eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دارم میرم با دستای بسته ، شدم خسته۲ دارم میرم آهسته آهسته ، شدم خسته۲ با غصه و ناله ی پیوسته ، شدم خسته۲ نمونده یک دلی که نشکسته ، شدم خسته۲  با قاتلت همسفرم ، کجا پِیِ ت بگردم ای برادرم  با قاتلت همسفرم ، این چه بلایی بود که اومد به سرم با قاتلت همسفرم ، این غمِ عُظمی رو کجاها بِبَرَم با قاتلت همسفرم ، لحظه به لحظه تو میای در نظرم نشد ازت دفا کنم ، فقط تونستم مادر و صدا کنم نشد ازت دفا کنم ، نشد که جونم و برات فدا کنم نشد ازت دفا کنم ، نشد کفن به جسم سر جدا کنم نشد ازت دفا کنم ، نشد تنت رو کمی روبرا کنم وای ای وای ای وای ای وای ای وای  ببین که بعد تو چقد پیرم ، دارم میرم۲ با غصه ای که کرد زمین گیرم ، دارم میرم۲ سر تو رو ازینا می‌گیرم ، دارم میرم۲ با تازیانه ها چه درگیرم ، دارم میرم۲ پیکر تو مونده به جا ، بی سر و زخمی رو زمین کربلا پیکر تو مونده به جا ، کشته شدی به دست این مسلمونا! پیکر تو مونده به جا ، تموم نشد ولی بازم این ماجرا پیکر تو مونده به جا ، تازه شروع شده آوارگیِ ما اینا که آخر کشتنت ، دیگه چرا غارت شده پیراهنت اینا که آخر کشتنت ، با چادرم کاشکه می‌کردم کفنت اینا که آخر کشتنت ، دست برنداشتن ولی باز از بدنت اینا که آخر کشتنت ، اسبا رسیدن واسه تشییع تنت وای ای وای ای وای ای وای ای وای  اگر چه مقصدم سوی صحراست ، دلم اینجاست۲ توی دلم ولوله ای بر پاست ، دلم اینجاست۲  ای بی کفن تنت روی خاکاست ، دلم اینجاست۲  امشب تا صبح کنار تو زهراست ، دلم اینجاست۲  اینا منو میده عذاب ، حرمله می‌خنده به گریه ی رباب اینا منو میده عذاب ، اهل و عیال تو کجا بزم شراب  اینا منو میده عذاب ، صدات که می‌کنم سنان میده جواب اینا منو میده عذاب ، رو نیزه ها محاسنت به خون خضاب نبود توی قاموس تو ، یک کاروان و خواهر مأیوسِ تو نبود توی قاموس تو ، کنار نامحرم باشه ناموس تو نبود توی قاموس تو ، حتی اسارت بِبَرَن عروسِ تو نبود توی قاموس تو ، نیزه بیاد توو قتلگاه پابوس تو! نبود توی قاموس تو ، زمین بمونه بدن قُدّوس تو نبود توی قاموس تو ، بهت بخنده دشمن منحوس تو نبود توی قاموس تو ، که مسخره کنه کسی افسوس تو نبود توی قاموس تو ، سرنیزه باشه منبرِ جُلوسِ تو! نبود توی قاموس تو ، بازار شام یه روز بشه کابوس تو نبود توی قاموس تو ، وحوشِ این صحرا بِشَن مأنوسِ تو نبود توی قاموس تو ، از روی نی بِدی به خواهر بوسه تو وای ای وای ای وای ای وای ای وای ✍ 👇
. امان از این غروب عاشورا ، پاشو از جا۲ صحرا شده از خون تو دریا ، پاشو از جا۲ آتیش زدن به زندگیم اینجا ، پاشو از جا۲ داره می‌سوزه خیمه واویلا ، پاشو از جا۲ دردای من فدا سرت ، تو خیمه‌ها سوخته موهای دخترت  دردای من فدا سرت ، بلند شو کاری کن برای همسرت  دردای من فدا سرت ، چیکار کنه برا رقیه خواهرت  دردای من فدا سرت ، زینب بمیره واسه زخم جگرت ای کاش بمیره خواهرت ، دارن می‌سوزن بچه‌ها دور و برت  ای کاش بمیره خواهرت ، چرا بازم دعوا شده بالا سرت  ای کاش بمیره خواهرت ، الهی پیدا نشه جسم اصغرت  ای کاش بمیره خواهرت ، ترسم اینه دق کنه آخر همسرت وای ای وای ای وای ای وای ای وای  بدجوری کشتنت حسین من ، حسین من۲  کفن نشد تنت حسین من حسین من۲ رو نیزه بردنت حسین من حسین من۲ می‌میرم از غمت حسین من حسین من۲ از کینه بی عدد می‌زد ، اون که به خواهر تو حرفِ بد می‌زد از کینه بی عدد می‌زد ، هر کسی دستِ خالی بود لگد می‌زد از کینه بی عدد می‌زد ، از شمر ملعون می‌گرفت مدد ، می‌زد  از کینه بی عدد می‌زد ، یه نانجیب نیزه شو خیلی بد می‌زد رگاتو وقتی بریدن ، با نیزه جسم تو رو خاکا کشیدن  رگاتو وقتی بریدن ، تو دست و پا می‌زدی و می‌خندیدن  رگاتو وقتی بریدن ، صدای زجه‌هامونو نمی‌شنیدن  رگاتو وقتی بریدن ، سر تو رو از همدیگه می‌دزدیدند وای ای وای ای وای ای وای ای وای  دعوت به بزم مهمونیت کردن ، چه نامَردن۲ با لبِ تشنه قربونیت کردن ، چه نامَردن۲ میون گودال زندونیت کردن ، چه نامَردن۲ خنده به دل پریشونیت کردن ، چه نامَردن۲ بلند شو ای هم نفسم ، توو جمع نامحرما خیلی بی‌کسم  بلند شو ای هم نفسم ، بدون تو انگاری توی قفسم  بلند شو ای هم نفسم ، نمی‌ذارن به قتلگاهت برسم  بلند شو ای هم نفسم ، خیلی برای بدنت دلواپسم از زندگی سیرم حسین ، با قد خم از پیش تو میرم حسین  از زندگی سیرم حسین ، بدجوری کرده داغ تو پیرم حسین  از زندگی سیرم حسین ، سرت رو از سر نیزه می‌گیرم حسین  از زندگی سیرم حسین ، ای کشته ی نیزه و شمشیرم حسین وای ای وای ای وای ای وای ای وای جلو چشام ورق ورق قرآن ، لبِ عطشان۲  حسینم ای مظلوم این دوران ، لبِ عطشان۲  به زندگیِ تو دادن پایان ، لبِ عطشان۲ بدجور تورو زدن برادر جان ، لبِ عطشان۲ خنجر که رگهات و بُرید ، انگار یکی منو به صُلّابه کشید خنجر که رگهات و بُرید ، پشتِ سرش یه نیزه سینه ت رو دَرید خنجر که رگهات و بُریدکشید ، خنده نشست روی لب شمرِ پلید خنجر که رگهات و بُرید ، داد زد بیایْد سرِ حسین و بِبَرید زخماشون و عمیق زدن ، هی زن و بچه ت توی خیمه جیغ زدن زخماشون و عمیق زدن ، خیلی به جسمت آخه تیر و تیغ زدن زخماشون و عمیق زدن ،  چه با شتاب و بدون تعویق زدن زخماشون و عمیق زدن ، به تک تکِ جَوارحِت دقیق زدن وای ای وای ای وای ای وای ای وای 👇
. زینب آن نیست، که یکبار به گودال آمد بارها دیدنِ دلدار به گودال آمد بارِ اول، وسطِ معرکه ی نیزه و سنگ بر سر و سینه زنان، زار به گودال آمد بارِ دیگر، پس از آن "شیهه کِشان، آمدنِ" اسبِ بی صاحبِ دلدار به گودال آمد بعد از آن، نیمه شبِ شام غریبان ز حرم همرهِ فاطمه این بار به گودال آمد آن شبی که پِیِ اطفالِ حسین، میگردید بارها دیده ی خونبار به گودال آمد عصرِ آنروز، که او را به اسیری بردند دست بسته، دلِ غمبار به گودال آمد چونکه سجاد، ندا داد به او حکمِ فرار ناگزیر از همه اَغیار به گودال آمد پس از آن داغِ چهل منزل اسیری، گریان اربعین بی کس و بی یار به گودال آمد هر شبِ جمعه، کنار پدر و مادرِ خود در برِ احمدِ مختار به گودال آمد سخت تر از همه این بود، که با حرمله ها زیرِ کعبِ نیِ کفار به گودال آمد دستِ ما را وسطِ روضه گرفت و هر بار همرهِ قافله، بسیار به گودال آمد همرهِ منتقمِ کرب و بلا باور کن وقت و بی وقت، به دیدار به گودال آمد ✍ .
. 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" یا ثاراللهِ و بن ثاره قلبم از عشق تو بی قراره یه تسبیح - تربت باهامه ضریح تو - میون دستامه دلم تنگه - شاهد این حرفام - بارون اشکامه فدای خشکی لبات / حسین جان ۳ جوونی ما به فدات / حسین جان ۳ کی میبریم به کربلات حسین جان ۳ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اومد به سرم هر چی غم بود زنده شده یاد کوچه و دود گرفتم این - لیف خرما رو میگردم آه - هر سوی صحرا رو شاید بازم - پیدا کنم جسم - گلای زهرا رو با قد خم با چشم تر / حسین جان ۳ میگیرم از تو هم خبر / حسین جان ۳ ازت ندیدم یه اثر / حسین جان ۳ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نه پایی مونده نه توونی کجا خواهر و می کشونی؟ کجایی پس؟ - که بی سامونم عزیز من - ببین پریشونم نشد قبلِ - این که بگم داداش - فوری نگی جونم به تشنگیت قسم دیگه بریدم / حسین جان ۲ هنوز نشونه ای ازت ندیدم / حسین جان ۲ نذار که نا امید بشه امیدم / حسین جان ۲ الهی جونم به فدات // حسین جان ۳ .👇
1.04M
ای امان از گودال۲ پسر فاطمه تنهاست میان گودال            امان از گودال(3) خواهرش دید که شد پیکر پاکش پامال امان از گودال(3) مادر در پی آن راس به نی شد بی حال امان از گودال(3) ته گودال فقط پیکرتو مانده ومن۲ همه رفتند وولی مادرتو مانده ومن ای امان از گودال ۴ سروانگشتر وانگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده ومن ای امان از گودال ۴ بوسه گایت روی گونه نشیند اما۲ چاره ای نیست رگ معجر تو ومانده ومن ای امان از گودال۴ تو وعباس که از آن روز به بعد۲ زخمهای بدن دختر تو ومانده ومن ای امان از گودال۴ باورم نیست که تنها به سفرخواهم رفت۲ همه دلخوشی ام باورتو مانده ومن۲ ای امان از گودال۴ پسرفاطمه تنهاست میان گودال۲ ای امان از گودال۴ 🎤
. یاصاحب‌الزمان‌عجل‌الله ساعت سه توان آقا رفت خورد در پیش چشم زهرا تیغ ساعت چار رفت در گوال می کِشندش به هر طرف با تیغ ساعت پنج شد زمین لرزید که سپاهی به گرد مقتول است ساعت شش شده‌است از گودال همه رفتند و شمر مشغول است (حسن لطفی )✍ .
. هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد (حسن لطفی۱۴۰۱/۰۵/۱۷)✍ .
. علیه‌السلام گرچه بیمارم ولی ای شام تحقیرت کنم وای بر آل یزید با خودم زنجیر آوردم که زنجیرت کنم وای بر آل یزید (حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۵/۰۸) ....... . شام غریبان در میان خیمه ها زینب امامت می کند او قیامت می کند شمر، بین لشکر احساس حقارت می کند فکر غارت می کند ✍ ......... وای از غم عظیم ِ/نور دو عین زهرا کنج تنور خولی/سر حسین زهرا حرکت از کربلا به سمت کوفه بر خاک قتلگاهت/فتاده نور عینم ای کربلای پر غم/جان تو و حسینم مصائب () یک دم ز روی نیزه/قرآن بخوان حسین جان تا کوفیان(شامیان) بدانند/هستیم ما مسلمان مصائب اسارت اهل بیت گردیده بر تمام ِ/آل ِ علی جسارت زنان ِ هاشمی و/رنج و غم اسارت .... زاده شیر جمل وارث خیبر شکنم قاسم بن الحسنم آمدم گردن یل های عرب را بزنم قاسم بن الحسنم
.. و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی ●━━━━━━─────── من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد *مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...* دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعل های سواره نظام شد *يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!... خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن، بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. 🏴سبک شور روضه ای روز عاشورا و شام غریبان ویژه ی محرم الحرام 🏴بند اول واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا افتاده تنت رو خا‌ک گرم کربلا از گودال میاد صدای وامحمدا نامردا سرتو بُردن روی نیزه ها تا که شمر از رو سینه ی تو پا شد خواهرت از حال رفت پای نامحرم تو خیمه ها وا شد خواهرت از حال رفت 🏴بند دوم واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا پاره شد تن تو زیر نعل تازه ها دزدیدن از تو پیرهنه کهنه و ردا یه عده میزدن تورو حتی با عصا خیمه ها سوخت و نوبت غارت شد خواهرت از حال رفت به دخترت وای خیلی جسارت شد خواهرت از حال رفت 🏴بند سوم واحسینا وا عریانا وا قتیلاً وا عطشانا بُردن عمه جانتو یا صاحب الزمان با دستای بسته به بزم حرامیان میزد بی حیا به لبها چوب خیزران تا که سرتو توو طشت طلا آورد خواهرت از حال رفت از شامیا وای رقیه سیلی خورد خواهرت از حال رفت واحسینا وا عریانا وا ذبیحاً وا عطشانا ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. |⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی* ●━━━━━━─────── شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
. 🏴 علیه السلام شعر: ✍ سبک: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داره خیمه ها می‌سوزه موی بچه ها می‌سوزه لاله ای پرپر قلب یک خواهر چادر و معجر می‌سوزه توی دارالحرب پیکرایی که مونده بود بی سر می‌سوزه کربلا یکسر - داره می‌سوزه چشمه ی کوثر - داره می‌سوزه قلب پیغمبر - داره می‌سوزه - یا الله دامن دختر - داره می‌سوزه مادر اصغر - داره می‌سوزه روی نی حنجر - داره می‌سوزه - یا الله یا عزیزالله حسین جانم ۳ ای جانم .👇
۲۴ در کربلا ای عاشقان شام غریبان است کرب و بلا پر از شهیدان است زینب غمدیده پریشان است قلب زینب زین غم مکدر است گل زهرا در خون شناور است به همراه فاطمه و علی در جنت خون دل پیمبر است آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا خون دل جمله ی یتیمان است روی زمین پیکری عریان است سکینه و رقیه گریان است محفل غم گشته کرب و بلا آتش زده دشمن به خیمه ها غارت گشته دار و ندارشان افزون گشته ظلم و جور و جفا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا بر جان رسد عطر گلان یاس گردیده زینب علی حساس افتاده بر زمین تن عباس سقای عطشان افتاده ز پا دستانش از پیکر شده جدا با عمود آهن ز جور و کین فرق او از هم گردیده دو تا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا شام غریبان حسین امشب خون شده قلب و دیده ی زینب جانش رسیده از ستم بر لب در یک طرف گل های پرپر است در یک طرف علی اکبر است در یک طرف در بین قتلگاه جسم صد پاره ی برادر است آجرک الله یابن فاطمه۴ ‌👇
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. اعظم الله لک الاجر سر را به نی که زد دل مادر کباب شد دنیای درد بر سر زینب خراب شد چون کار شمر در ته گودال شد تمام خولی برای بردن سر انتخاب شد بعد از سه روز آن گل صد برگ سوخته روی حصیر کهنه به سختی کتاب شد خواهر که دید، زینت دوش نبی، به خاک هر پلک روی هم زدنش هم عذاب شد با چکمه داخل حرم الله می شدند وقت غنیمت است اگر که شتاب شد لشکر که رفت خیمه به دنبال غارتی نوبت به پیرهای به فکر ثواب شد یک مرد مانده در حرم او هم اسیر درد سجاد تشنه بر سر سجاده آب شد ✍ ................. . بگذار ناله از جگر خود برآورم جانم بگیر تا شب غم را سرآورم وقتی برای گریه ندارم، نگاه کن باید که کودکان تو را در برآورم جسمی نمانده تا که سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا که دو چشمی تر آورم باید دو طفل بی نفس ِ زخم خورده را از زیر خارهای بلا پرپر آورم باید که چند کودک ترسیده ی تو را از خیمه های مانده در آتش درآورم.. امان از دل زینب..😭 .
. 🏴سبک روز ی حسینی و محرم الحرام 🏴بند اول قلب زهرا خون شد صحرا لاله گون شد شب شام غریبون شد زینب بی سامون شد میجوشه خون از خاک شده یه پیکر صد چاک شب غمباره درده خیمه پر از نامرده تو گودال،افتاده،یه پیکر،مجروح اما بی سر کنارش،افتاده،یه خواهر،همراه با یه مادر، آه... با لب تشنه ای وای،بریدن،سرت رو،نور عینم با نعل تازه از روت،دویدن،عزیزم ای حسینم وای،حسینم حسینم حسینم 🏴بند دوم سر از پیکر دوره ای وای توی تنوره زهرا نوحه میخونه زینب سرگردونه حالش خیلی خرابه قلبش پرِ اضطرابه تو خیمه ای نیم سوخته همناله ی با ربابه علیم لای،لای لای ای،طفل بی،گناه بی شیر من نداشتم،شیری که،بدم بهت،چی بود تقصیر من آه... سه شعبه تیر آوردن،گرفتن،هدف حنجرت رو به پشت خیمه دیدم،علی من،بدن بی سرت رو وای،علی لای علی لای علی لای 🏴بند سوم چشمامون پُر اشکه اون طرف یه مشکه سقا شده نقش زمین وای از دل ام بنین رفته رو نیزه سرش بشکسته بال و پرش افتاد از دستش علم ای وای دستاش شد قلم تا که رفت،بعد اون،به حرم،نزدیک شد یه لشکر تا که رفت،دشمن شد،بی حیا،نزدیک شد به معجر آه... پاشو ببین با غیرت،که زینب،میره به،اسارت پاشو ببین با غیرت،که میشه،به خواهر،جسارت وای،ابالفضل ابالفضل ابالفضل ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. ▪️بنداول▪️ نکِش عزیزمو نزن تو صورتش تو رو خدا بده یه ذره آب بهش داری می بینی نامسلمون که بازه چشمای حسینم بسه کن دیگه چکمت رو بردار از روی لبهای حسینم شد مثل مادرم افتاده زیر پا شکسته سینه ی مظلوم کربلا ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ بزار که پیرهنش بمونه تو تنش بگو دیگه نیان برای کشتنش هر چی که داشت بردی به غارت غارتگری اندازه داره بس کن می بینی که حسینم انگشت و انگشتر نداره عریانه پیکرش می بینه مادرش می میره دخترش دست بردار از سرش ای وای ای وای حسین ............... . ▪️بنداول▪️ مدینه ای شده میون شعله ها پاشو منم ببر شهید کربلا تو بین گودال بلا و من بین نامحرم شکستم تو بین نیزه هایی و من بین طنابه پا و دستم من پای نیزه ام تو روی نیزه ای حالا تکیه کنم تو این صحرا به کی ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ کجایی ای حسین مصیبتی شده به دونه دونمون اهانتی شده من زینبم بنت الرسولم اما ندارم احترامی جای تو ایستادن کنارم یک عده ای مستِ حرامی سیلی و کعب نی خوردیم ما بی امان بستن دستامونو شمر و زجر و سنان ای وای ای وای حسین .👇
. 🏴 سلام الله علیها شعر: ✍ سبک: 🎼 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حسینم رفت من موندم و یه دشت و بچه های گریون حسینم رفت من موندم و آوارگی و یه بیابون وای من که / لحظه لحظه زارم و بی قرارِ حسینم لابلای / خیمه ها سوخت موهای یادگار حسینم ۲ منم مُردم ۲ کنار قتلگاه خیلی کتک خوردم حلالم کن براتو آب نیاوردم (منم مُردم ۲) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حسینم رفت من موندم و یه باغ پر از آتیش و غنچه! حسینم رفت من موندم و هشتاد و چارتا زن و بچه نیست اباالفضل - نیستش اکبر تا بشه زانوی اون رکابم همسفر با - شمر و خولی می‌بَرَن سوی بزم شرابم ۲ چه نامرده ۲ صحرا پر از ارازلای ولگرده ساربونو دیدم یه جا کمین کرده (چه نامرده ۲) .👇
▪️زمینه گودال▪️ ▪️بنداول▪️ نکِش عزیزمو نزن تو صورتش تو رو خدا بده یه ذره آب بهش داری می بینی نامسلمون که بازه چشمای حسینم بسه کن دیگه چکمت رو بردار از روی لبهای حسینم شد مثل مادرم افتاده زیر پا شکسته سینه ی مظلوم کربلا ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ بزار که پیرهنش بمونه تو تنش بگو دیگه نیان برای کشتنش هر چی که داشت بردی به غارت غارتگری اندازه داره بس کن می بینی که حسینم انگشت و انگشتر نداره عریانه پیکرش می بینه مادرش می میره دخترش دست بردار از سرش ای وای ای وای حسین سبک و شعر : ................... . ▪️بنداول▪️ دنیا بدون تو زندون شده برام باور نمی کنی اسیر کوفیام یادت میاد روزی عزیزم زینب تو کوفه محترم بود بابام علی بود و حسن بود دست تو هم روی سرم بود اما حالا حسین بین انظارم و درگیرم با طناب می بینی کارم و ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ رو نیزه هم باشی دلم به تو خوشه چرا حسین غمت منو نمی کشه قرآن بخون نیزه نشینم خیلی شدم بی تاب و دلتنگ من هم شبیه تو غریبم از آشناها می خورم سنگ طعنه و هلهله ، توهین و ناسزا کاش می شد ای حسین برگردم کربلا ای وای ای وای حسین ...................... . ▪️بنداول▪️ مدینه ای شده میون شعله ها پاشو منم ببر شهید کربلا تو بین گودال بلا و من بین نامحرم شکستم تو بین نیزه هایی من بین طنابه پا و دستم من پای نیزه ام تو روی نیزه ای حالا تکیه کنم تو این صحرا به کی ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ غروب کربلا مصیبتی شده به دونه دونمون اهانتی شده من زینبم بنت الرسولم اما ندارم احترامی جای تو ایستادن کنارم یک عده ای مستِ حرامی سیلی و کعب نی خوردیم ما بی امان بستن دستامونو شمر و زجر و سنان ای وای ای وای حسین .👇
Fadaeian_Shab11Moharam1403_00.mp3
46.55M
📋 رو به هرکس زدم مرا پس زد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رو به هرکس زدم مرا پس زد هیچ‌جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود ما، محرم، گرسنه‌ی اشکیم کاش چشمی کم‌اشتها نشود گریه‌کُن هم‌نشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زُهدِ بی حُبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی‌تو با خدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی‌تو این خانه‌ها بنا نشود وادی طور ما حسینیه‌هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را سفره‌ی شاه بی‌گدا... نشود! بی‌پناهم، پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دارِ روضه‌ی تو رضاست او نَگِریَد، عزا، عزا نشود حج نوکر طواف شش‌گوشه‌ست مکّه خوب است... کربلا نشود! کُلِّ عالم به پات جان بدهند باز حق غمت ادا نشود تَهِ گودال رفت و آمد بود... روی جسمت برو بیا نشود؟! دختر کوچکت نخوابیده کاش دورت سر و صدا نشود کاش آقا تو بی‌کفن نشوی کاش سهم تو بوریا نشود *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم از بابت کودکان خاطرت جمع هم از بابت کاروان خاطرت جمع به زینب سپردی اگر دختران را دلت قرص، آسوده جان خاطرت جمع بجانت قسم آخر انگشترت را بگیرم من از ساربان خاطرت جمع اسیریم بعد از تو و، دشمن از ما نخواهد شنید اَلامان خاطرت جمع نترسم ز بی‌حرمتی‌ها برادر نبازم ز زخم زبان خاطرت جمع قسم خوردم، بانگِ مظلومی‌ات را رسانم به هفت آسمان خاطرت جمع شبیه علی از جمل فاتحانه برون آیم از امتحان خاطرت جمع بُوَد قصه‌ات تا ابد در میانه شود پرچمت جاودان خاطرت جمع 👇
📋 حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در گذشته شام غریبان که می‌شد، با شمع میومدن توو روضه‌ی حسین؛ بعضیا شمع میارن دنبالشون آخه امشب این بچه‌ها نه جا داشتند، نه سرپناه داشتند... آخه همه‌جای صحرا تاریکه، نه نور و چراغی داشتند فقط دو سه‌تا خیمه‌ی نیم‌سوخته بود که بی‌بی همه رو جمع کرد زیر این خیمه‌ها. همه‌ی این بچه‌ها رو بی‌بی یکی‌یکی می‌خوابونه، دست سر همه می‌کشه؛ همه رو یکی‌یکی نوازش می‌کنه؛ همه رو یکی‌یکی رو پاهاش می‌خوابونه میره سر بعدی. همچین که همه رو خوابوند یه آماری از بچه‌هایی که خوابیده بودند گرفت، دید انگار یکی دوتا از این بچه‌ها انگار کمه... صدا زد خواهرش و:«ام کلثوم! بیا خواهرم، نمی‌دونم چشمای من ضعیف شده یا این بچه‌ها کم شدن، میشه تو هم بشماری؟! من انگار درست نمی‌تونم این بچه‌ها رو بشمارم. حواسم سر جاش نیست خواهرم؛ همه‌ی حواسم ته گوداله، ببینم کسی میره رو داداشم یه چیزی بندازه!... بی‌بی‌ام شمرد دید آره! یکی دوتا از بچه‌ها کم‌اند، تازه با همه‌ی خستگیش بی‌بی تا دید یکی دوتا از بچه‌ها کم‌اند؛ گفت:« بلند شو خواهرم! - کجا؟! - بریم توو این صحرا بگردیم، - آخه توو این تاریکیا؟! - آره! بریم توو این تاریکیا ببینیم این بچه‌ها کجا رفتن؟! توو این تاریکیا هی دارن صدا می‌زنند، بچه رو نمی‌تونند پیدا کنند؛ تا اومدن زیر یکی از این بوته‌ها رو دیدن دوتا بچه‌ دست گردن هم کردن. همچین که یه تکونشون داد دید دوتایی با هم افتادن؛ گفت:« خواهرم هر جفت مُردن خواهرم». نمی‌دونم زیر دست و پای اسبا جون دادن، نمیدونم از ترس جون دادن، نمیدونم وقتی گوشواره‌هاشون و کشیدن جون دادن، آخ نمیدونم چه جوری جون دادن؛ ولی یکی از بچه‌ها هنوز کمه... توو این تاریکیا هنوز دارن دنبال این بچه می‌گردند، یه مرتبه بی‌بی صدا زد:« خواهرم! من میدونم این بچه کجا رفته. - کجا رفته خواهرم؟! - آخه از صبح هی نگاهش به گودال بود، همچین که باباش این لباش به هم می‌خورد هی می‌گفت:« جگرم!». هی به من می‌گفت:« کاش می‌شد یکم برا بابام آب می‌بردیم عمه»... اومدن توو این تاریکیا با هزار مکافات گودال و پیدا کردند، اومدن توو گودال دیدن این بچه خودش و انداخته رو بدن بی‌جان باباش؛ دست گذاشت رو شونه‌ی این بچه‌:« دخترم! عزیز دلم عمه جونم اینجا چی کار می‌کنی؟! توو این دل شب گودال و از کجا یاد گرفتی اومدی؟! صدا زد:« عمه! خیلی دلم هوای بابام و کرد، خیلی دلم برا بابان تنگ شده. - الهی قربونت برم چه جوری اینجا رو پیدا کردی ؟! دورت بگردم چه جوری تا اینجا اومدی؟! عمه جان هی زیر لب می‌گفتم:« اَبَ! توو این صحراها هی صدا می‌زدم:« بابا!»، این طرف می‌رفتم می‌گفتم:«بابا!»، اون طرف می‌رفتم می‌گفتم:« بابا!». یه مرتبه دیدم یه صدای آشنایی داره میاد؛ یکی داره میگه:« اِلَیَ»... دیدم صدا آشناست، دیدم صدا صدای بابامه، داره میگه:« اِلَیَ»، بیا دخترم! تا اومدم جلو دیدم از حنجر بریده‌ی این بدن داره صدا میاد:« دخترم! بیا توو بغل بابا»... اینجا بهونه‌ی باباش و گرفت خودش و هرجوری بود رسوند به باباش... یه جا دیگه هم این دختر خودش و رسوند به باباش؛ یه جا هم توو خرابه انقدر هی صدا می‌زد:« بابا! بابا!». یه مرتبه دیدن یه سر بریده توو طَبَق گذاشتند جلوی این دختر... این سر و مقابلش گرفت:
Sh 11 Moharram 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
2.2M
1403 بنگر ای جاه و جلال زینب دل خیمه سوزد به حال زینب شده هجران تو ملال زینب اخا المظلوم با اینکه ز داغ تو خون میبارم بنت الحیدرم ز غیرت سرشارم از بار غم و بلا قدم خم نیست دارم پرچم از زمین برمیدارم یا ثارالله و ابن الثاره **** دل شب می آیم به جستجویت همه سمتی پیچیده عطر و بویت بکشان خواهر را خودت به سویت اخا المظلوم تصویری که از تو مبهم میبینم جسمی بی لباس و درهم میبینم ای هذا القلیل من بین گودال قد و قامت تو را کم میبینم یا ثارالله و ابن الثاره **** ز تو میخواهد زینب استعانت نشود شرمنده ز دخترانت منم و حالا این همه امانت اخا المظلوم آنکه جانب تو با شمشیر آمد سوی ما پس از تو با زنجیر آمد میگوید به من رباب محزونت آب آمد به دستم اما دیر آمد یا ثارالله و ابن الثاره شام غریبان محرم 1403 .
. ۱۱۱۶ به کی بگم ای قافله سالار خواهرتو دارن میدن آزار میخوان مارو ببرن توو بازار ای وای من **** به کی بگم ای کعبه‌ی آمال که جسمتو دیدم آشفته حال خودم دیدم تنتو لگدمال ای وای من **** به کی بگم ای پاره پاره تن پاشو نگذار برم اسیری من به گریه‌هام طبل و کف می‌زدن ای وای من **** ببین دادش حال پریشانو به کی بگم ناقه‌ی عریانو دور کن از ما این شمرو سنانو ای وای من **** به کی بگم دادم ز کف طاقت پاشو عباس ای مظهر غیرت با ابن سعد من شدم هم‌صحبت ای وای من **** .👇
Shab11Moharram1403[03].mp3
6.39M
🎙چقدر زود گذشت... () 🔺بانوای: حاج 🏴 چقدر زود گذشت دهه‌ی اول ماه غمت چقدر زود گذشت گریه‌‌ی هر شب محرمت چقدر زود گذشت گریه از غم تو ای بی‌کفن چقدر زود گذشت گریه واسه غارت پیرهن یکی توو خیمه پی معجر بود یکی دنبال تن اصغر بود گریه کردیم چقدر وقتی که از روی زین افتادی گریه کردیم چقدر که با صورت رو زمین افتادی گریه کردیم چقدر جلو چشم تو زدن زینب رو گریه کردیم چقدر نعل تازه می‌زدن مرکب رو خیمه‌‌‌ها رو به غارت می‌برن خواهرت رو اسارت می‌برن شاعر: رضا یزدانی
. ۱۴۴۴ ه.ق مناجات با علیه السلام (با کندتر کردن ضرب نوحه، به صورت زمزمه یا واحد هم قابل استفاده می باشد.) الوعده وفا وقت مردنم بیا بالا سرم امام رضا وقتی سنگای لحد رو میذارن خودت بیا همه ی امید من تویی توو اوون تاریکیا الوعده وفا ......... الوعده وفا آقا جون شما خودت گفته بودی به زائرا هر کسی یه بار بهم سر بزنه، میام سه جا لحظه ی جون دادنم منتظرم امام رضا الوعده وفا .......... الوعده وفا وقت تنها شدنم تو قبر و اون تاریکیا وقتی تنهام میذارن اهل و عیال و بچه ها تو خودت ولم نکن میون اون هول و ولا الوعده وفا .......... الوعده وفا تووی قبر و توو سوال جواب اون فرشته ها هر جا که کم بیارم باز تو رو می زنم صدا جون مادرت منو تنها نذار توو سختیا الوعده وفا ............ الوعده وفا حتی زیر لحدم طبق سفارش شما گریه می کنم برا تشنه لب کرببلا تووی روضه ی شب اول قبرم تو بیا وفا ۱۱ تیر ۱۴۰۱ ✍ . . ۱۴۴۴ ه. ق ای حسین من ریخته لشگری سرت داداش جلو چشای من تو رو با عصا و سنگ و چوب و نیزه می زنن زیر چکمه های شمر اینقده دست و پا نزن ای حسین من ای حسین من خولی و شمر و سنان و حرمله تو رو زدن اون سنان بی حیا با نیزه می زد توو دهن جای سالمی نمونده واسه ی بوسه ی من ای حسین من ای حسین من وقتی خسته شدن از غارت شال و پیرهن تازه ده نفر به اسبا نعلای تازه زدن تو خودت بگو باید چکار کنم با این بدن ای حسین من ای حسین من تو بگو چجوری نیزه بکشم از این بدن بعدِ غارتِ تنت به سمت خیمه اومدن سرِتو جلو چشام به روی نیزه ها زدن ای حسین من ای برادرم داره میرسه صدای گریه های مادرم پاشو فکری کن برای غربت اهل حرم افتاده توو دستای یه مُش حرومی معجرم ای برادرم جون من فدات واسه خشکی لبات به سینه می زنه فرات پاشو که دوباره آب آورده دخترت برات کشته خواهرت رو خاک مونده روی گونه هات جون من فدات ای فدا سرت اگه که میره اسیری خواهرت فدا سرت اگه ناله زد تو گودی مادرت فدا سرت اگه پاره شد گوشای خواهرت فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگر ریخته لشگری روی سرم فدا سرت اگه دس به دس میگرده معجرم فدا سرت اگه که کبوده کل پیکرم فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگه موندم با رباب و گریه هاش فدا سرت غُصه ی رقیه و زخمای پاش فدا سرت کوفه و شام و تموم سختیاش فدا سرت ای فدا سرت ای فدا سرت اگه بستن منو بین سلسله فدا سرت اگه بینمون میفته فاصله فدا سرت اگه همسفر میشم با حرمله فدا سرت ای فدا سرت وحید محمدی ✍ ******* .👇