حجت الاسلام میرزامحمدیShahadat_EmamHasanAskari_Mirzamohamadi_1400.mp3
زمان:
حجم:
10.73M
🏴السلام علیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّكِیُّ الْعَسْكَرِیُّ
🔊 همه دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حَسن حرم دارد
صبح و ظهر و غروب سفره بپاست
بسکه صاحب حرم ، کرم دارد
◾️ #روضه_امام_عسکری علیه السلام
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
حجت الاسلام میرزامحمدیShahadat_EmamHasanAskari_Mirzamohamadi_1400.mp3
زمان:
حجم:
10.73M
🏴السلام علیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّكِیُّ الْعَسْكَرِیُّ
🔊 همه دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حَسن حرم دارد
صبح و ظهر و غروب سفره بپاست
بسکه صاحب حرم ، کرم دارد
◾️ #روضه_امام_عسکری علیه السلام
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#روضه_امام_عسکری علیه السلام
#سیدرضانریمانی 🎤
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرببلا
زائر و دسته ی عزا،داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایه ی شهداست
همه ی دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حسن حرم دارد
صبح و ظهر و غروب سفره به پاست
بسکه صاحب حرم ، کرم دارد
*۲۸سالش بود شهید شد...*
اهلِ بیت رسول این ایام
به غم وغصه ها اسیر شدند
راستی بین بچه هایِ علی
این حسن ها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و باگریه
پسرِ خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لبِ او را رویِ لبش آورد
زیرِ لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
*مهدی جان! پسرم ببین عمه ت حکیمه خاتون هست....مادرت نرجس خاتون هست....
بله بابا....چرا؟!*
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرایِ بزم شراب
وای از ازدحام شهرِ شام
آستین ها حجاب سر میشد
بین آن گیر و دار در بازار
چه کسی دیده است دعوایِ
زن و یک نیزه دار در بازار
*عمه جانم....عمه جانم...عمه جان قد کمانم....عمه جانم....*
شاعر:قاسم نعمتی
منبع شعر:سایت حدیث اشک
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
.👇
2. حجت ثانی عشر.mp3
زمان:
حجم:
9.75M
#روضه_امام_عسکری(علیه السلام)
حجت الاسلام والمسلمین #میرزامحمدی
تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر
.
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و...
اشک میریزی...
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر.. خیلی سخته...
مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره...
مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره...
🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو
🔸در خون نشسته است دل درد پرورت
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره...
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
🔸سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند...
اون موقعیه که...
بابا در بستر احتضار باشه و...
فرزند نتونه کاری کنه...
@emame3vom
امام زمان آمد کنار بابا نشست...
هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد...
گریه میکرد...
یک وقت امام عسکری فرمودند...
پسرم... مهدی جان...
تشنه ام بابا...
سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند...
خود امام زمان...
با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند...
پدر رو سیراب کردند...
عرضه بداریم...
یا صاحب الزمان...
خوب شد شما...
لحظه آخر کنار پدر بودید...
حضرت رو سیراب کردید...
نگذاشتید امام عسکری...
با لب تشنه از دنیا بره...
اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا...
گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از بدنش جدا کردند...
🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است
🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم...
وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها...
دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح...
صدا زد... ذوالجناح...
میدونم بابام رو به شهادت رسوندند...
میدونم سر از بدنش جدا کردند...
فقط بهم بگو...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_عسکری
.👇
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙#روضه_امام_عسکری علیه_السلام با نوای استاد #میرزامحمدی در مسجد مقدس «جمکران»
.
#روضه_امام_عسکری
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_دوازدهم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #امام_حسن_عسکری (ع)
سنگ تمام در همهعالم گذاشته
دنیا اگرچه وقت غمش، کم گذاشته
اصلاً نظر به خلوتی مجلسش مکن
او هرچه داشت، پای محرّم گذاشته
او هم برای حضرت صاحبزمان ما
ارثیه، اشک و بیرق و پرچم گذاشته
فرموده: فاطمه است امام امامها
پا جای پای فاطمه، محکم گذاشته
آه ای جگر! چه دیدهای در سینهی امام
با زهر، رووی زخم تو مرهم گذاشته
میشد گمان نمود چه زهری چشیده است
رنگ عزیز فاطمه، وقتی پریده است
حالا که زهر آمده آتش بهپا کند
وقتش رسیده مادر خود را صدا کند
او آب میشود به تقاص حسنشدن
او عزم جزمکرده، خودش را فدا کند
بر سینهی نیاز کسی دست رد، نزد
غربت، چگونه دامن اورا رها کند
کوچکترین اشاره به دندان، اهانت است
کاش این قدح ز لرزش دستش، حیا کند
یکعمر روضهخوان حسین شهید بود
تا سامرای غمزده را کربلا کند
یک شاه کمسپاه که با خیل اشک و آه
اورا رسانده است به گودال قتلگاه
اورا ز خویشبرده دگر یاد کاروان
آتش رسیده است به سیمای دختران
فصل بهار طی نشده، آمده خزان
رفتند رووی نیزه عزیزان، جوانجوان
خون حسین، رووی عقیقش نشسته است
انگشتری که رفته به دستان ساربان
خیری ندیدهاند ز چشمان حرمله
شر میچکد ز گوشهی پیمانهی سنان
در ورطهی تلاطم اهل جفا ببین
کشتی شکستخورده و طوفان خیزران
زینب هزارمرتبه آنروز جان سپرد
وقتیکه چوب بر لب و دندان شاه خورد
#امام_عسکری
.👇
Mohjat.NetShahadat Emam Askari 1400 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.21M
#روضه_امام_عسکری
#محمد_رضا_بذری
#شهادت_امام_عسکری
جان به قربان دلت جان به فدای سر او
فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او
که تفاوت بکند همسر تو همسر او
طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنی بین بقیع است که او بی حرم است
یا حسن آه تو پرداختنی میخواهد
یا حسن داغ تو بر سر زدنی میخواهد
یا حسن نام تو دور از وطنی میخواهد
یا حسن روضه ی تو سوختنی میخواهد
دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدی
مادری هستی حسن جان تو اگر پیر شدی
اصلا این غصه به پیمانه ی تو ریخته اند
اصلا آقا سر پروانه ی تو ریخته اند
شعله بر دامن کاشانه ی تو ریخته اند
چل نفر در وسط خانه ی تو ریخته اند
راه ناموس تو را بسته کسی در کوچه
همسرت را زده پیوسته کسی در کوچه
کوچه ای بود مدینه که زنی خورد زمین
ناگهان مادرتان با زدنی خورد زمین
فاطمه با لگد بد دهنی خورد زمین
حسن عسکری آنجا حسنی خورد زمین
قسمت این بود که او درد و محن جمع کند
گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند
#روضه
#محمدرضا_بذری
#امام_حسن_عسکری
شهادت امام حسن عسکری
.
امام حسین ع
. #مناجات من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند صفای دل توئی و دل زه
.
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسن_عسکری
#⃣ #امام_حسن_عسکری
#⃣ #روضه_امام_حسن_عسکری
#⃣ #روضه_متنی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
"یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین"
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
قلب بابت از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
*امشب صاحب عزا امام زمانِ، امشب دیگه باید بگیم: آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ اَبیک... نمیدونم امشب کجا برا باباش مجلس روضه برپا کرده، اما دلمون میگه امشب حتما آقامون سامراست، تو حرم بابای غریبش...*
طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد
تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود خونِ جگر یابن الحسن
*اینقدر امام حسن عسکری تو حجره، صدا زد: جگرم داره میسوزه!
یه کسی که زهر خورده بشدت تشنه میشه، بشدت ناتوان و ضعیف میشه...
صدا زد: مهدی جان پسرم بیا، آقا اومد ظرف آبی برداشت دیگه اینقدر دستای آقا میلرزید از ضعف و ناتوانی، نتونست آب رو بخوره، لذا آقا اومد این ظرف آب رو برداشت جلو دهان مبارک حضرت گرفت، نمیدونم آقا خورد یا نه، اما میگه همچین که این ظرف رو گرفت جلو دهان مبارک، این ظرف به دندانهای مبارک میخورد...
امام رو خود امام باید بهش نماز بخونه و کفن و دفنش رو انجام بده، خود امام زمان، اومد پدر رو نماز خوند و بدن مبارک رو داخل قبر گذاشت، این یه امام بود، یه امام دیگم کربلا سراغ دارم همچین که بدن بابا رو داخل قبر گذاشت، بنی اسد دیدن آقا بیرون نمیاد، آقاجان! چی شده؟ بنی اسد! هر کُشته ای رو خاک میکنند طرف راست صورت رو به خاک میذارن، اما من چه کنم بابام سر به بدن نداره....
امام سجاد از قبر بیرون آمد نمیدونم چطور توانست خاک روی قبر بریزد..وقتی روی قبرو پوشانید غصه به امام سجاد هجوم آورد
یه جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشته
نشان از عمق غصه و مصیبت حضرت دارد."هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.."
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
*خدایا به اشک های صبح و شام امام زمانمون، به غربت امام زمانمون به شال سیاه امام زمانمون الساعه فرجش نزدیک بفرما، مارو جزو یاران و اَعوانش قرار بده، قلب نازنینش از ما راضی و خوشنود بگردان، رهبر عزیزمان در سایه لطفش معصوم و محفوظ بدار...
تعجیل در ظهور حضرتش، شادی ارواح طیبه شهدا، امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات
#روضه_امام_عسکری
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
✓سیمای حرم↶
.
هدایت شده از گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
.
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام 1
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
#روضه_امام_عسکری
#شهادت_امام_عسکری
👇
Haj Meysam MotieeShahadatImamAskari1394[01].mp3
زمان:
حجم:
13.97M
▪️هوای سامره دارد دل هوایی من (#روضه_امام_عسکری )
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
🏴 #شهادت_امام_عسکری (علیهالسلام)
عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا!
دوباره سائلی آمد، درِ حرم بگشا
نشان خانه تان را ز هر که پرسیدم
- نشان سیدی از خانواده ی زهرا -
به گریه مردمِ عابر جواب می دادند
برو به کوچه ی رحمت، محله ی طاها
کسی به داد دل من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا
اگر اجازه دهی داخل حرم بشوم
کنار سفره ی فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خون گرمی
گذاشتی دهنم زود لقمه ی خود را
مگر سرای تو دارالنعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند این جا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایه ی شما باشم
جوار چشمه ی تسنیم جنت الاعلی
اگر بهشت بیایم، بدان که بنشینم
به زیر سایه ی مهرت، نه سایه ی طوبی
هوای سامره دارد دل هوایی من
بده برات سفر -جان مادرت زهرا-
برای کرببلا خرجی سفر بدهید
به حق چادر خاکی زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برای مهدی تان زیر گنبد خضرا
یگانه غایت خلقت وجود مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال و هوای غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مشک حرفی زد