. سلام‌الله‌علیها تمام شهر پی کشتن ولی بودند نبود مردی و نامردها، ولی بودند که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند چهل نفر که همه قاتل علی بودند به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت به کوچه آمده رخصت گرفته‌اند از هم و صف‌به‌صف همه نوبت گرفته‌اند از هم سپس دویده و سبقت گرفته‌اند از هم برای ضربه رضایت گرفته‌اند از هم تمام نیّتشان قربة الی الله است و تازه ضربه دستی بزرگ در راه است گذشت کوچه و یک کوچۀ دگر آمد چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد چنان بلند شد و دست سمت سر آمد به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد گذشت کوچه و یک کوچۀ دگر آمد ز سمت کوچۀ سرنیزه‌ها خبر آمد که شمر جای مغیره در این گذر آمد ولی نه روبروی او که پشت سر آمد غلاف، خنجر و حنجر به جای بازو شد شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد رسید روضه به جایی که دیدنش سخت‌ست به حنجری که یقینا بریدنش سخت است تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است "صدای وای بنی" شنیدنش سخت است اگر چه سخت، سرت را، ولی جدا کردند چنان که فاطمه را از علی جدا کردند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» @emame3vom