eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. وای من و وای من و وای من میرود از مدینه آقای من پشت سرش مدینه چاوُش بخوان کرببلایی شده مولای من وای حسین وای حسین وای حسین ..... جان عقیله العرب بر لب است وداع زهرا و حسین امشب است مدینه با فاطمه خون گریه کن شروعِ آوارگی زینب است وای حسین وای حسین وای حسین ...... عزیز زهرا به کجا می روی شبانه بی سر وصدا میروی این سفر تو بوی خون می دهد با علی اکبرت چرا می روی وای حسین وای حسین وای حسین ..... تو را به جان علی اکبر نرو همره این خواهر مضطر نرو تازه پسر دار شده ربابت به خاطر علی اصغر نرو وای حسین وای حسین وای حسین ....... ام البنین گریه کند زار زار قرآن گرفته بر سر علمدار یک وقت بی حسین برنگردی عباس من برو خدا نگهدار وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباسم آبروی مادرت باش سقای طفلان برادرت باش هرجا دیدی نامحرما زیادن مراقب حجاب خواهرت باش وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباس من ای نور دیدگانم دلواپس طفلان کاروانم کسی به او کمتر زگُل نگوید جانِ تو و جانِ رقیه جانم وای حسین وای حسین وای حسین 👇
. از مدینه حضرت مولا ، کفن برداشتی؟ با خودت قدر کفایت ، پیرهن برداشتی؟ ✍ .
. به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سال‌روز مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود  دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود  مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟  مدینه! زعباس و اکبر بپرس  اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟  مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است  همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است  «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است  همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است  حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل‌نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان  متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـدِ عالم خریـدارشان  شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بُوَد آخرِ کـارشان  گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان   قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار  که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار  بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار  در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار  به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار  بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد  به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه  بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟  بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه  به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می‌شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه  به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان  ............... 🔹غریب وطن🔹 مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود، شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه، به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگر سر برای خدا می‌برد؟ :: صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون نالۀ زینب است «طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران! خدا را! که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ، چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب، ای ناقه‌ها! بنالید با زینب، ای ناقه‌ها! :: شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب‌تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نوای جرس آتش دل شده :: مدینه دعا کن برای حسین که خالی بُوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر، ام‌البنین! که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است :: مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهی به دنبال این کاروان بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان استاد حاج .
. تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد خبر آمد که حسین بن علی راهی شد.. کاش اُفتد به دلش، خواهر خود را نَبَرد یا اگر بُرد، دگر دختر خود را نبرد چند روزی نگذشته ست پسردار شده یارب ای کاش، علی اصغر خود را نبرد نبوَد نام علی، جُرم کمی درکوفه میشد ای کاش، علی اکبر خود را نبرد هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش اگر عباس ز جان بهتر خود را نبرد چه عقیق یَمنی، کاش فقیری میخواست تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد میرود پشت سر لشگر او، عشق ز شهر مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد میتوانست مگر مادر خود را نبرد حاج ✍ .
. قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت ۲۸ رجب سالروز منم حسین که دین زنده از قیام من است که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو هزار پند در آیینه‌ی کلام من است منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم بدان مبارزه با ظلم در مرام من است "الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله" که در مسیر خدا استوار، گام من است کمر به کینه‌ی هر اهل باطلی بستم ولی به محضر هر اهل حق سلام من است به دست حاکم جور و ستمگر افتاده نجات دین خدا فکر صبح‌وشام من است دوام امر به معروف و نهی از منکر تمام دغدغه‌های علی‌الدوام من است منم که غیر خدا نیست در دل و جانم اگر همای سعادت به روی بام من است من از تبار رسول خدا و فاطمه‌ام منم که آیه‌ی تطهیر در مَقام من است آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است مرا به منصب دنیایتان نیازی نیست چرا که در دل هفت آسمان مُقام من است مگر مباهله از خاطر شما رفته؟ مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟ کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را بدیهی است بگوید: "جهان به کام من است" برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید فقط برای خدا حجت تمام من است "وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه" خوشم که "جام بلای" الست جام من است بگو برای هزاران بلا مهیا باش به هرکسی که بگوید علی امام من است " وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح " به عالمی برسانید این پیام من است دمی که مهدی آل رسول می‌آید بدان که لحظه‌ی موعود انتقام من است .
. مدینه وقت خداحافظی شده با تو دگر به کوچه نبینی عبورِ ما را تو از این پس، آیه‌ی نیلی به کربلا دارم حدیث صورت و سیلی به کربلا دارم از این به بعد خیامم، به شعله بنشیند غلاف و تیغ و نیامم، به شعله بنشیند از این به بعد مسیرم، به قتلگاه افتد که راه طفل اسیرم، به قتلگاه افتد از این به بعد ندارم، امان به بحر و بری نه بر تن است مرا کهنه پیرهن، نه سری از این به بعد، نه معجر بماند و نه لباس بگو که چشم تو روشن، امیر من، عباس! □ □ □ اَلا امیر سپاهم! در این شب تاریک گذر کنید نهانی، ز کوچه‌ای باریک قرارمان همگی هست، با رسول الله وداع آخرمان است، با رسول الله که جدِ اَطهرمان، خود به گوش من فرمود: شبانه رو سوی کرب و بلا نمایم، زود خدا اراده نموده، که کشته‌ام بیند به روی خاکِ عطشناک، تشنه‌ام بیند خدا اراده نموده اسارتِ زینب ز اهل کوفه ببیند، جسارتِ زینب بگو به اهل حرم، گرچه خود سبکبارند لباس و چادر و معجر زیاد بردارند صغیره های حرم صیدِ نقشه می‌گردند تمامِ یاس رُخانَم، بنفشه می‌گردند مرا نه خواهرِ من، در عبا کند پیدا میان تیغ و سنان و عصا کند پیدا سرم به نیزه رود، خواهرم به همراهم به شام و کوفه رود، کاروانِ پر آهم عزا و بزمِ شراب و اسیریِ زینب میانِ طشت طلا، چوب خیزران بر لب هجومِ تهمتِ بیگانگان به هیزی، آه حریمِ عصمتِ آل علی، کنیزی، آه دفاع از حرم اهل‌بیت، نزدیک است که انتقامِ غمِ اهل‌بیت، نزدیک است ✍ .
. |⇦•الا ای نغمه های.... و توسل ویژۀ ماه رجب اجرا شده۱۴۰۲ پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج‌ محمد ●━━━━━━─────── بِسمِ اللَهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيم.. "خابَ الوافِدونَ عَلَىٰ غَيرِك و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلّا لَك و ضاعَ المُلِمّونَ إلّا بِك و أجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَك بابُك مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ"هر کی مشتاق و طالب باشه در خونت بازه به روش "و خَيرُك مَبذولٌ لِلطّالِبين"خیرتو بذل میکنی اونایی که طالب مسیر تو هستند وَ فَضلُك مُباحٌ لِلسّائِلينَ"هر کسی گدای در خونت باشه اون فضل تو شامل حالش میشه "و نَيلُك مُتاحٌ لِلآمِلين" عطای تو به هر آرزومندی میرسه یعنی هیچ کسی از در خونت نا امید نمیره."و رِزقُك مَبسوطٌ لِمَن عَصاك"مولای من! روزی تو حتی به اونی که نافرمانی تو رو میکنه میرسه"و حِلمُك مُعتَرِضٌ لِمَن ناواك"بردباری‌تو در مورد اونی که با تو دشمنی را هم میکنه صادقه."عادَتُك الإحسانُ إلَى المُسيئين" عادت تو احسان بر گناه کارهاست "و سَبيلُك الإبقاءُ عَلَى المُعتَدين اللٰهُمَّ فاهدِنِى هُدَى المُهتَدينَ"خودت دستامو بگیر خودت منو به را بیار."و ارزُقنِى اجتِهادَ المُجتَهِدين و لا تَجعَلنِى مِنَ الغافِلينَ المُبعَدينَ و اغفِر لِى يومَ الدّين" *صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله شب آخر خیلی کنار مزار پیغمبر گریه کرد ابا عبدالله.. خیلی اشک ریخت نیمه شب اومد مزار مادرش فاطمه.. کنار مزار فاطمه هم خیلی گریه کرد ابی عبدالله.. اومد کنار مزار برادرش امام حسن خیلی گریه کرد ابی عبدالله.. کنار مزار پیغمبر شکایت کرد از جهل این امت...* الا ای نغمه های ناله پرداز محرم از همین حالا شد آغاز مدینه دارد آهنگ جدایی حسین فاطمه شد کربلایی الا ای اشک های پر ز احساس بپاشید آب پشت پای عباس غمی از تربت پیغمبر آید که نجوای علی اکبر آید *یا ابا عبدالله یا ابا عبدالله.. از همین الان نگرانی‌ها و دلشوره های ابا عبدالله شروع شد.. کدوم دلشوره؟...* الهی دشمنت خواری ببیند قد و بالای زینب را نبیند الهی می روم با او از این جا مبادا بی حسین آیم خدایا وصیت های زهرا را گرفتم شبانه راه صحرا را گرفتم الهی با حسینم درد دل هاست کمی آهسته تر مادر همین جاست مبادا ای دوای زخم سینه روی بی خواهر از شهر مدینه تو باید سرو من باشی برادر مبادا بی کفن باشی برادر مبادا شاخه هایم بی گل یاس جدا گردد ز تن دستان عباس و یا بی قاسم و اکبر بمانم عزادار غم معجر بمانم *این آیه را زیر لب زمزمه ميکرد"فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"این آیه راموقع رفتن میخوند. این آیه مربوط به موسی پیغمبره "رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"خدایا منو از قوم ظالمین نجاتم بده.این آیه ذکر لب ابا عبدالله بود موقع رفتن مدینه رفتن حسین را دید رفتن این قافله را دید اما بر گشتن این قافله را هم دید همین قدر بگم وداع را دیدی ابی عبدالله اهل بیت چگونه وداع کردنند .همین قدر بهت بگم زینب می‌خواست بیاد مدینه بر گشت صدا زد مدینه رامون نده ما بی حسین بر گشتیم. یه نیمه شبی هم اومد کنار مزار مادر صدا زد.. مادر هر دختری بره سفر برای مادرش سوغات میاره منم سوغات آوردم.یه وقت دست برد زیر چادر پیراهن خونی حسین رو، رو مزار مادر گذاشت. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. با موضوع حرکت کاروان از مدینه به سمت کربلا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه دار صبح و مساء خیمه ات کجاست ای آخرین امیر خدا خیمه ات کجاست تا کی درون خیمه ی خود غرق ماتمی تا کی بدون مستمع و یار و همدمی داری خودت هزار غم و محنت و بلا اما شکسته قلب تو از درد شیعه ها می بینی هر گناه مرا در شبانه روز اما به روی من تو نیاورده ای هنوز من می کنم‌ گناه و تو شرمنده می شوی بر ظلمت دلم مه تابنده می شوی آقا ببخش شیعه ی پر اشتباه را عمری نکرده لایق وَصلَت نگاه را آقا مرا انیس غم خیمه ات نما با روضه های کرب وبلا پاک کن مرا گویی دوباره مجلس روضه به پا شده چون که حسین راهی کرب وبلا شده گر رفته است نیمه شب و بی صدا حسین با خانواده اش شده راهی چرا حسین همراه برده اصغر دردانه را چرا برده رباب و زینب و ریحانه را چرا تا اکبر است و قاسم و عباس در برش هرگز نمی شود اذیت قلب خواهرش وای از زمان بی کسی ِ پنج ماه بعد زینب شود اسیر،به دستور ابن سعد رأس حسین را به سر نی ببیند و از پاره های حنجر او بوسه چیند و تا شهر شام همسفر حرمله شود پاسخ به آه او کتک و هلهله شود در پیش روی او ز لب خورده خیزران در مجلس شراب عدو خون شود روان آقا به حقّ عمّه ی قامت کمان بیا بر انتقام، حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. قصد سفر کرده ای / ای گل زهرا حسین به کربلا میروی / سفر به خیر یا حسین یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ..... مدینه خون گریه کن/ وقت جدایی شد عزیز زهرا دگر / کرببلایی شده یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ........ اذان بگو ای حرم / پشت سر قافله منتظر اصغر است / به کربلا حرمله یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ...... دگر به همراه خود / دختر خود را مبر اکبر خود میبری / اصغر خود را مبر یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... تند مران ساربان / به حرمت مادرش تا ننشیند غبار / به چادر خواهرش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... راه شام تند مران ساربان / به حرمت مادرش مباد افتد زمین / زناقه ها دخترش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین 👇
. وای من و وای من و وای من میرود از مدینه آقای من پشت سرش مدینه چاوُش بخوان کرببلایی شده مولای من وای حسین وای حسین وای حسین ..... جان عقیله العرب بر لب است وداع زهرا و حسین امشب است مدینه با فاطمه خون گریه کن شروعِ آوارگی زینب است وای حسین وای حسین وای حسین ...... عزیز زهرا به کجا می روی شبانه بی سر وصدا میروی این سفر تو بوی خون می دهد با علی اکبرت چرا می روی وای حسین وای حسین وای حسین ..... تو را به جان علی اکبر نرو همره این خواهر مضطر نرو تازه پسر دار شده ربابت به خاطر علی اصغر نرو وای حسین وای حسین وای حسین ....... ام البنین گریه کند زار زار قرآن گرفته بر سر علمدار یک وقت بی حسین برنگردی عباس من برو خدا نگهدار وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباسم آبروی مادرت باش سقای طفلان برادرت باش هرجا دیدی نامحرما زیادن مراقب حجاب خواهرت باش وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباس من ای نور دیدگانم دلواپس طفلان کاروانم کسی به او کمتر زگُل نگوید جانِ تو و جانِ رقیه جانم وای حسین وای حسین وای حسین 👇
. ۱۲۱۳ در پناه خدا عزیز خدا میروی سمت کعبه، کعبه‌ی ما آمد ام البنین به بدرقه‌ات گفت هستی من فدای شما نیمه شب از مدینه می‌رفتی همره پیر و کودک و زن‌ها دلشان قرص میشود طفلان تاکه خیره شدند برسقا می‌روی دست حق، به همراهت می‌روی با سلاله‌الزهرا دیدنی بود لحظه‌ی آخر با مدینه وداع تو مولا نیمه شب رفتن ارث مادر بود که به تو این رسید، ای آقا چادر خواهرت که خاکی نیست ز چه رو گریه می‌کنی اینجا نکند که به فکر گودالی پیش چشمان زینب‌کبرا... ...بدنت زیر نعل می‌ماند سرت اما به نیزه‌ی اعدا ای خدا نگذرد از آن ظالم که تنت را تکان دهد با پا . . سینه‌ات را شکست جوری که چکمه‌اش غرق خون شده حالا ✍ ...... . تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد خبر آمد که حسین بن علی راهی شد..  کاش اُفتد به دلش ، خواهر خود را نَبَرد یا اگر بُرد ، دگر دختر خود را نبرد چند روزی نگذشته ست پسردار شده یارب ای کاش ، علی اصغر خود را نبرد نبوَد نام علی ، جُرم کمی در کوفه میشد ای کاش ، علی اکبر خود را نبرد هست جانها به خطر، بدتر از آن جان خودش اگر عباس ز جان بهتر خود ، را نبرد چه عقیق یَمنی ، کاش فقیری میخواست تا ببخشد شه و انگشتر خود را نبرد میرود پشت سر لشگر او ، عشق ز شهر مگر او مادر سر لشگر خود را نبرد فاطمه خواسته هر جا پسرش رفت ، روَد می توانست مگر مادر خود را نبرد ✍ ......... علیه السلام در دل حسینی ها ؛آتشی ز آه افتاد فاطمه پریشان شد ؛کاروان به راه افتاد ای حرم خداحافظ مادرم خداحافظ شانه می‌زند لیلا، گیسوی علی اکبر بوسه می زند آرام ، ابروی علی اکبر اکبرم خداحافظ دلبرم خداحافظ در سکوت شب می گفت ، مادری به چشم تر در میان آغوشم ، بی صدا بخواب اصغر شیر دارم ای مادر لالایی علی اصغر با چه عزتی زینب، می رسددم محمل آمده به استقبال ، با ادب ابوفاضل می شود تماشایی این جلال زهرایی محرمان همه جمع اند، دور محمل زینب تا که سایه اش حتی، دیده نشود در شب وای از آن دمی که کار می کشد سر بازار .
. نخل ایمانم ثمر آورده است آسمان، قرص قمر آورده است همسر حیدر پسر آورده است هر گدایی بال، در آورده است حضرت ام البنین روح تو شاد فخر کن امشب به این باب المراد تا خداوندش غضب را آفرید شیر با اصل و نسب را آفرید در مدینه نور رب را آفرید با ابوفاضل ادب را آفرید ریسه بندان شد تمام علقمه آمده ذخرُ الحسینِ فاطمه ابرویش تیغ فضائل می کِشد با نگاهش ناز سائل می کِشد پرده را تا از شمایل می کِشد مادرش ام البنین کِل می کِشد دانه ی تسبیح او ماه شب است سایه ی قدّش حجاب زینب است نور چشمش، چشمه ای از نشئتین ریزه خوارِ خوان جودش عالمین می کند هر صبح، این نور دو عین ... دست بوسی حسن را با حسین از شروع انقلاب مجتبی بوده هرجا پا رکاب مجتبی او که بالا دست دستش، دست نیست عاقلان اصلاً نفهمیدند کیست مست و حیرانم بگو این اسم چیست او علمدار حسین بن علی است نوکرش هر کس که شد، آقای ماست پرچمش بالاتر از دنیای ماست وقت میدان رفتن از لشکر، سر است صفدر است و ذوالفقار لشکر است هر کجا پایش بیفتد حیدر است دست او آرام جان اصغر است گفتم اصغر، اشک ها راهی شدند کاروان با مشک ها راهی شدند دلهره افتاده بر جان همه از مدینه رفت عزیز فاطمه چه سکوتی! الامان از همهمه روضه بر پا می‌شود در علقمه وای اگر ساقی فقط مرداب دید مشک پاره پاره را بی آب دید دست و پا گم کرده ام در این سراب العطش گویان شده حالم خراب گفت از حالا به سقایش رباب؛ ایهاالعباس یابن بوتراب آفتابا کی به سایه می رسم چون برای اصغرم دلواپسم زیر چادر، گریه بهتر می کنم کام اصغر را چنین تر می کنم یاد بی حالی اصغر می کنم فکر تیر قوم کافر می کنم وای اگر گهواره اش خالی شود پیش من یک قبر، پامالی شود ✍ .