.
#سرود
#میلاد_امیرالمؤمنین
#حیدر_توکلی✍
#سبک_هرکس_دل_دیوونه_داره_بکف_بگیره
هر کس دل دیوونه داره بکف بگیره
هم کربلا هم مدینه هم نجف بگیره
توی هفتا آسمون یه ستاره دارم علیه
توی چار فصل خدا پائیز و بهارم علیه
علی مولا علی مولا
میخانه به میخانه همه گردم و گویم
ساقی بده پیمانه به پیمانه سبویم
اومدم تا که می از ساقی کوثر بگیرم
تا نفس می کشم از باده ی حیدر بگیرم
علی مولا ..
~
گر بی سر و سامان و گر خانه بدوشم
یک موی علی را به دو عالم نفروشم
همه ی دار و ندار دل بیقرار علیه
اونکه صدها گره وا میکنه ز کارم علیه
علی مولا ...
.
.
#حرکت_کاروان_از_مدینه
تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین بن علی راهی شد
كاش افتد به دلش خواهر خودرا نبرد
يا اگربرد دگر دختر خود رانبرد
چند روزيست خدايا كه پسر دارشده
يارب اي كاش على اصغر خود رانبرد
...........................
.
ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ
کاش اُفتد به دلش، خواهر خود را نَبَرد
یا اگر بُرد، دگر دختر خود را نبرد
چند روزی نگذشته ست پسردار شده
یارب ای کاش، علی اصغر خود را نبرد
نبوَد نام علی، جُرم کمی درکوفه
میشد ای کاش، علی اکبر خود را نبرد
هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش
اگر عباس ز جان بهتر خود را نبرد
چه عقیق یَمنی، کاش فقیری میخواست
تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد
میرود پشت سر لشگر او، عشق ز شهر
مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد
فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد
میتوانست مگر مادر خود را نبرد
#حیدر_توکلی✍
#خروج_کاروان_از_مدینه
.
.
#خروج_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#بیست_و_هشتم_ماه_رجب
تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین بن علی راهی شد..
کاش اُفتد به دلش، خواهر خود را نَبَرد
یا اگر بُرد، دگر دختر خود را نبرد
چند روزی نگذشته ست پسردار شده
یارب ای کاش، علی اصغر خود را نبرد
نبوَد نام علی، جُرم کمی درکوفه
میشد ای کاش، علی اکبر خود را نبرد
هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش
اگر عباس ز جان بهتر خود را نبرد
چه عقیق یَمنی، کاش فقیری میخواست
تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد
میرود پشت سر لشگر او، عشق ز شهر
مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد
فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد
میتوانست مگر مادر خود را نبرد
حاج #حیدر_توکلی✍
.
.
هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع
#تخریب_بقیع
.
پیش از این اینجا حرم گلدسته گنبد داشته
روی هر قبری ضریح و سنگ مرقد داشته
پیش از اینها شیعه اینجا رفت و آمد داشته
زائر اینجا بیشتر حتی ز مشهد داشته
چلچراغی داشت و آئینه ی شاهانه ای
بین صحنش حوض زیبائی و سقاخانه ای
.
بود بین هر زیارتگاه اینجا بی رقیب
کس نبود از فیض روضه ، اشک ، نوحه بی نصیب
جز بقیع کو مرقدی با عطر یاس و بوی سیب
کو شفاخانه که بیمار است کمتر از طبیب
درکجا یکسو امامان یکطرف پیغمبر است ؟
یاچه معصومی مزارش درجوار مادر است؟
.
با امام مجتبی درها همه باب الکرم
داشت زین العابدین هرشب محرم در حرم
اینطرف با عشق باقر شهره بر دارالقلم
آنطرف از فقهه صادق گفته میشد دم بدم
زائر این آستان میرفت تا عرش برین
کربلائی میشد اینجا زائر ام البنین
.
هر دری اذن دخولی داشت و برنامه ای
خاک روبش یا فقیهی بود یا علامه ای
هر امامی را سلامی و زیارتنامه ای
در تمام روضه ها میشد به پا هنگامه ای
روضه خوانی بود آزاد و سراپا حال بود
اول هر روضه کوچه ، آخرش گودال بود
.
حیف در برج سقیفه ، روز تعطیلی نبود
حیف وقتی ابرهه آمد ابابیلی نبود
چند موسی بود و بر فرعونیان نیلی نبود
هرچه اینجا بود قرآن بود و انجیلی نبود
حیف از این آستان و وای از قوم حسود
ای مسلمانان امان از کینه و بغض یهود
.
باز هم حرمت شکنهای مدینه آمدند
قوم در ظلم و قساوت بی قرینه آمدند
مارهای دزد هر گنج و دفینه آمدند
با دلی بی عاطفه ، لبریز کینه آمدند
آمدند و عرش را با خاک در آمیختند
آمدند و گنبد هفت آسمان را ریختند
.
این جماعت کارشان تاراج و غارت کردن است
رسمشان بر آل پیغمبر جسارت کردن است
دینشان از کفر و اهریمن اطاعت کردن است
ظلم در آئینشان عین عبادت کردن است
هست بر پیشانی تاریخ مهر ننگشان
روز عاشورا گواه قلبهای سنگشان
#حیدر_توکلی✍
.
امام حسین ع
🔊 بخش ششم #روضه | شرم دارم که دهم شرح ز آشفتگی ام https://eitaa.com/emame3vom/111458
.
شرم دارم که دهم شرح ز آشفتگی ام
#حضرت_رقیه (س)
ای سر بی تن و خونین ، که به دامان منی
من تو را دختر و تو جانی و جانان منی
من نگویم که ز ما بی خبری، چون دیدم
سر نی ، دیده به من داری و گریان منی
به تمام اُسرا ، فخر کنم کین دل شب
در میان همه ای شاه ، تو مهمان منی
شرم دارم که دهم شرح ز آشفتگی ام
که تو آشفته تر از بخت پریشان منی
نه ز سیلی و نه از آبله گویم بر تو
که تو مجروح تر از پیکر سوزان منی
گر نشد پیش سرت بر سر پا برخیزم
عفو کن ، چون به بر پیکر بی جان منی
از نگاه تو هویداست ، مرا میبری ام
به فدایت که به فکر دل نالان منی
#حیدر_توکلی
.
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_زمزمه
ای امید اولین و آخرینم
دیده بگشا بر رخم ای نازنینم
من امیرالمومنینم
حیدر خانه نشینم
ــــــــــــــــ
غیر تو ای دست بر پهلو گرفته
کی زنی از شوهر خود رو گرفته
ای گل پژمرده ی من
یار سیلی خورده ی من
ـــــــــــــــــــ
یک مدینه پای مرگ ما نشستند
دست من بسته و دست تو شکستند
ای خمیده در جوانی
وای اگر زنده نمانی
ـــــــــــــــــــــ
فاطمه بگشا لب و چشمی که بستی
یا بزن پلک تا بدانم زنده هستی
گر برایت مانده نیرو
لب گشا یک یاعلی گو
#حیدر_توکلی ✍
#فاطمیه
.👇
.
#خروج_از_مدینه
۱۲۱۳
در پناه خدا عزیز خدا
میروی سمت کعبه، کعبهی ما
آمد ام البنین به بدرقهات
گفت هستی من فدای شما
نیمه شب از مدینه میرفتی
همره پیر و کودک و زنها
دلشان قرص میشود طفلان
تاکه خیره شدند برسقا
میروی دست حق، به همراهت
میروی با سلالهالزهرا
دیدنی بود لحظهی آخر
با مدینه وداع تو مولا
نیمه شب رفتن ارث مادر بود
که به تو این رسید، ای آقا
چادر خواهرت که خاکی نیست
ز چه رو گریه میکنی اینجا
نکند که به فکر گودالی
پیش چشمان زینبکبرا...
...بدنت زیر نعل میماند
سرت اما به نیزهی اعدا
ای خدا نگذرد از آن ظالم
که تنت را تکان دهد با پا
.
.
سینهات را شکست جوری که
چکمهاش غرق خون شده حالا
#محمود_اسدی_شائق ✍
......
.
#حرکت_از_مدینه_به_کربلا
#بیست_و_هشتم_رجب
تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین بن علی راهی شد..
کاش اُفتد به دلش ، خواهر خود را نَبَرد
یا اگر بُرد ، دگر دختر خود را نبرد
چند روزی نگذشته ست پسردار شده
یارب ای کاش ، علی اصغر خود را نبرد
نبوَد نام علی ، جُرم کمی در کوفه
میشد ای کاش ، علی اکبر خود را نبرد
هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش
اگر عباس ز جان بهتر خود ، را نبرد
چه عقیق یَمنی ، کاش فقیری میخواست
تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد
میرود پشت سر لشگر او ، عشق ز شهر
مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد
فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد
می توانست مگر مادر خود را نبرد
#حیدر_توکلی ✍
.........
#بدرقه_قافله_امام_حسین علیه السلام
در دل حسینی ها ؛آتشی ز آه افتاد
فاطمه پریشان شد ؛کاروان به راه افتاد
ای حرم خداحافظ
مادرم خداحافظ
شانه میزند لیلا، گیسوی علی اکبر
بوسه می زند آرام ، ابروی علی اکبر
اکبرم خداحافظ
دلبرم خداحافظ
در سکوت شب می گفت ، مادری به چشم تر
در میان آغوشم ، بی صدا بخواب اصغر
شیر دارم ای مادر
لالایی علی اصغر
با چه عزتی زینب، می رسددم محمل
آمده به استقبال ، با ادب ابوفاضل
می شود تماشایی
این جلال زهرایی
محرمان همه جمع اند، دور محمل زینب
تا که سایه اش حتی، دیده نشود در شب
وای از آن دمی که کار
می کشد سر بازار
#قاسم_نعمتی ✍
#وداع_با_مدینه
.
امام حسین ع
حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام حاج_رضا_یعقوبیان 🎤
.
#زبانحال_حضرت_رقیه
الا ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی
به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟
به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم
که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی
اگر با دست دنبال تو میگردم، مکن مَنعم
که با یک ضربهی سیلی ز چشمم رفته بینایی
گمانم، جُرم دارد، هر که شکل فاطمه باشد
که با کعب نی و سیلی شده از من پذیرایی
چو دیدم بر تنت تیر و سرت بر نی، کمان گشتم
تماشا کن که طفل قد کمان، باشد تماشایی
چه غم گر گوشواره رفت و گوش پاره باقی مانْد؟
قد و موی و رخ و گوشم، همه گردیده زهرایی
مرا از کربلا تا شام، زینب زنده آورده
وگرنه من کجا و این همه صبر و شکیبایی؟
#شب_سوم_محرم
#حیدر_توکلی ✍
.......
#بازگشت_به_مدینه
اشعار محمل
اشعار اهل بیت علیه السلام
صفحه اصلی
امام حسین
مدینه کاروانی سوی تو با شیون آوردم
ره آوردم بود اشکی که، دامن دامن آوردم
مدینه در به رویم وامکن چون یک جهان ماتم
نیاورد ارمغان با خود کسی، تنهامن آوردم
مدینه یک گلستان گل اگر در کربلا بردم
ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم
اسیرم کرد اگر دشمن به جان دوست خرسندم
به پایان خدمت خود را به نحو احسن آوردم
مدینه یوسف آل علی را بردم اکنون
اگر او را نیاوردم از او پیراهن آوردم
مدینه گر به سویت زنده برگشتم مکن مَنعَمْ
که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم
مدینه این اسیریها نشد سدّ رهم بنگر
چها با خطبههای خود به روز دشمن آوردم
........
#سبک_همه_جا_کربلاست
برگشت کاروان به کربلا
🖤💔🥀💔🖤
زینب از شام غم، کربلا آمده
بر سر تربت، شهدا آمده
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
مادران بی پسر کودکان بی پدر
همه آتش به دل، همه خونین جگر
تو حسین منی – نور عِین منی «تکرار»
نوحه بر لب همه گوشه ی علقمه
روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
ای مرا جان به تن، کشته ی بی کفن
می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
🖤
.
#حضرت_رقیه (س)
ز چه رو آینه ی روی تو زنگار گرفت ؟
ماه رویت به کجا ، هاله ی خونبار گرفت؟
خون دل خوردم از آن رفتن و این آمدنت
رفتن و آمدنت عمر من زار گرفت
بارها بر سر نی چشم تو گریان دیدم
نیمی از عمر مرا اشک تو هربار گرفت
خواستم گریه کنان ، با تو بگویم غم دل
محو چشم تو شدن فرصت گفتار گرفت
هر کجا ناله زدم ، خصم تلافی مرا
تازیانه به کف از قافله سالار گرفت
مدد از عمـــه گرفتم که مرا راه بَرَد
یک قدم بُرد، ولی دست به دیوار گرفت
#حیدر_توکلی ✍
.
.
#حضرت_رقیه (س)
با دل پر گله و پای پر از آبله ام
دست و پا گیر ترین زخمی این قافله ام
بیشتر از ستم حرمله و زجر و سنان
از گران جانی خویش و ز تو باشد گله ام
مرگ ایکاش دگر سربه سرم نگذارد
که سر آمد دگر از زندگی ام حوصله ام
من محال است که دست از سر تو بردارم
تا رسیدن به تو یک بوسه بود فاصله ام
همره خود ببرم گرچه مرا خواهد کشت
دیدن رأس تو و عمه ی در سلسله ام
نوحه خوان بر لب خشکت شدم و پیرزنی
نان خشکی صدقه داد بجای صله ام
.
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حیدر_توکلی✍
.
.
#حضرت_رقیه (س)
یوسف گمگشته ، در کنعان ویران آمده
برده جانانم دل و امشب پی جان آمده
گر بریزم جان بزیر مقدمش باشد روا
سر فرازم کرده و با سر به ویران آمده
#حیدر_توکلی
............
.
#حضرت_رقیه (س)
به لب رسیده مرا جان ، خدا کند که بیایی
نمانده طاقت هجران ، خدا کند که بیایی
دلم که برده ای از کف ،برای بردن جانم
دمی به گوشه ویران ، خدا کند که بیایی
#حیدر_توکلی✍
.
.
#حضرت_رقیه (س)
مرا دردی ست ، اما نای گفتن را ندارد لب
غمم را هیچ کس آگه نمیباشد،مگر زینب
بیادت هست ، گفتی گوشه ی ویرانه می آئی؟
بجز قلبم ، مگر ویران تر از اینجا بود جائی ؟
بیا چشم انتظارم ای فروغ چشم کم سویم
بیا تا رازِ کم سوگشتن چشمان خود گویم
سرت بر نیزه بود ای شاه و من مات رُخت بودم
مرا با دیده میخواندی و فکر پاسخت بودم
تماشای تو میکردم که دشمن خیره شد برمن
چنان سیلی به رویم زد،که عالم تیره شد بر من
اگر چه هرکجا نام تو بردم ، کعب و نی خوردم
نترسیدم ز سیلی و به هرجا نام تو بردم
اجل هم بارها آمد که گیرد جان بر لب را
خجل گشتم ز بی جانی و دادم وعده امشب را
بیا تا جان بگیرم از تو ، تقدیم اجل سازم
سرافرازم نما امشب که در پایت سراندازم
#حیدر_توکلی ✍
.