله های آ ، تشینی را صدای استغاثه ناله‌ی فضه ، خذینی را بند دوم دستم تو دست مادرم بود و جسارت شد یه ردّ خون دور و برم بود و جسارت شد ثانی میان کوچه بود و حرف بد می زد به پهلوی مادر جلو بابام لگد می زد حرمت دختر پیغمبر و شکستند ، آه و واویلا با یه ضربه پهلوی مادر و شکستند ، آه و واویلا همین که صورتش نیلی شد از دستا ، یِ پُر کینه یه جوری راه میرفت انگار که هیچ جا رو ، نمیبینه بند سوم با ناله‌ی خلوا بن عمی کوچه غوغا شد ریختن سر مادر ، مغیره تازه پیدا شد مادر خودش رو روی خاکا می کشید ای وای از زخم سینه رو زمین خون می چکید ای وای مادر فقط ضجه میزد نبر مولا را ، وای از غریبی ثانی نعره زد مغیره بزن زهرا را ، وای از غریبی قلاف و بازوی انسیة الحورا ، بمیرم من ز کار افتاد دست مادرم زهرا ، بمیرم من ____ گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد این زنی که زدید بی پناه بود دیگر کسی به چهره‌ی قبلش نمیشناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود ____ در این مدینه بیا و ببر ز تن سر من ولی قلاف نزن روی دست مادر من حسن به گریه صدا زد نزن مغیره نزن زدی و لرزه فتاده به جسم خواهر من همین که محسن شش ماه سقط شد دیدم رسید تیر به حلق علی اصغر من به جای در که روی جسم مادرم افتاد همه به چکمه بیایید روی پیکر من ____ یک مرد نبود تا بگوید قنفذ این زن که تو میزنینش ناموس علیست ____ عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست ____ تو پام خاره ، چشمام تاره تو خرابه راه میرم ولی دستم به دیواره مهمان سرایم بابا ، بنشین روی پایم بابا به خدا ندارم خیزران قرآن بخوان بابا ____ سنگ و خار ها شد آن بستری که داشتم یک زمان می بافتم موی سری که داشتم با اشاره با تو صحبت میکنم شرمنده‌ام سوخت بین شعله تار حنجری که داشتم گفت اسمت چیست گفتم فاطمه یک دفعه زد دردسر ها داشت اسم مادری که داشتم یا نمیبینی مرا که بوسه بارانم کنی یا نمی‌بیند تو چرا چشم تری که داشتم من نمیپرسم چه شد انگشتری که داشتی تو نپرس از من چه شد انگشتری که داشتم 👇
. عج و (س) ▪︎غزل امام زمان(عج) خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎روضه کلامی اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎ کلامی : (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎ بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎ های به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎ های : من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... . https://eitaa.com/emame3vom/90242 .👇
امام حسین ع
#زمینه کسی چه میدونه چه حالی داره رقیه‌ی یتیمِ دل‌شکسته با اتفاقایی که واسه‌م افتاد حق بده که نم
. سید مجید هر کس از دل دعا دارد امیدی بر شفا دارد درد ما را تویی درمان درد دوری دوا دارد (وقت گذر است یا مهدی چشمم به در است یا مهدی)۲ آقا جان..با چشمم راهت را جارو زده ام من منتظرم 2 (با دست خالی بر تو رو زده ام من منتظرم(2)) *حرفت چیه؟* بیا آقای من ... *چقدر قشنگ داری با امام زمانت حرف میزنی.. یه بار دیگه با هم بخونیم بگو آقا نکنه بمیرمو نبینمت شما صاحب عزا هستین اگه یک بار نگام نکنین میمیرم دست گدایی رو همه بالا بیارن صاحبتو صدا بزن.. یا صاحب الزمان... اللهم عجل لولیک الفرج .. امشب شب خاصه.خیلی خاصه..* همه شادند ،دخترت گریان (2) همه خوابند و دخترت بیدار.. خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان آزار بابا بابا بابا ... دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه تار شده گر که دورسرت نمی گردم پر پرواز من شکسته شده مثل سابق زبان نمی ریزم دو سه دندان من شکسته شده بابا بابا بابا... *"من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟!" کی رگای گردنتو بریده؟ بابا شنیدم پشت و رو خوابیدی بابا بابادارم خاطره می گم..* وسط ازدحام و خنده شام بغض تنهاییم ترک می خورد هر کجایی که گریه می کردم عمه ام جای من کتک میخورد... ━━━━━━━━━━ *می گن بچه بادومه نوه مغز بادومه بابا بزرگ و مادر بزرگ نوه رو یه جور دیگه دوست دارن،تو خرابه هی می گفت عمه بابات به بچه های یتیم سر می زد ؛کجاست ببینه نوه اش خرابه نشین شده؟ یه اشاره کنم،بچه به عزیزش می رسه دیدید درد و دل می کنه؟ تا سر رو اوردن نگاه کرد.گفت: بابا گوشم درد می کنه،بابا سرم درد می کنه،بابا صورتم داغه.. اما دختر خیلی معرفت داره گفت:همه دردا یه طرف،یه سوال دارم ازت بهم بگو آبت دادن یا نه؟!.. حسین..* دختری چند کوچه بالاتر تا منو رخت و پاره ام را دید بین دستش عروسکی هم داشت به من و حال وروز من خندید میکشم دست بر سر و رویت چقدر پلک تو ورم دارد بر لبت زخم تا بخواهم هست ولی انگار بوسه کم دارد.. آنقدر روی خارها رفتم به خدا هر دو پای من زخم است لرزش دست من طبیعی نیست (2) نوک انگشت های من زخم است آخه نیمه شب از ناقه افتادم *آخه پسر بچه با دختر بچه خیلی فرق داره استخوان بندی دختر بچه ظریفتره پسر بچه زمین می خوره زود بلند می شه می گه مادر،بابا ...اما دختر بچه زمین بخوره بلند نمی شه اینقدر صبر می کنه تا باباش بیاد هی می گفت بابا.. همچین که می گفت بابا دید یه پنجه ای رو موهاشه. تویی که کاروان رو معطل کردی؟!! حسیییین...* دیر اومدی بابا...حق داری که دخترتو به جا نمی آری دیر اومدی بابا..خداروشکر که عمو رو اینجا نمیاری دیر اومدی بابا،برا چی شیر خواره رو پیش ما نمیاری؟دیر اومدی بابا...(2) دم سحر اومدی،چه بی خبر اومدی تنت کجا مونده که فقط با سر اومدی؟.. درد دلام زیادن(2).. به جون ما افتادن هر کاری کردم بابا سرت رو پس ندادن.. دیر اومدی بابا،نمی دونی تو این سفر چی سرم اومده دیر اومدی بابا،هر کی که از راه رسیده دخترتو زده۲ دیر اومدی بابا،انقدر برات بگم که زجر بی حیا بده.. *چرا عزیزم؟* چه بی هدف می کشید...به هر طرف می کشید... منو برا کینه از شاه نجف می کشید .. بعد تو از غم پُرم.. خیلی ازت دلخورم... انقده خوردم زمین خاکی شده چادرم بابا بابا بابا... ●━━━━━━─────── هر کس از دل دعا دارد امیدی بر شفا دارد درد ما را تویی درمان درد دوری دوا دارد چشمم به در است بیا مهدی وقت گذر است بیا مهدی با چشمم راهت را جارو زده ام من منتظرم من منتظرم با دست خالی بر تو رو زده ام من منتظرم من منتظرم بیا آقای من... ــــــــــــــــــ .
. حاج حسین سازور •┈┈••✾❀✿❀✾••┈┈• «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ » رحمت برآنکه با تو من را آشنا کرد اسم تو را بردم مرا زهرا دعا کرد *شبِ بسیار با عظمتِ تاسوعاست .. فرمود امام زمان هرکجا روضۀ عموجانم خونده بشه من سراسیمه میام .. یه سلام بدیم به آقا همه با هم : السلام علیک یا اباصالح المهدی یا بقیه الله الاعظم آجرک الله ..* هر کس به یک نوعی به دردِ روضه ات خورد کشتیِ تو بر آب افتاد و چه ها کرد *چقدر قهر کرده با خدا آشتی کرده .. چقدر دور افتاده به تو نزدیک شده .. به خاطر تو چقدر خدا بنده پیدا کرده .. این تو هستی که دست همه رو میگیری آقاجون .. این تو هستی که دنبالِ ما گشتی مارو پیدا کردی والّا ما کجا روضۀ تو کجا .. من که یقین دارم تو روضه ات اول کسی که میاد مادرت زهراست .. (بزرگان از علمایِ ما که باید آدم وضو بگیره بعضی هاشونُ اسم هاشونُ ببره ، میگفتن ما افتخارمون اینه روضه خوانِ حسینیم ..* هر کس به یک نوعی به دردِ روضه ات خورد کشتیِ تو بر آب افتاد و چه ها کرد حر ریاحی با تو شد حر حسینی در محضر تو میتوان مس را طلا کرد ماه خدا یک شعبه اش ماه حسین است خیلی جوان در ماتمت رو به خدا کرد *برای همینه تمام عالمِ کفر دست به دست هم دادن منو تو رو از این مسیر جدا کنند .. شک بندازن تو دلهاتون میگن ح س ی ن چیه که همه اسمشو میارن حسین .. بیچاره نمیدونن این چهارتا حرف معجزۀ خداست .. یه حسین میگی دلتُ میبره .. بالاخره خداکنه به آبروی حضرت زهرا کسی گرفتار این مسائل نشه ،اما بدونید تو هر حالی که بودید حتی گناه ؛ رو از حسین برنگردونید .. عشق مجاز کورش کرده بود افتاده بود دنبال چشم و ابرویِ یارش ،خلاصه کار به جایی رسید خانوادش گفتن باید مسیحی بشی تا دخترُ بهت بدیم . بی دین میشم ، عروسی کرد و به دینِ دختر درآمد یه مدتی گذشت آتش خاموش شد ، رفت تو فکر ، چیکار کردم ؟ یه روز واردِ خونشون شد زنش ، دید شوهرش سر کار نرفته تو خونه نشسته چشماش کاسۀ خون ".. فردا همینطور ، یه روز دید تو اتاق داره خودش و میزنه هی میگه حسین .. گفت چی داری با خودت میگی ، گفت راستشُ بخوای من یه کاری کردم .. این آقایی که میگی پسر پیغمبرِ ارباب ما بوده .. من اینو از دست دادم .. امروز روزِ عاشورایِ حسینِ ..* ماه خدا یک شعبه اش ماه حسین است خیلی جوان در ماتمت رو به خدا کرد در دستۀ سینه زنی یادم نرفته بابایِ من آمد مرا وقف شما کرد جانم به این آقا که هرچه توبه کردم بی معطلی بر رویِ من آغوش وا کرد سوگند بر زهرا که محتاج کسی نیست دستی که بار روضه ات را جابه جا کرد یابن الشبیبی گفتُ دلها زیر و رو شد این حرف سلطان روضه ها را کربلا کرد لعنت بر آن کس که سرت را ذبح کرده لعنت بر آن کس که تو را عریان رها کرد .
. این طرف بین عبا اکبر تو افتاده آن طرف ساقی آب‌آور تو افتاده زینت دوش نبی! بین همه وسعت دشت ته گودال چرا پیکر تو افتاده کاش میمُردم و اینگونه نمی‌دیدم که همه اعضای تو دور و بر تو افتاده جلوی پای تو باید سر من می‌افتاد جلوی پای من اما سر تو افتاده کربلا سنگ ندارد، همه جایش رمل است چقَدَر سنگ به دور و بر تو افتاده میخورد بعد تو بر روی من و روی رباب سنگ‌هایی که روی پیکر تو افتاده بین میدان مُتحیر شدنت را دیده جلوی خیمه اگر همسر تو افتاده طعنه‌ی قاتل تو، قاتل احساسم شد گفت: زیر لگدم دلبر تو افتاده گُر گرفت آتش دامان غزال حرمت گرگ از بس که پیِ دختر تو افتاده گروه .......... 📋 کار تشییع تَنَت دست عبا افتاده (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کار تشییع تَنَت دست عبا افتاده تار و پود تو ز هم سخت جدا افتاده لشکری تنگ نظر کار به دستم دادن زانویم تا شده کارم به عصا افتاده کفِ افسوس زدم بر هم و با خود گفتم آخر این ریخته پاشیده کجا افتاده؟! نفس این پدر پیر به تو بسته ولی نفست ای نفسم! بین دو "با" افتاده آخه همچین که میخواست بگه بابا، بای اولی رو میگفت «با»، دید نمی‌تونه حرف بزنه؛ روایت میگه ابی عبدالله دست برد لخته‌های خون و از دهن علی درآورد. «یک فَزَع کردی تمام صورتم را خون گرفت» ارباً اربای تو را هر چه مرتب کردم مثل اول که نشد چند هِجا افتاده دست و پا نه! پسرم با پدرت حرف بزن تیر خورده به گلویت زِ صدا افتاده پسرم آبرویم رفت بیا کاری کن چشم ناپاک به ناموس خدا افتاده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 عرش افتاده زمین یا پسرم افتاده؟ (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عرش افتاده زمین یا پسرم افتاده؟ چیست این شور که در بین حرم افتاده؟ آه یعقوب! کجایی که ببینی امروز گله ای گرگ به جان پسرم افتاده این تو هستی همه جا ریخته ای؛ اما نه... پاره های تن من دور برم افتاده تو سبُک تر شده ای بین عبا یا اینکه چند عضو بدنت پشت سرم افتاده شده ام آینه و نقش تَرَک های لبت مو به مو زخم شده بر جگرم افتاده پیش چشمان همه دست به زانو افتاد خواست تا پا شود ای وای که با رو افتاد باید و پا شود از خاک جگر جمع کند یک عبا پهن کند تا که پسر جمع کند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 روضه‌ی پیکر اربا ارباب علی اکبر (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خانواده شهدا.... وقتی که بچه‌های شما رو آوردن، بدن‌هاشون سالم بوده اجازه دادن شماها ببینید ولی من یه پدر شهید و میشناشنم بدنش گلوله‌ی مستقیم تانک بهش خورد تیکه تیکه شد جوری که میگه این بدن و جمع کردن توو یه گونی و آوردن عقب، کفن کردن پیچوندن یه جوری پدرش و گفتن نمیشه بابا اینجوری ببینی بچه‌ت و هی اصرار از اونا انکار تا وقتی که میخواستن این بدن و توو خاک بزارن بابائه اومد جلو گفت:« نمیشه اینجوری! من باید بچه‌م و ببینم.» - گفتند:« آخه جوری نیست که تو بتونی ببینی؛ گفت:« دیگه من بزرگتر از حسین که نیستم، این داغ که داغش بزرگتر از داغ علی اکبر که نیست اجازه بدین من بچه‌م و ببینم؛ میخوام ببینم اون لحظه حسین چی کشیده... میگه یه تیکه‌ی کفن و باز کردن همچین که این نگاهش به بدن افتاد یه ناله‌ای زد، غش کرد؛ همونجا زیر بغلاش وگرفتن... دوتا بدن و ابی عبدالله نتونست برگردونه یکیش علی اکبر بود، بزرگان میگن این که ابی عبدالله نتونست برگردونه به خاطر این بود که می‌خواسته اسائه‌ی ادب به بدن نشه آخه هرجای این بدن و بلند می‌کرد، یه جای بدن زمین میموند، فَلِذا خود حسین خم شد این صورتش و گذاشت رو صورت جوونش... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. ‍ تحلیل🔰 📌گریز 📌زمین خوردن واعظان و روضه‏خوانان، به تناسب بحث و گفتارى كه دارند، مرثيه خاصى از كربلا رامى‏خوانند يا به مصيبت‏خاصى از مصائب چهارده معصوم مى‏پردازند. اين انتقال از موضوع يا حادثه خاص به واقعه كربلا و امام حسين يا يكى ديگراز شهدا«گريز زدن‏»نام دارد. طبیعتاً مهمترین بحث در این قسمت، وجود یک حلقه ارتباطی مناسب بین روضه و گریز است. این حلقه ارتباطی در محافل علما و دانشمندان هر رشته ای اشاره به موردی از تخصصشان و گریز زدن از آن به موضوعی در روضه، در وضوح بیان و القای معانی، خیلی مؤثر خواهد بود. من باب مثال به موارد زیر اشاره می گردد: بین فقها اشاره به احکام ذبح و یا احکام مُثله کردن و گریز زدن به روضه کربلا . بین مورخین اشاره به شواهد تاریخی مثل پایبندی عرب جاهلیت به مسائلی چون امان دادن، وفای به بیعت، عدم تعرض به زنها و... و گریز به کربلا. بین پزشکان اشاره به مسائل پزشکی مثل تأثیر سم درخت ام غیلان که تشنج است و یا تأثیر تشنگی بر انسان و ... و گریز به کربلا. در گريز چند نكته بايستي رعايت گردد: حجم محتوايي گريز بيش از روضه اصلي نباشد. تناسب و ارتباط گريز با روضه اصلي كاملا آشكار باشد. شدت مصيبت محتواي گريز بيش از روضه اصلي باشد. سوز و گداز ، بغض و پرده صداي گريز ، بيشتر و بالاتر از روضه اصلي باشد. در فایل پیوستی حاج آقای خمسه به روضه زمین خوردن مولا علی علیه السلام، اشاره و از آن به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ورود پیدا می کنند. نکاتی که خواندن ایشان را موثر می کند عبارت است از: با جمله «دو تا زمین افتادن شیعه رو سوزوند» آتش غیرت مستمع ولایی را شعله ور می کند. اشاره به نام مبارک«امام حسن علیه السلام» در روضه، که نوعی مستمع نسبت به نام آن حضرت در روضه «زمین خوردن» حساسیت دارد. توصیه می کنیم ذاکرین عزیز این نمونه ها را به خاطر بسپارند، تا خودشان در این زمینه به تبحر لازم برسند و بتوانند چنین گریزهایی را در مداحیشان داشته باشند. صوت ارائه شده « پاشیم بریم به کوفه مریض دیدن ثوابه / زینب داره میمیره علی حالش خرابه آی دو تا زمین افتادن شیعه رو سوزوند؛ زیر بغلاشُ گرفتن. بیچاره حسن... رسیدن دم در آقا زد کنار. دستمُ رها کنید. گفت خواهرتون منُ اینطور ببینه میمیره. لذا رهاش کردن آقا رو پا خودش به زور ایستاد. درُ که زینب وا کرد یهو آقا زمین افتاد. امام حسن دوباره یاد یه زمین خوردن افتاد. کوچه ی بنی هاشم...» کانون مداحان یاس کبود .👇
. مجلس کامل توسل به امام زمان عج و روضه حضرت زینب(س) ▪︎غزل (عج) 🎤 خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎جمله ورود به روضه: اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... ▪︎مرثیه حضرت زینب س: یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال حضرت زینب س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎روضه کلامی آخر مجلس: (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎زمزمه بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 زِ زَخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎رباعی های آخر مجلس به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نَه سر نَه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردُم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینُم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎تک بیتی های آخر مجلس: من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... 👇
امام حسین ع
. #واحد #زمزمه #حضرت_رقیه تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گ
. #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَات... شب اربعین، شب زیارتی ابی عبدالله، دلا بره کربلا، فرمودند: اگه نتونستید کربلا برید و دلتون هوای کربلا کرد، متوجه قبر شش گوشۀ عزیز فاطمه بشین، سه مرتبه بگین: صَلَّ الله علیک یا اباعبدالله ... اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور...السلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب... نگاهِ گریه داری داشت زینب چه گامِ استواری داشت زینب دلِ با اقتداری داشت زینب ببین چه اعتباری داشت زینب اگر چه غصه دارد آه دارد به پایش خستگیِ راه دارد *پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، اما دلا بسوزه برا بچه های حسین،زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن، این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم، کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره رسیدم کربلا ای داد ای داد حسین سر جدا، ای داد ای داد همچین که ناقه ها رسید مثل برگ خزون خودشون انداختن رو زمین، دور آقا امام سجاد را گرفتن، یکی میگه قبر آقامون کجاست، اول همه دنبال قبر حسین می گشتن، نشونشون داد، گریه هاشون کردن، یکی گفت: آقا جان قبر قاسمم کجاست؟ علی اکبر کجاست؟ رباب گفت: آقا جان علی اصغرم و کجا دفن کردی؟ گفت: بلند نشو تو بغل بابامه چهل روز است گریانم حسین جان چو مویِ تو پریشانم حسین جان *این چهل روز برا زینب چهل سال گذشت، میخوام روضه بخونم برات، چهل روز نذاشتن زینب یه دل سیر گریه کنه، داداش زینبت رو نگاه کن ببین پیر شدم* چهل روز است می خوانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان همین جا شیرخواره گریه می کرد ربابِ بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشکِ پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده، پیر کرده ... همین جا دورِ اکبر را گرفتند زِ ما شبه پیمبر را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند همین جا بود که سقایِ ما رفت به سمتِ علقمه دریای ما رفت پناهِ عصمتِ کبرای ما رفت پی او گوشواره هایِ ما رفت ... همین جا بود که دل ها گرفتو کسی رویِ تن تو جا گرفتو سرت را یک کمی بالا گرفتو و از پشتِ سرت سر را گرفتو همین که بر گلویت خنجر آمد صدایِ نالۀ زهرا در آمد .... همین جا بود اَلِف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سّم مرکب چال کردند *عزیز دلم ، یادم نمیره همین جا بود اومدم شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته هارو از روی بدنت کنار زدم، نازنین بدنت رو دیدم، پاره پاره، غرق به خون، صدا زدم : آیا تو برادر منی !؟ ... حسین من! * بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دستِ ساربان شد طلایِ من نصیب کوفیان شد همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید ز جا برخیز غم خواری کن عباس دوباره خیمه را یاری کن عباس برای عزتم کاری کن عباس علم بردار علم داری کن عباس سکینه می کند زاری ابالفضل چه قبر کوچکی داری ابالفضل ✍ وقتي همه دورِ قبر آقامون امام حسين نشسته بودن، گريه هاشون رو كردن، يه وقت ديدن بي بي سكينه با يه كاسه ي آب اومد، به امام سجاد گفت: داداش! قبرِ عمو جانم عباس كجاست؟ همه بلند شدن، اولين دسته ي عزاداري راه افتاد"یاعباس! جیبِ المای لِسکینه" عباس! پاشو برا سكينه آب بيار... تويِ نخلستون ها دارن ميرن، يه وقت رسيدن به يه قبرِ كوچيك...امام سجاد فرمود: اينجا قبرِ عموجانم عباسِ، همه با تعجب نگاه كردن...* حكايت ميكند اين قبرِ كوچك كه مردي را خجالت آب كرده *سكينه شروع كرد روضه خوندن...عمو جان! جات خالي بود، مجلسِ شراب بردن مارو، جات خالي بود با انگشت مارو به هم نشون ميدادن...* خبر داري سَرِ بازار رفتم ميانِ مجلسِ اغيار رفتم  به آبروی اباالفضل به دستاي قلم شده اباالفضل، این دو دستت رو بیار بالا، زن و مرد حاجت دارید، کاردارید، مریض دارید، فرج امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری، عاقبت به خیری جَوونا، حفظ نظام و کشورمون از بلایا همه با مادرش اُم البنین ناله بزنید: یا اباالفضل... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ .
امام حسین ع
. #مناجات من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند صفای دل توئی و دل زه
. #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم بسم الله الرَّحمن الرَّحیم "یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین" اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهرِ دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن *امشب صاحب عزا امام زمانِ، امشب دیگه باید بگیم: آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ اَبیک... نمیدونم امشب کجا برا باباش مجلس روضه برپا کرده، اما دلمون میگه امشب حتما آقامون سامراست، تو حرم بابای غریبش...* طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خونِ جگر یابن الحسن *اینقدر امام حسن عسکری تو حجره، صدا زد: جگرم داره میسوزه! یه کسی که زهر خورده بشدت تشنه میشه، بشدت ناتوان و ضعیف میشه... صدا زد: مهدی جان پسرم بیا، آقا اومد ظرف آبی برداشت دیگه اینقدر دستای آقا می‌لرزید از ضعف و ناتوانی، نتونست آب رو بخوره، لذا آقا اومد این ظرف آب رو برداشت جلو دهان مبارک حضرت گرفت، نمی‌دونم آقا خورد یا نه، اما میگه همچین که این ظرف رو گرفت جلو دهان مبارک، این ظرف به دندانهای مبارک میخورد...  امام رو خود امام باید بهش نماز بخونه و کفن و دفنش رو انجام بده، خود امام زمان، اومد پدر رو نماز خوند و بدن مبارک رو داخل قبر گذاشت، این یه امام بود، یه امام دیگم کربلا سراغ دارم همچین که بدن بابا رو داخل قبر گذاشت، بنی اسد دیدن آقا بیرون نمیاد، آقاجان! چی شده؟ بنی اسد! هر کُشته ای رو خاک میکنند طرف راست صورت رو به خاک میذارن، اما من چه کنم بابام سر به بدن نداره.... امام سجاد از قبر بیرون آمد نمیدونم چطور توانست خاک روی قبر بریزد..وقتی روی قبرو پوشانید غصه به امام سجاد هجوم آورد یه جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشته نشان از عمق غصه و مصیبت حضرت دارد."هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.." از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا *خدایا به اشک های صبح و شام امام زمانمون، به غربت امام زمانمون به شال سیاه امام زمانمون الساعه فرجش نزدیک بفرما،‌ مارو جزو یاران و اَعوانش قرار بده، قلب نازنینش از ما راضی و خوشنود بگردان، رهبر عزیزمان در سایه لطفش معصوم و محفوظ بدار... تعجیل در ظهور حضرتش،‌ شادی ارواح طیبه شهدا، امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات ...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ... ✓سیمای حرم↶ .