. ودرد و دل ام المصائب س با شهر مدینه» •┈┈••✾••✾••┈┈• ای مدینه زینبم با دیدهٔ تر آمدم من ز شهر کربلا بی بال و بی پر آمدم موقع رفتن از این جا خنده بر لب داشتم در بر خود ای مدینه ماه و کوکب داشتم رفتنی رفتم از اینجا با هزاران آرزو می کنم با چشم تر با تو هم اکنون گفتگو با حسین و با ابوفاضل برفتم زین سرا قامتم تا شد چو برگشتم ز دشت نینوا گشت پر پر ای مدینه گلشن و گلزار من گرد پیری بر نشست بر چهرهٔ غم بار من من قیامت را بدیدم در ســــرای پر بلا من در آن صحرا بدیدم پیکران سر جدا پیش چشمان خودم عون و محمد پر کشید هر دو دلبندم چو قاسم بر وصال خود رسید تا که دیــــدم جسم اکبر را در ان صحرا بلی خون گریستم آن زمان بر جسم پر خون علی یا مدینه من دگر بی یارو یاور گشته ام همچو زهرا مادرم من بی برادر گشته ام تا شدم در شام ویران از رقیه من جدا یا مدینه من شدم بر مرگ خود آندم رضا تا که قاسم را نمودیم سوی میدان رهسپار در درون خیمه گردید مرد و زن گریان و زار داغ اصغر یا مدینه دل غمینم کرده است گریه های مــادرش زارو حزینم کرده است می رسد بر گوشم هر دم ناله های اتشین نـــــاله های جان فزای حضرت ام البنین یا مدینه مانده ام آیا کدامین سو روم من چه سان با مادر عباس رود رو شوم زیــــــن اب رفت سوی قبر مادر غم پرورش درد و دل کرد دخت حیدر ساعتی با مادرش فاخرا از داغ زینب هر چه بنویسی کم است قـــــامت عالم ز داغ محنت زینب خم است نام زینب همچو زهرا هر زمان مشکل گشاست نام. این دو بی گمان بر درد بی درمان دواست. 🖊️مسلم فرتوت فاخر✍ 1400/7/7 https://eitaa.com/emame3vom/51103 *