eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. اجل چون سایه‌ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود @emame3vom .
Roze_karevan-emam-hosein_28rajab_Mirzmohamadi.mp3
13.39M
🔉 حَبِيبِي يَاحُسَيْنُ كَأنِّي أرَاكَ عَنْ قَرِيبٍ مُرَمَّلاً بِدِمَائِك ◾️ ایام سیدالشهدا علیه السلام از مدینه به کربلا و روضه حضرت اباعبدالله علیه السلام 🎤حجت الاسلام
. پنهان ز خواهر میکنی چشم ترت را . ✍ پنهان ز خواهر می‌کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک‌های خواهرت را بار سفر بستی، مدینه شعله‌ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یک بار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه‌ات را، همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می‌شد احساس وقتی که می‌بردی علی‌اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم‌های عمۀ سادات پیداست آماده کرده بوسه‌های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» . یا مَن اَرْجوهْ ببین دیدهٔ گریان دارم ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم همه عمرم به هَویٰ و هوسم طی گردید من کجا رنگ و نشانی زِ شهیدان دارم یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم برکتِ ماهِ رجب شامل حالم شده است که به لب نغمهٔ زیبای حسین جان دارم خسته از معصیتم،کن به گدا لطف،حسین من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته در دل غمزده ام درد،فراوان دارم
. به سمت مکه اجل چون سایه ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود .
. سبکباران به سوی کربلا بستند محمل‌ها در آن وادیِ پر خوف و خطر کردند منزل‌ها جوانان بنی هاشم به پا کردند محمل‌ها چه محفل کز محبّت تار و پودش رشتۀ دل‌ها زدند آسان ولیکن عاقبت افتاد مشکل‌ها شترها زیر بار عشق با وجد و طرب واله روان بودند در خار مغیلان چون گل لاله زنان در محمل عصمت روان از دیدگان ژاله به گرد بانوان نور رسالت حاجب و هاله فرو بردند سر خورشید و مه در برج محمل‌ها سپاه شاه مظلومان به سوی کربلا عازم سپهسالار اردو، شمس دین ماه بنی هاشم سوار توسن اجلال با وجه حسن، قاسم علی اکبر به ذکر یا قدیر و قادر و قائم که ما رفتیم سوی دوست بشتابید مایل‌ها علی اصغر به خواب ناز روی دامن مادر نگاه مادر مظلومه‌اش بر صورت اصغر سکینه بنگرد بر قد و بالای علی اکبر رقیه با خبر از زجر راه و خشت زیر سر جوانان می روند با پای خود بر سوی قاتل‌ها نهنگ قلزم قهر خدا عباس نام آور غضنفر خسرو گردان حشم فرمانده لشکر علم افراشته جولان دهد در میمن و میسر ز سقایی برد البته ارث از ساقی کوثر الا یا ایّها السّاقی اَدِر کأساً و ناول‌ها مسلمانان کوفه شاه را کردند مهمانی ولیکن کافران دارند ننگ از این مسلمانی نوشته نامه‌ها آن فرقۀ بدتر ز نصرانی نمی‌دانم چه بنوشتند خود ناگفته می‌دانی همان‌هایی که می‌کردند قرآن را حمایل‌ها رسید اردو به دشت کربلا شهر حسین آباد حسین آباد بود آن سرزمین از اول ایجاد عزیزِحضرت باری در آنجا بارها بگشاد برای نصرت دین اهل عالم را ندا در داد به جان و دل بلی گفتند کوشیدند از دل‌ها شه ملک امامت فیض بخش مؤمن و کافر نشسته بر سریر معدلت با صولت حیدر به پا نعلین شیث، عمّامه ختم رسل بر سر عصای موسوی در کف، ردای احمدی در بر همانا حب و بغضش امتحان حق و باطل‌ها صبا عنبر فشانی کن گلستان شهادت را که شاه دین دهد خون از گلو نخل رسالت را به پایان می‌رساند حضرتش کار شفاعت را بزن «ساعی» به چوگان عمل گوی سعادت را که همچون شمع می‌سوزند و می‌گریند ناقل‌ها https://eitaa.com/emame3vom/39461 «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. . چون ز یثرب کرد، آن شاه جلیل سوی شهر مکّه، آهنگ رحیل در دل شب با دلی پُر داغ و درد عزم تودیع رسول‌‌الله کرد شد کنار روضه‌ی خیر‌الانام داد سلطان شریعت را سلام نرگس از دریای دل، پُرژاله کرد رفت از خود بس ‌که آن‌جا ناله کرد گشت پیغمبر در آن حالت پدید «هم‌چو جان خود در آغوشش کشید» گفت: ای نوباوه‌ی بستان من! راحت دل! روح من! ریحان من! از چه، ای جان! این‌چنین آشفته‌ای؟ تنگ‌دل چون غنچه‌ی نشکفته‌ای ای تو سرخیل همه‌یْ دل‌دادگان! مقتدای جمله‌ی آزادگان! از تو پشت دین حق گردد قوی رسم و آیین کهن یابد نوی خیز و افکن لرزه بر بنیان کفر منهدم کن پایه و ارکان کفر خون تو، تجدید این آیین کند زنده دیگر‌بار، رسم دین کند دولتت، پاینده مانَد تا ابد هم‌چو ذات پاک «الله الصّمد» خیز و با تعجیل کن عزم عراق نیست، ای جان! دیگرم تاب فراق رو که «انّ الله شاءَ اَن یَراک» بی سر و عریان، میان خون و خاک خیز و بشْتاب، ای عزیز بی‌همال! زآن که نزدیک است، ایّام وصال چون از آن رؤیای خوش، بیدار شد در زمان، آماده بهر کار شد کاروان عشق، رو در راه کرد سینه‌ها را پُر ز دود آه کرد اقربا گشتند چون دریا به جوش برکشیدند از دل پُرخون، خروش جملگی بر گِرد او، پروانه‌وار از فروغ شمع رویش، بی‌قرار ناله‌ها کردند کای مهر منیر! پرتو خود را ز ذرّه وا مگیر ای چراغ دودمان مصطفی! ترک هجرت کن، مشو از ما جدا شاه گفتا: غیر از این دستور نیست راز پنهان، پیش من، مستور نیست «رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست می‌کشد آن‌جا که خاطر‌خواه اوست» https://eitaa.com/emame3vom/39462 «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. چون شنیده امام آینه‌هاقصد ترک مدینه را دارد آسمان مدینه در سینه کوهی از بغض و عقده‌ها دارد چون شنیده امام آینه‌ها قصد ترک مدینه را دارد کوچه‌های مدینه می‌دیدند لحظۀ تلخ رفتن وی را صحنۀ التماس کاسۀ آب لرزش دست حضرت زهرا به زنان قبیله‌اش فرمود: مرهمی بهر زخم هجران نیست من به این شهر برنمی‌گردم احتیاجی به آب و قرآن نیست! توشه راهم به روح پیغمبر صلوات و سلام هدیه کنید چند روزی برای غربت من ای زنان مدینه گریه کنید بین ایتام با رعایت عدل همۀ ثروتم شود قسمت خانۀ ساده و محقر من تا ابد وقف روضه و هیئت طبق معمول هر شب جمعه مجلس روضه باز پابرجاست همه شرکت کنید ای مردم بانی روضه مادرم زهراست خوب بر آخرین وصیت من گوش جان ـ ای قبیله ـ بسپارید بر مزار غریب اجدادم در بقیع شمع و لاله بگذارید این سفارش همیشه اشکم را می‌برد در خروش و جزر و مد بر سر قبر مادر عباس حرف مشک و عطش نباید زد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
‌. ای مادر خوبم که تویی نور دو عینم از بهر وداع آمده سوی تو حسینم مظلومه ی حیدر (۳) ای نور دل حیدر و بانوی حزینه با این دل خون میروم ازشهر مدینه مظلومه ی حیدر از ظلم عدو خون شده مادر جگرمن چون شام شده مادر خوبم سحرمن مظلومه ی حیدر بر من زشقاوت عدویم ظلم فزون کرد بعدازحسن بن علی دلهاهمه خون کرد مظلومه ی حیدر هرگز نروم زیر ستم ،بار مذلت جان رابدهم در ره اسلام وشریعت مظلومه ی حیدر خون شددل من ازستم دشمن بیدین اهل حرم ازاین غم وغصه شده غمگین مظلومه ی حیدر مادربنگرگشته حسین شمع مزارت من میروم از شهر مدینه زکنارت مظلومه ی حیدر همراه شود بامن غمدیده ی مظلوم هم زینب وعباس وعلی اکبر و کلثوم مظلومه ی حیدر مادر بنگر قلب حسین تو کباب است همراه حسین تو علی طفل رباب است مظلومه ی حیدر پیچیده میان حرمم عطروبوی یاس همراه شود مادر من قاسم وعباس مظلومه ی حیدر مادر به کنار تو و جان بر لبم امشب گریان غم خواهر خود زینبم امشب مظلومه ی حیدر میسوزم از این درد و غم و رنج جدایی بنما تو دعا تا که شوم کرب و بلایی مظلومه ی حیدر .
. به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ✍ مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان 👇
۴ . مادر مادر گرچه که هستم یادگار تو همیشه هستم بی قرار تو مادر روم من از دیار تو گرچه امام بی قرینه ام بر تو مادر سرور سینه ام ای نور دیدگان مصطفی بعد از تو غریب مدینه ام واغربتا مادر وا غربتا(۴) مادر مادر مادر منم جان رسول الله از نسب علی ولی الله شهید راه دین و ثارالله همچون حیدر من کوه غیرتم غم عالم گردیده قسمتم از کنار تو و ختم رسل می روم و در رنج و محنتم واغربتا مادر وا غربتا(۴) مادر مادر تو شمعی و منم چو پروانه از وطنم روم چو بیگانه دگر رود حسین ز کاشانه مادر گر شمع هر انجمنم از ظلم دشمنان در محنم از بهر یاری دین خدا می کنم دیگر ترک وطنم واغربتا مادر وا غربتا(۴) مادر مادر از جور این زمانه و دنیا درشهرخود حسین شده تنها کنار قبر تو کنم نجوا حسین تو مادر شده غریب میوه ی قلبت گشته غم نصیب همراه طفلان و اهل حرم زینبت مادر گشته بی شکیب واغربتا مادر وا غربتا(۴) مادر مادر مادر روم من با علی اکبر رباب و طفل اوعلی اصغر همراه اهل حرم و خواهر مادر جان بنگر در تاب و تبم این باشد مادر با تو مطلبم خون گردیده قلب حسین تو فکر ام کلثوم و زینبم واغربتا مادر وا غربتا(۴) @yaghubianreza .
. علیه‌السلام اي شمع ِ من بسوز كه پروانه مي‌رود زين آستان، صاحب اين خانه مي‌رود اي شهر ِجدِّ اَمجَد و والا تبار من بنگر حسين چگونه از اين خانه مي‌رود مادر به پاي خيز و دعا كن به كاروان موساي تو اگر چه دليرانه مي‌رود مادر ببوس ديدۀ گريان دخترم نازش بكن رقيه به ويرانه مي‌رود بنگر به اكبرم كه چه تعجيل مي‌كند عباس را ببين كه چه مردانه مي‌رود اي باغبان دگر بنشين در عزاي گل فصل خزان رسيده و پروانه مي‌رود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام حسين قافله‌ات نيّتِ سفر دارد تو مي‌روي و خدا از دلت خبر دارد براي بدرقه اُمّ‌البنين هم آمده است به جاي مادرتان دست بر كمر دارد مسير جاده زیاد است و دخترت كوچك براي دختر تو اين سفر خطر دارد براي قاسم از اينجا زره ببر آقا براي پيكر او سنگ‌ها شرر دارد ميان قافله‌ات جا كه هست با زينب بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد بيا حسين عوض كن تو ساربانت را گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت. امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت. 👤علامه مجلسی می نویسد : امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى! اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱) 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ. فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》 ♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت. وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت. وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند. پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود. رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن! در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ! يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》 ♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست. فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى. 📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》 ♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲) 👤ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》 ♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》 ♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر! رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》 ♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ .
. ✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》 ♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱) امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد. 📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》 ♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱) از آیه‏‌ای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. 📚منابع : ۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ .
. گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه ای تمام خاطراتم! (اگر بار گران بودیم و رفتیم) وداعی تلخ کردم با پیمبر نهادم صورتم بر قبر مادر دلم تنگ حسن شد ای خدایا بقیع رفتم برای بار آخر نوایی می زند آتش به سینه رود همراه بابایش سکینه رسد روزی که بی بابا بیاید! خداحافظ... خداحافظ مدینه دل بی تاب را تابی بیاور شبم تاریکه، مهتابی بیاور شده اُم البَنین وقت جدایی برای بدرقه آبی بیاور ببین زینب که جانی در تنم نیست دگر چاره به غیر از رفتنم نیست چنان در این سفر غارت شوم من که حتی بنگری پیراهنم نیست بود تا همره من أشجع النّاس کجا و کی کنم من درد، احساس؟! ز چشم بَد نگهدارش خدایا که گردد خیمه غارت بعد عباس نباشد این وداع آخر من! بگفتا رازهایی مادر من شود گودال جمع پنج تن جمع نَهَد بر دامنش مادر، سر من خدایا هم علیمی هم خبیری پذیرفتم هر آن چه می پذیری برای ما شهادت بوده عادت ولی ای وای از داغ اسیری دل ارباب از هجران کباب است رقیه در بَرَش طفل رباب است پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم بدان روزی رسد جایت خرابه است علی اصغر انصاریان✍ .
کاروان غمت کاروان خداست_۲۰۲۲_۰۳_۰۲_۱۴_۵۲_۵۰_۷۹۸.mp3
4.47M
🏴بمناسبت سالروز خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه (60 ق) کاروان غمت کاروان خداست زائران توایم کربلا شهر ماست حاج میثم مطیعی🎤 کاروان غمت کاروان خداست زایران توایم کربلا شهر ماست عزت ما پرچم تو آبروی ما غم تو اهل عالم را پناه است اربعین ماتم تو یامولا دل به امید تو از دو عالم برید تا غمت را شناخت جامه غم برید تا عزادار تو شد دل با علمدار تو پیوست قافله سالار عشقی تا شب و روز جهان هست یا مولا عزت ما همه از نگاه شماست در هوایت دلم پرچم کربلاست لحظه ای در خیمه گاهت باکی از دشمن نداریم زنده ایم تا بیرقت را در همه دنیا برآریم یامولا شاعر: علی محمد مودب✍
. نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا ...... کاروانی به راه افتاده مادری ناله ها سرداده شد حسین راهیِ کربلا واویلا واویلا واویلا ....... آمده بدرقه یک مادر می زند شانه مویِ اکبر کن تماشا به چشمان تر وداعِ اکبر ولیلا را واویلا واویلا واویلا ....... می کند گریه  ام البنبن گوید عباس من دلغمین همه حرفم به تو باشد این جان تو جانِ پورِ زهرا واویلا واویلا واویلا ...... بِکِش ناز همه دخترها جان ِ تو جانِ این خواهرها نشکند غرور معجرها لحظة بی کسی در صحرا واویلا واویلا واویلا ....... دورِ گهواره اصغر باش دائما دورِ این مادر باش فکرِ این رباب مضطر باش پرنگهداری تو مشکش را واویلا واویلا واویلا .👇
. دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات  می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش  دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب .
. قصد سفر کرده ای / ای گل زهرا حسین به کربلا میروی / سفر به خیر یا حسین یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ..... مدینه خون گریه کن/ وقت جدایی شد عزیز زهرا دگر / کرببلایی شده یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ........ اذان بگو ای حرم / پشت سر قافله منتظر اصغر است / به کربلا حرمله یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ...... دگر به همراه خود / دختر خود را مبر اکبر خود میبری / اصغر خود را مبر یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... تند مران ساربان / به حرمت مادرش تا ننشیند غبار / به چادر خواهرش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... راه شام تند مران ساربان / به حرمت مادرش مباد افتد زمین / زناقه ها دخترش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ویا به 👇
. وای من و وای من و وای من میرود از مدینه آقای من پشت سرش مدینه چاوُش بخوان کرببلایی شده مولای من وای حسین وای حسین وای حسین ..... جان عقیله العرب بر لب است وداع زهرا و حسین امشب است مدینه با فاطمه خون گریه کن شروعِ آوارگی زینب است وای حسین وای حسین وای حسین ...... عزیز زهرا به کجا می روی شبانه بی سر وصدا میروی این سفر تو بوی خون می دهد با علی اکبرت چرا می روی وای حسین وای حسین وای حسین ..... تو را به جان علی اکبر نرو همره این خواهر مضطر نرو تازه پسر دار شده ربابت به خاطر علی اصغر نرو وای حسین وای حسین وای حسین ....... ام البنین گریه کند زار زار قرآن گرفته بر سر علمدار یک وقت بی حسین برنگردی عباس من برو خدا نگهدار وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباسم آبروی مادرت باش سقای طفلان برادرت باش هرجا دیدی نامحرما زیادن مراقب حجاب خواهرت باش وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباس من ای نور دیدگانم دلواپس طفلان کاروانم کسی به او کمتر زگُل نگوید جانِ تو و جانِ رقیه جانم وای حسین وای حسین وای حسین 👇
. از مدینه حضرت مولا ، کفن برداشتی؟ با خودت قدر کفایت ، پیرهن برداشتی؟ ✍ .
. به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سال‌روز مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود  دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود  مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟  مدینه! زعباس و اکبر بپرس  اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟  مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است  همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است  «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است  همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است  حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل‌نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان  متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـدِ عالم خریـدارشان  شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بُوَد آخرِ کـارشان  گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان   قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار  که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار  بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار  در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار  به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار  بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد  به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه  بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟  بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه  به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می‌شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه  به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان  ............... 🔹غریب وطن🔹 مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟ :: صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها! :: شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده :: مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است :: مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهی به دنبال این کاروان بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان استاد حاج ✍ .
. تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد خبر آمد که حسین بن علی راهی شد.. کاش اُفتد به دلش، خواهر خود را نَبَرد یا اگر بُرد، دگر دختر خود را نبرد چند روزی نگذشته ست پسردار شده یارب ای کاش، علی اصغر خود را نبرد نبوَد نام علی، جُرم کمی درکوفه میشد ای کاش، علی اکبر خود را نبرد هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش اگر عباس ز جان بهتر خود را نبرد چه عقیق یَمنی، کاش فقیری میخواست تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد میرود پشت سر لشگر او، عشق ز شهر مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد میتوانست مگر مادر خود را نبرد حاج ✍ .
. قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت ۲۸ رجب سالروز منم حسین که دین زنده از قیام من است که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو هزار پند در آیینه‌ی کلام من است منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم بدان مبارزه با ظلم در مرام من است "الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله" که در مسیر خدا استوار، گام من است کمر به کینه‌ی هر اهل باطلی بستم ولی به محضر هر اهل حق سلام من است به دست حاکم جور و ستمگر افتاده نجات دین خدا فکر صبح‌وشام من است دوام امر به معروف و نهی از منکر تمام دغدغه‌های علی‌الدوام من است منم که غیر خدا نیست در دل و جانم اگر همای سعادت به روی بام من است من از تبار رسول خدا و فاطمه‌ام منم که آیه‌ی تطهیر در مَقام من است آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است مرا به منصب دنیایتان نیازی نیست چرا که در دل هفت آسمان مُقام من است مگر مباهله از خاطر شما رفته؟ مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟ کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را بدیهی است بگوید: "جهان به کام من است" برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید فقط برای خدا حجت تمام من است "وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه" خوشم که "جام بلای" الست جام من است بگو برای هزاران بلا مهیا باش به هرکسی که بگوید علی امام من است " وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح " به عالمی برسانید این پیام من است دمی که مهدی آل رسول می‌آید بدان که لحظه‌ی موعود انتقام من است .