@madehin14 زمزمه بازگشت اسرا به مدینه.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
#نوحه #زمزمه #آواز_شورمحلی
#بازگشت_به_مدینه
مدینه کاروان از ره رسیده
غریب و بیکس و مِحنت کشیده
تماشا کن که زینب بی حسین است
رسیده از سفر قامت خمیده
دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد
دو چشمانش از غم تر شد
زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر
زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر
وای حسین وای ۳
برای جد خود روضه بخوانم
نما گریه بر آن قد کمانم
کنار قتله گه کردم صدایت
تماشا کرده ای اشک روانت
دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد
جسارت بر همه دین شد
نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا
همین پیراهن از او مانده یا جدا
وای حسین وای ۳
انیس سینه ام آهی حزین است
به یاد علقمه قلبم غمین است
دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است
کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین
شده سقا نقش زمین
ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد
شبیه خارجی ها با – حرم تا شد
شعر #قاسم_نعمتی ✍
نغمه پردازی: #حاج_اسماعیلی
#ورود_کاروان_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#ورود_به_مدینه
.
#بعد_از_اربعین
عزیمت قافله اهلبیت ع از کربلا به سوی مدینه
-----------
خیز و ببین یا اَخا می روم از کربلا
با غم تو همنوا می روم از کربلا
قافله ی خسته را قامت بشکسته را
می برم از نینوا می روم از کربلا
داده ام اینجا ز کف دُرّ گران با صدف
دستِ تهی حالیا می روم از کربلا
شام بلا رفته ام از تو جدا رفته ام
باز جدا از شما می روم از کربلا
گشته ز جور زمان گلشن و باغم خزان
با غمشان مبتلا می روم از کربلا
خسته و خونین جگر با غمِ جان همسفر
با دلِ در خون رها می روم از کربلا
داغ تو شد منتشر شهر نبی منتظر
من ز غمت در عزا می روم از کربلا
می روم از کوی تو بی خبر از روی تو
ای همه دَم دلربا می روم از کربلا
**
حاج محمود تاری «یاسر» ✍
#بازگشت_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
.
امام حسین ع
#سفره_شب_پنجم_1401 شب پنجم سفره حضرت امالبنین علیهاالسلام (گریز به روضه ی امام سجاد علیه السلام)
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
*امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..*
غم ِدل ام بنینه غمت
روضهٔ بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن که اگه نشناختمت
*روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان !
غمِ دل امّ بنینه غمت
روضه ی بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن اگه نشناختمت
اشک غریبی توی چشمام نشست
مثل سر تو پشت من هم شکست
زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن
حرمله دستاتو بست
گفت حقیقته انگاری خواب نبودم
ناراحتم پیش رباب نبودم
بدجوری آبرو ریزی کرده شمر
کاشکی من از بنی کِلاب نبودم
*زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..*
آسمونم رو بی قمر کی دیده
پروانه رو بدون پر کی دیده
ام بنین بهم نگن حق دارن
ام بنین بی پسر کی دیده
سراغتو از این و اون می گیرم
جونی ندارم ولی جون می گیرم
حالا که مادر نداره حسینم
خودم میام براش زبون میگیرم
*وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.*
گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت
تک تک بچه هامو از من گرفت
زینب من بگو کی اومد آخر
سر حسین روی به دامن گرفت؟
گفت مردم شهر سر به سرم نذارید
زخم زبون رو جگرم نذارید
تموم زندگیم فدا حسینه
گریه امو پای پسرم نذارید
غمم ربابه که به غم اسیره
طفل خیالیشو رو دست می گیره
شبا هی از خواب میپره و میگه
آبش بدید آبش ندید میمیره
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی
غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و
خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و
«ای وای علمدارم اباالفضل»
*اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#وفات_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#بازگشت_به_مدینه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
امام حسین ع
حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام حاج_رضا_یعقوبیان 🎤
.
#زبانحال_حضرت_رقیه
الا ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی
به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟
به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم
که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی
اگر با دست دنبال تو میگردم، مکن مَنعم
که با یک ضربهی سیلی ز چشمم رفته بینایی
گمانم، جُرم دارد، هر که شکل فاطمه باشد
که با کعب نی و سیلی شده از من پذیرایی
چو دیدم بر تنت تیر و سرت بر نی، کمان گشتم
تماشا کن که طفل قد کمان، باشد تماشایی
چه غم گر گوشواره رفت و گوش پاره باقی مانْد؟
قد و موی و رخ و گوشم، همه گردیده زهرایی
مرا از کربلا تا شام، زینب زنده آورده
وگرنه من کجا و این همه صبر و شکیبایی؟
#شب_سوم_محرم
#حیدر_توکلی ✍
.......
#بازگشت_به_مدینه
اشعار محمل
اشعار اهل بیت علیه السلام
صفحه اصلی
امام حسین
مدینه کاروانی سوی تو با شیون آوردم
ره آوردم بود اشکی که، دامن دامن آوردم
مدینه در به رویم وامکن چون یک جهان ماتم
نیاورد ارمغان با خود کسی، تنهامن آوردم
مدینه یک گلستان گل اگر در کربلا بردم
ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم
اسیرم کرد اگر دشمن به جان دوست خرسندم
به پایان خدمت خود را به نحو احسن آوردم
مدینه یوسف آل علی را بردم اکنون
اگر او را نیاوردم از او پیراهن آوردم
مدینه گر به سویت زنده برگشتم مکن مَنعَمْ
که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم
مدینه این اسیریها نشد سدّ رهم بنگر
چها با خطبههای خود به روز دشمن آوردم
........
#سبک_همه_جا_کربلاست
برگشت کاروان به کربلا
🖤💔🥀💔🖤
زینب از شام غم، کربلا آمده
بر سر تربت، شهدا آمده
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
مادران بی پسر کودکان بی پدر
همه آتش به دل، همه خونین جگر
تو حسین منی – نور عِین منی «تکرار»
نوحه بر لب همه گوشه ی علقمه
روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
ای مرا جان به تن، کشته ی بی کفن
می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
🖤
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
.
#فهرست مناسبات ماه محرم، صفر۱۴۰۴
👈 شب اول محرم
#امام_حسین_ع
👈نوحه_امام_حسین
#هلال_محرم 👈طلیعه
👈مسلم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
👈 شب دوم محرم
👈ورودیه
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
👈 شب سوم محرم
#حضرت_رقیه_س
👈حر 👈 حبیب 👈 طفلانزینب
👈 شب چهارم محرم
#فرزندان_حضرت_زینب_س
#حبیب_ابن_مظاهر_مسلم_ابن_عوسجه
👈 شب پنجم محرم
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
👈 شب ششم محرم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
👈 شب هفتم محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
👈 شب هشتم محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
👈 شب نهم محرم
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
👈 شب دهم محرم
#شب_عاشورا
دهم محرم 👈وداع 👈عاشورا
#روز_عاشورا
👈شب یازدهم محرم
#شام_غریبان
#تنور_خولی 👈 تنور خولی
👈روز یازدهم محرم
#قتلگاه
👈دوازدهم محرم
#امام_سجاد_ع
#دفن_شهدای_کربلا 👈دفن شهدا
#کوفه 👈هفتمامام
نوزدهم محرم
#دیر_راهب
بیست و پنجم محرم
#امام_سجاد_ع
👈یکم صفر
#شام
👈دوم صفر
#مجلس_یزید
👈پنجم صفر
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_س
👈هفتم صفر
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_ع
👈بیستم صفر
#اربعین
👈بیست چهارم صفر
#بازگشت_به_مدینه
#ورود_اهل_البیت_ع_به_مدینه
👈 بیست و ششم صفر
#طفلان_مسلم
👈بیست و هشتم صفر
#حضرت_رسول_اکرم_ص
#امام_حسن_مجتبی_ع
#شهادت_امام_حسن
آخر صفر
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا_ع
👈 بیست و دوم ذوالحجه
#میثم_تمار
.............
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#شب_نهم_محرم
#شب_دهم_محرم
#روز_دهم_محرم
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان_امام_حسین
@yaghubianreza
https://eitaa.com/joinchat/527958021Ca2f6222107
امام حسین ع
. #بعد_از_اربعین عزیمت قافله اهلبیت ع از کربلا به سوی مدینه ----------- خیز و ببین یا اَخا می روم
.
#روضه_ورود_به_مدینه
السلامُ علیکَ یا جَدّاه
آمده زینبت به ناله و آه
خسته از غربت و مصیبتِ راه
قدکمان از مصائبی جانکاه
گرچه پیروز آمدم به حضور
خانمانسوز آمدم به حضور
همه هستی ز دست دادم و باز
روی پاهای خود سِتادم و باز
ایستادم، ولی فتادم و باز
شد ادامه رهِ جهادم و باز
بازگشتم سوی مدینه ولی
نه حسین است همرهم، نه علی
نه به دل، جز غمی بجا مانده
نه مرا محرمی بجا مانده
نه بجز ماتمی بجا مانده
نه سپاهِ کمی بجا مانده
ماند بر خاک، یااباالقاسم
هیجده کشته از بنی هاشم
همه را کشته ناگهان دیدم
بارشِ نیزه و سنان دیدم
قتل و غارت ز دشمنان دیدم
لشکری در پیِ زنان دیدم
نه علمدار در کنارم بود
نه کسی آشنا و یارم بود
ناگه از نیزهای سری افتاد
بر زمین پاره پیکری افتاد
چشمِ خولی، به دختری افتاد
دستِ جلاد، معجری افتاد
ناگزیر، اَمر بر فرار آمد
بدترین شامِ روزگار آمد
همه جا دود و آتش و خون بود
خیمهها سوخت، ماه محزون بود
یاسهایت کبود و گلگون بود
وضعِ اهلِ حرم دگرگون بود
تازه آغاز شد اسارت ها
چه بگویم من از جسارت ها
□ □ □
سخنی بهر مادرم دارم
زخمهایی به پیکرم دارم
آه در قلبِ مضطرم دارم
معجری باز بر سرم دارم
غم مخور، زینبِ تو غوغا کرد
خطبه ها کارِ معجز آسا کرد
مادرا دیدهی تر آوردم
اُسرا را به محضر آوردم
لشکری پاره معجر آوردم
خبر از شاهِ بی سر آوردم
تا مسیرم ز قتلگه طی شد
چقدر سر بریده بر نی شد
کامِ لب تشنگان خنک نشدند
زخمها خالی از نمک نشدند
هیچ یک فارغ از کتک نشدند
غیرِ زینب، ز کس کمک نشدند
در دفاع از حرم، هنر کردم
همه جا خویش را سپر کردم
هیچکس ناسزا نگفت بما
تهمت و ناروا نگفت بما
کوفه اصلاً خطا نگفت بما
بزمِ شام از جفا نگفت بما
من نگویم ز اِفتِرا چیزی
تا بماند قضيهی هیزی
خبرِ سخت، شامِ ویران است
در خرابه سهساله مهمان است
آنکه خورده شکست، عدوان است
کاخِ دشمن، به موجِ طوفان است
زین سفر مانده بهرِ سوغاتی
پاره پیراهنی، جراحاتی
#بازگشت_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#بازگشت_به_مدینه
#حضرت_رباب
برگشت خیل قافله ، اما رباب ماند
با اشک و آه و درد و غم بیحساب ماند
در زیر سایبان نه ، که در زیر آفتاب
با داغ طفل و با پسر بو تراب ماند
تاراج شد عقیق سلیمان کربلا
جای نگین خاتم او در رکاب ماند
یک سال روضه خواند و ز چشمان اشکبار
بر قبرِ لاله، ژاله و بوی گلاب ماند
یک دشتِ تشنه مانده و یک شطِّ پُر ز آب
او یک سوال داشت ولی بی جواب ماند
یک جرعه آب کم شود از شط چه می شود؟
وجدان آب با گله اش در عذاب ماند
#جواد_کریم_زاده ✍
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
.
.
#بازگشت_به_مدینه
بازگشت کاروان حسینی به مدینه
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
ای مدینه می دانی کربلا چها دیدم
لاله های زهرا را سر زتن جدا دیدم
ای مدینه در دیده اشک ماتمی دارم
گرنظر کنی برمن قامت خمی دارم
ای مدینه من زارم زینب عزا دارم.
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
ای مدینه برحالم مادرم نظر دارد
یک دل پرازخون و دیده های تر دارد
ای مدینه غمهای بی شمار دیدم من
پیکر برادر را پاره پاره دیدم من
از سفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
باغ گل دراتش بود هم تودیده ای هم من
لاله در کشاکش بود هم تو دیده ای هم من
روی ماه نیلی را هم تو دیده ای هم من
جای ضرب سیلی را هم تودیده ای هم من
ازسفر رسیدم وای خون جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین عباسم
شد حسین من بی سر توندیدی من دیدم
پیش دیده ی مادر تو ندیدی من دیدم
سینه ی حسین وتیر توندیدی من دیدم
سنگ و نیزه وشمشیر تو ندی دی من دیدم
ازسفر رسیدم وای خوان جگر رسیدم وای
ای مدینه من زارم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین وعباسم
ساقی بدون دست توندیدی من دیدم
تشنه لب یه خون بنشست توندیدی من دیدم
ان دل پر احساس را توندیدی من دیدم
تیرو چشم عباس را توندیدی من دیدم
ازسفر رسیدم وای خون جگررسیدم وای
ای مدینه من زا رم زینب عزادارم
من همان گل یاسم بی حسین وعبا سم
#سبک_لااله_الاالله
👇
امام حسین ع
. اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم من از "اِلّا جمیلا"
1755422664382_-2147483648_-210064.ogg
زمان:
حجم:
4.69M
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به_مدینه
#زبانحال_حضرت_زینب
آنشب که از مدینه سفر کردم اختیار
همراه بود قاسم و عباس و اکبرم
مویم سیاه بود ولی معجرم سپید
اما حالا ... مویم سپید شد سیه گشت معجرم
...............
.
#حضرت_ام_البنین هم سکینه را دیده و درد و دل میکند:
شرمندهام ز روی تو و مادرت رباب
شرمندهام اگر نرسیده به خیمه آب
قلب مرا بیا تو رها از ملال کن
آرام جان من! پسرم را حلال کن
#یوسف_رحیمی ✍
.👇
.
#نوحه
#بازگشت_به_مدینه
مدینه کاروان از ره رسیده
غریب و بیکس و مهنت کشیده
تماشا کن که زینب بی حسین است
رسیده از سفر قامت خمیده
دم پیری بی یاور شد
عزادار برادر شد
دو چشمانش از غم تر شد
زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر
زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر
وای حسین وای ۳
برای جد خود روضه بخوانم
نما گریه بر آن قد کمانم
کنار قتله گه کردم صدایت
تماشا کرده ای اشک روانت
دمی که سینه سنگین شد
محاسن از خون رنگین شد
جسارت بر همه دین شد
نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا
همین پیراهن از او مانده یا جدا
وای حسین وای ۳
انیس سینه ام آهی حزین است
به یاد علقمه قلبم غمین است
دگر سوغاتیم یک مشک پاره
برای مادرم ام البنین است
کجا بودی ام البنین
که با عمود آهنین
شده سقا نقش زمین
ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد
شبیه خارجی ها با – حرم تا شد
وای حسین وای
#قاسم_نعمتی ✍
#ورودمدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
ویابه #سبک_خدایی_رهبری_رفت_از_برما
.👇
.
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
پرستوی مهاجر
ای مدینه سوی تو با دیدۀ تر آمدم
با برادر رفته بودم، بی برادر آمدم
ای مدینه دربرویم وامکن راهم مده
چون که بی امید جان خود براین درآمدم
ای مدینه تاکه گویم شرح حال خویش را
همچو مادر برسر قبر پیمبرآمدم
ای مدینه همره یک کاروان رنج وملال
سوی تو با کودکان ناز پرور آمدم
ای مدینه سوختم از آتش داغ حسین
چون پرستویی مهاجر گرکه بی پرآمدم
کاخ استبداد را با خطبه ام آتش زدم
دشمنان را ناتوان دیدم ، توانگر آمدم
وقت رفتن قاسم وعباس واکبر داشتم
بی علی اکبرو عباس واکبر آمدم
دیده ام خونین بدن گلهای باغ عشق را
ازکنار گلشنی در خون شناور آمدم
یوسف آل علی را دشمنان کشتند ومن
همره پیراهنش با دیدۀ تر آمدم
گرکه ریزم برسر خود خاک غم،عیبم مکن
کزکنار پیکری صد چاک وبی سر آمدم
گرکه نشناسد مرا عبدالله جعفر بگو
زینبم من کز سفر با دیدۀ تر آمدم
کزخودم دادم نشان، ازاین دیار «وفایی» با
اشک ریزان رفتم و،با دیدۀ تر آمدم
#سیدهاشم_وفایی ✍
#بازگشت_به_مدینه
.