.
#زمزمه_شب_هشتم_محرم
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر(ع)
#زمزمه #زمینه
دارم دق میکنم ، بلند شو اکبرم
نذار روی خاک صورتت رو
عزیز جون من ، چی شد که خاک و خون
گرفته همه هیبتت رو
میمیرم تو بمیریا ، منو تنها نذاریا
دارم از غصه جون میدم ، از حرم زینبم بیا
سیرم از این عالم علی ، از غمت مینالم علی
پاشو دست من و بگیر ، که وخیمه حالم علی
با بغض مرتضی ، چه بدجور کشتنت
غمت قبر بابا رو کَنده
سر اومد طاقتم ، میبینی که داره
به اشکم یه لشکر میخنده
مثل تسبیح پاره که ، دونه هاش ریخته رو زمین
بدن تیکه تیکه تُ و ، من باید جمع کنم ببین
سهم این صحرایی علی ، میبینم هر ، جایی علی
توی صحرا گم کردمت ، یوسف بابایی علی
چقد بد کشتنت ، چه اوضاعی شده
که هیچ کس شبیهش ندیده
دلم شد مضطرت ، بیچاره مادرت
برات خیلی زحمت کشیده
چه بی رحمانه توی دشت ، دوره کردن جَوونم و
جون دادم تا رو خاک دیدم ، خورشیده آسمون مو
دشمنا بی دردن علی ، چقدَر نامردن علی
تو رو کشتن پیش چشام ، نیمه جونم کردن علی
#بهمن_عظیمی ✍
.....
.
#زمزمه #شب_اول_محرم
#طلیعه_محرم
چطور باور کنم ، که من هم دعوتم
توی بزم روضهت نشستم
اگر چه روسیام ، اگرچه بی کسم
دلم رُو به زلف تو بستم
نمک زندگیم حسین ، سند بندگیم حسین
من بودم نوکر خودت ، از قدیم و ندیم حسین
غمی دل رو مضطر نکرد ، چشم ماها رو تر نکرد
هیشکی غیر از تو یاحسین ، نوکرش رو باور نکرد
غم تو قلبارو ، به خاک و خون کشید
غمت خاصه و بی شباهت
میدونم عاقبت ، میگیری دستم و
به دست توئه چون شفاعت
شافع محشرم حسین ، سایه ی رو سرم حسین
میگم از عمق دل اینو ، من سَنَه نوکرم حسین
مثل بارون رحمتی ، چشمه ی جود و نعمتی
تا نفس دارم پای تو ، میمونم با هر قیمتی
خداروشکر آقا ، که قلب عاشقم
شد از غصه ی تو لبالب
شنیدم تشنه لب ، بریدن از قفا
سرت رو جلو چشم زینب
لعنت حق به دشمنت ، چقدَر زخمیه تنت
همه ریختن تو قتلگاه ، چه غریبونه کشتنت
دل زینب مضطر شده ، سوخته و خاکستر شده
بمیرم جسم اطهرت ، سهم تیغ و خنجر شده
✍بهمن عظیمی
.........
#زمزمه #شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه(س)
بلندشو دخترم ، بریم با همدیگه
بلندشو بریم پیش اصغر
میدونم خسته ای ، بگیر دست منو
بلندشو بریم یاس پرپر
زخمای روی دست و پات ، واسه بابا عذابه ها
پاشو دست منو بگیر ، بریم از این خرابه ها
پاشو از خاک ای نازنین ، پاشو از روی این زمین
روی خاکا نَشین گلم ، پاشو رو دامنم بشین
بمیرم دخترم ، شکسته دندونات
ببینم ؛ چرا سوخته گیسوت
بمیرم دخترم ، چرا قَدّت خَمه
شکسته چرا دست و بازوت
چی شده ای عزیزکم ، نمیبینه چرا چشمات
انقدَر خونیه لبت ، شباهت داری به بابات
تاوله روی پات چرا؟ ، قهری بامن ، فدات چرا؟
چه بلایی اومد سرت؟ ، بگو سوخته موهات چرا؟
گلم گریه نکن ، نکن خون قلبم و
بخواب توی آغوش بابا
بیا و دردات و ، تموم حرفات و
بگو باز توی گوش بابا
قهر نکن دخترم باهام ، تو عزیز دل منی
سوخته موهات ولی هنوز ، دختر خوشگلِ منی
تویی تاج روی سرم ، تا ابد هستی دلبرم
من بابای تو هستم و ، هنوزم هستی دختر
✍بهمن عظیمی
.....
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#زمزمه_حضرت_عبدالله(ع)
رو خاک قتلگاست ، عموی بیکسم
عمویی که مثل بابامه
اگه تیکه تیکه ، بشم ای عمه جون
همین راه و میدم ادامه
احتیاجم داره الان ، شده تنها بذار برم
خنجر شمر رو حنجره ، تو رو زهرا بذار برم
میمیرم تو راه عمو ، تا بشم خونخواه عمو
جونِ ناقابلم میشه ، هِدْیه به پیشگاه عمو
با کلی آرزو ، رسیدم پیش تو
که باشم باتو یار و همراه
اگه زنده به گور ، بشم حتی عمو
نمیرم ازینجا به والله
من بدهکارِتم عمو ، گردنم داری آخه دِین
بابامم راضیه برات ، جون بدم ای عمو حسین
مثل قاسم میدم نشون ، پیشِت هستم تا پای جون
گردن ما حق داری تو ، پدری کردی واسمون
بمیرم واسه ی ، جراحات تنت
بمیرم که اینطور غریبی
تا وقتی زنده ام ، نمیذارم عمو
بشه نزدیکِت نانجیبی
توو گلوم بغض بی کسی ، رو لبم ذکر ربّنا
اومدم تا سپر بشم ، جلو شمشیر دشمنا
خارِ چشمای دشمنم ، مگه از تو دل میکَنَم
وقتشه تا ثابت کنم ، بچه شیر حسن منم
✍#بهمن_عظیمی
👇
عمه تا دیر نشده بزار برم مثل تو دلواپس
....
📋 فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْكاهِلِ بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ
#شب_پنجم_محرم
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_عبدالله(ع)
#روضه_حضرت_زهرا
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبدالله بن الحسن انقدر دم خیمه منتظر بود، چشم انداخت؛ میدید یکی یکی همه دارن میرن و شهید میشن. منتظره وقتش برسه. دم در خیمه همین جوری داره نگاه میکنه...
میگن امام حسنیا با امام حسینیا یه فرقی دارن، اونم اینه امام حسنیا یه چیزایی دیدن که امام حسینیا ندیدن.
همچین که دم خیمه داشت نگاه میکرد دید ابی عبدالله از اسب رو زمین افتاده، همچین که زمین افتاد دورش و احاطه کردند. هرکسی داره یه جوری میزنه...
عبدالله صدا زد:« عمه جان! اجازه میدی برم مدافع ابی عبدالله باشم؟! مدافع حرم بشم؟!
بیبی دست عبدالله رو محکم گرفته بود توو دستش...
- نمیذارم بری؛ تو یادگار حسنم هستی، غیر امام سجاد که آقامون مریض بود توو خیمه خوابیده بود.
شاید بیبی به عبدالله اینجوری فرمود:« عبدالله غیر تو دیگه مردی بین ما نیست، اگه تو هم بری اونا بیحیا میشن ».
صدا زد:« عمه جان! مگه نمیبینی دور آقام و گرفتن، دور عموم و گرفتن؛ مگه نمیبینی چه جوری اون نامرد داره با نیزه میزنه، مگه نمیبینی چه جوری اون نامرد داره با شمشیر میزنه. عمه جان! مگه نمیبینی چه جوری یه عده دور عموم و گرفتن دارن با سنگ میزننش. « وَاللّٰهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّی» من نمیتونم بایستم و تماشا کنم اینجوری دارن عموم و میزننش».
یهو دستش و کشید و دست از دست عمه جدا شد، پابرهنه سریع دوید سمت گودال، عمهم به دنبالش داره میدوه...
عبدالله داره میدوه هی صدا میزنه:« عمو جان!»، بیبی دنبال عبدالله میدوه، دست به سرش گذاشته و هی داره فریاد میزنه:« وا محمدا! وا علیا! » ولی دید بهش نمیرسه همچین که اومد توو گودال، خودش و انداخت توو اغوش حسین
روایت میگه ابی عبدالله اون لحظه انگار نشسته بوده، عبدالله خودش و انداخت توو بغل ابی عبدالله دوتایی همدیگه رو بغل کردن. سر و پای ابی عبدالله پره زخم و عبدالله توو آغوش ابی عبدالله، یهو دید که اون نامرد شمشیرش و برد بالا میخواد بزنه به فرق ابی عبدالله. لذا عبدالله هم دستش و بالا برد
توو کوچههای بنی هاشم هم اون نامرد وقتی دستش و بالا برد، حسنم دستش و بلند کرد
دستش و سپر ابی عبدالله کرد، روایت میگه این شمشیر همچین که به دست عبدالله خورد این دست به پوست آویزان شد.
همچین که ابی عبدالله بغلش کرد، حرمله چندتا داغ به دل ابی عبدالله گذاشته انگار این تیر آخرشه، یه مرتبه دیدن حرمله به زانو نشست، تیر و به سمت عبدالله پرتاب کرد، « فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْكاهِلِ بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ»، یهو همه دیدن سر عبدالله از بدن جدا شد
قربون بابات برم؛ باباتم توو کوچهها به غیرتش بر خورد اون لحظهای که دید دور مادرش حلقه زدند، اون لحظهای که دید اون نامرد دستش و بالا برد، اون لحظهای که دید چنان با دستش توو صورت مادرش زدند به غیرت امام حسنم برخورد.
عبدالله رو که کشتن، دیگه کارشون راحتتر شد. دیگه دیدن هیچکی نمونده، فقط زن و بچهها توو خیمهها موندن، دیگه هیچکی نیست که از این حرم دفاع کنه. یه عده تا دیدن دیگه مردی توو خیمهها نیست به سمت خیمهها حملهور شدند، دیدن ابی عبدالله با یه نیزه شکسته خودش رو آروم بلند کرد، صدا زد:« آی نامردا! هنوز حسین زندهست
شمر با همهی قساوتی که داشت، فریاد زد:« اول برید کار حسین و تموم کنید، کسی سمت خیمهها نره»؛ دیدن همه برگشتن دور گودال حلقه زدند.
اما یه مرد دیگه هم من سراغ دارم، توو مدینه
اما کسی توجه نکرد دستاش و بستن، جلو چشماش انقدر ناموسش و جلو در خونه زدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمه تا دیر نشده بذار برم
مثل تو دلواپسم خیلی براش
انگاری دیگه نفس نمیکشه
حرمله ببین چیکار کرده باهاش!
عمه جانِ مادرت بذار برم
تا به دادِ زخم پهلوش برسم
سنگای بدی زدن، میخوام برم
به جراحتای ابروش برسم
عمه خواهش میکنم بذار برم
شبیه خودت حالم خیلی بده
تنها نیستم اونجا غصهم و نخور
مادرت هم توی گودال اومده
واسه تشنگیش میخوام توو قتلگاه
عکس قطرههای بارون بکشم
هی تقلا میکنه! بذار برم!
از گلوش نیزه رو بیرون بکشم
اگه دیر برم بازم یتیم میشم!
بیشتر از عمو، پدر بوده برام
وقتی سایهش نباشه رویِ سرم
دنیا رو یه لحظه حتی نمیخوام
خیلی بَر خورده به غیرتم، ببین
اهل کوفه چی آوردن به سرش!
عمه جان اگه به موقع نرسم
زیر چکمههای شمر پیکرش
فدای چشات بشم گریه نکن
تو هوام و خیلی داشتی همیشه
به جون بابام قسم اگه برم
عمو از دست تو دلخور نمیشه
سن و سالم و نبین! نمیذارم
خولی و سنان بیان دور و برت
اگه دیگه ندیدیم همدیگه رو
حواست خیلی باشه به معجرت
#وحید_قاسمی
.
🔊 #شب_پنجم_محرم
🏴 مراسم عزاداری دهه اول محرم ١٤٤٧ - #شب_پنجم
🗓 زمان:
👈 دوشنبه ۹ تیر ماه ۱۴۰۴
🔹با سخنرانی
👈 حجت الاسلام طباطبایی نژاد
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | یابن الحسن نگاهی بر روضه ها بینداز
🔊 بخش دوم #روضه | عمه تا دیر نشده بزار برم مثل تو دلواپس خیلی براش
🔊 بخش سوم #زمینه | گرد و خاکه دور و برت چه شلوغه بالا سرت
🔊 بخش چهارم #زمینه l ما همه عاشق یاریم ما همه کهنه سواریم
🔊 بخش پنجم #شور l قیام کنید همگی احترام کنید دست به سینه سمت حرم سلام کنید
🔊 بخش ششم #شور l کربلا قطعا قطعا میشه جایی که جون میدم
🔊 بخش هفتم #شور l دوست دارم داد بزنم عقیدمو وسط هروله سینه زنی
🔊 بخش هشتم #واحد l توی وا نفسای دنیای آلوده، کیه مثل ارباب یاورت بوده
🔊 بخش نهم #واحد l گوش دین کر شده از قهقهه شیطان ها، صف کشیدن سر راه علی مروان ها
🔊 بخش دهم #شور l دنیا شکل گرفت به زمین گفتن حسین کربلا شکل گرفت
🔊 بخش یازدهم #شور l از بزرگیت چی، بگم گذشتی از گذشته یه رو سیاه
🔊 بخش دوازدهم #شور l باید که عاشق شم یه جوری که بگن شبیه معشوقم
🔊 بخش سیزدهم #شور_روضه l سری به نیزه بلند است در برابر زینب، خدا کند که نباشد سر برادر زینب
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
#زمینه
#شب_پنجم ۱۴۰۴
#حضرت_عبدالله
بند اول:
عموم افتاد از نفس
عمه جون بزار برم
کسی رو نداره و
میرم تا بره سرم
دل توو دلم نیست که دیگه
اینجا بمونم
ببینمش روی زمین
نه نمیتونم
باید برم واسه عدو
رجز بخونم
سربازِ خیمه منم
من فرزند حسنم
بند دوم:
شمشیرا و نیزه ها
پیکرش رو میدرن
عمه جون ببین دارن
پیرهنش رو میبرن
تشنه لب و بی جون شده
میون گودال
میرم کمک کنم تا که
نرفته از حال
قبل عموجون روی خاک
بشم لگد مال
لشکر بالای سرش
میرم باشم سپرش
بند سوم:
عموجون دووم بیار
رسیدم به قتلگاه
از خدا شهادت و
برای منم بخواه
دستم جدا شد از تنم
فدا سر تو
عبات اگه شد کفنم
فدا سر تو
میچکه خون از بدنم
فدا سر تو
با کینه های عدو
موندی تنها تو عمو
#شب_پنجم_محرم
#علی_علی_بیگی✍
👇👇👇
.
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_زمزمه
شب پنجم است و روضه لاجرم میره توو گودال
اونجایی که یه غریبو لشکری می کنه پامال
دیگه کار از کار گذشته عمو توو چنگ سپاهه
عبدالله دید که عمو جون توی گودال بی پناهه
تیرا مثل کوه آتیش داره رو تنش می باره
هر کسی داره با نیزه رو تنش نقشی می زاره
عبدالله گفت به خودش که بی حسین دنیا تمومه
وقتی که عمو غریبه زنده موندنت حرومه
ببین جسم نیمه جونش غرقه توو دریای خونه
برو تا پیکر زخمیش زیر دست و پا نمونه
یادش افتاد از بابا و ماجرای در و دیوار
یل سردار جمل رفت تا که کوچه نشه تکرار
مگه من زنده نباشم که عمو حسین غریب شه
من مگه مُردم بزارم که عمو شیبُ الخضیب شه
گفت میرم تا که شبیه بابا توی غم نشینم
بهتره زودتر برم تا داغ ناموس و نبینم
دستمو سپر میزارم رو گلو عمو حسینم
مچم آویزون به پوسته روبرو عمو حسینم
ناگهان یه تیغ وحشی دستو زد با بغض و کینه
صدا استخون شکستن برد حسینو تا مدینه
#حسن_کردی✍
.👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_زمزمه
وقتش رسیده سر جداشم
تا شهید کربلاشم
من حاضرم دستام بیفته
شرمنده ی بابام نباشم
زندگیم تموم میشه بی دمت
زیر نیزه ها تو رو دیدمت
دست نداشتم ولی بی دست تو رو
بغلت کردم و بوسیدمت ....
نجنگیدم برای تو امیرم
برات کم نیزه خوردم سر به زیرم
تو قاسم رو بغل کردی، دلم خواست
بغل واکن ، تو آغوشت بمیرم
تو مقتل هم نوازشم کردی
با این که تو سر تا به پا دردی
بند دوم
کوفه گرفته کینه ی تو
می شکنه آیینه ی تو
اونقد غریبی که باید شمر
جاخوش کنه رو سینه ی تو
از تو خیمه تیر آخر میاد
از تنم سپر برات در میاد
نمیزارم تا که من زنده ام
خنجری به زیر حنجر بیاد
نمیزارم بگن لشکر نداری
نمی تونم ببینم سر نداری
من اینجا اومدم تا پرپرت شم
نزارم حس کنی اکبر نداری
اومد میدون ، سربازه جامونده
آغوش وا کن ، ای زیر پا مونده
#ناصر_دودانگه ✍
👇
.
#نوحه #دهه_محرم ۱۴۴۷
#امیرحسین_الفت ✍
صلا علیک یا ذبیح بالقفا
صلا علیک یا حسین و بالعرا
اخر شدی بر خاک گرم کربلا
وجه الثری
الله و اکبر
الله و اکبر
قران بخوان بر روی نی ای جان خواهر
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
...........
.
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#زمینه محرم ۱۴۴۷
#اسارت
صلا علیک یا دّیح بالقفا
صلا علیک یا حسین و بالعرا
اخر. شدی بر خاک گرم کربلا
وجه الثری
الله و اکبر
الله و اکبر
قران بخوان بر روی نی ای جان خواهر
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
راس شریفت رفته روی نیزه ها
بر رمل صحرا پیکرت مانده رها
با دست بسته خواهرت را میبرند
از کربلا
هستم به سوی
کوفه روانه
بر ناقهء عریان به زور تازیانه
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان.
ای گشته در مقتل قتیل العادیات
بزم عزایت شد به پا در کائنات
خون گریه کرده بر لبان تشنه ات
اب فرات
جان علی و
جان بتولی
اخر دراوردی سر از خرجین خولی
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسبن جان
...........
نوحه محرم ۱۴۴۷
صلا علیک یا ذبیح بالقفا
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
سر گشته و آواره ء صحرا شدم
محصور تیغ و نیزه ء اعدا شدم
در کوچه های شهر کوفه بی کس و
تنها شدم
ای نور عینم
در شور و شینم
من اولین قربانی راه حسینم
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
_
بنما حذر از این سفر با خواهرت
جان رقیه و علی اصغرت
کوفه نشسته در کمین کشتن
آب اورت
با چشم گریان
با قلب سوزان
از نامه ای که داده ام هستم پشیمان
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین
___
#شب_دوم_محرم #ورودیه کاروان
در دشت ماتم خیمه ها برپا شده
اشفته حال زینب کبری شده
در قلب مادرها برای کودکان
غوغا شده
اه و واویلا
اه و واویلا
خیمه زده در کربلا فرزند زهرا
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
اینجا ببیند دختری داغ پدر
اینجا ببیند مادری داغ پسر
اینجا بگردد خواهری بر سر زنان
خونین جگر
اه و واویلا
اه و واویلا
بر زیر لب گوید حسین اعوذ و بالله
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
.............
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه
ای جان من ای جان من ای جان من
ای میهمان کلبهء ویران من
خاکستر موی سرت افتاده بر
دامان من
محنت کشیدم
دیگر بریدم
بابا نمیبینی مگر موی سپیدم
بابا حسین جان
بابا حسین جان
بابا حسین بابا حسین بابا حسین جان
از هر کس و ناکس شنیدم حرف بد
شمر لعین با چکمه بی رحمانه زد
بازار کوفه از تمام کوفیان
خوردم لگد
قدم کمانی
رخ ارغوانی
با خود ببر من را اگر که میتوانی
بابا حسین جان
بابا حسین جان
بابا حسین بابا حسین بابا حسین جان
.......
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
این دسته گلها هدیه های خواهرت
نذر تو و نذر علی اصغرت
زینب نبیند اینچنین در بی کسی
چشم ترت
من زنده باشم
تنها شوی تو
محصور تیغ و نیزهء اعدا شوی تو
جانم حسبن جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
#اصحاب #حضرت_حر
راه تو را در کربلا بستم حسین
شرمندهء طفلان تو هستم حسین
کردی بزرگی و گرفتی عاقبت
دستم حسین
ای شاه عالم
غرق ملالم
گو خواهرت زینب کند من را حلالم
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
........
امیرحسین الفت 👉
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
عبداللهم عبداللهم عبداللهم
من اخرین قربانی ثاراللهم
در راه مولایم حسین ابن علی
سر می دهم
شام غم من
اخر سحر شد
در یاری خون خدا دستم سپر شد
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
مثل کبوتر از قفس گشتم رها
جانی که نذر تو شود دارد بها
اخر ادا شد نذر بابایم حسن
در کربلا
مثل همیشه
هستی پناهم
اغوش تو گشته عموجان قتلگاهم
جانم حسین جان
جانم حسین جان
جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
.......
#شب_ششم_محرم #حضرت_قاسم
دارد عجب سروی به میدان میرود
ماه حسن از زیر قران میرود
از جسم نجمه روح و از جسم عمو
جان میرود
از خیمه اید
گلبانگ تکبیر
به به چه جنگی میکند با رقص شمشیر
جانم حسن جان
جانم حسن جلن
جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان
شهزاده قاسم ای مرا دنیا و دین
شهزاده قاسم ای نگار مه جبین
بر روی مرکب انچنان سنگت زدند
خوردی زمین
ای سرو طوبی
افتادی از پا
شد پهلوی بشکسته ات مانند زهرا
اه و واویلا
اه و واویلا
واویلتا واویلتا اه و واویلا
......
.👇
.
#زمینه_حضرت_عبدالله (ع)
#شب_پنجم_محرم
#زمینه
تویی امامِ معصومم ، عمو حسینِ مظلومم
دلم پریشون احواله ، انگار میونِ جنجاله
اگرچه روی تل هستم ، ولی دلم توو گوداله
ببین شدم دل بی قرارش ، عمه بذار برم کنارش
(تنهاست توو میدون) ۲
بذار برم حاجت بگیرم ، میخوام توو قتلگاه بمیرم
(جای عموجون) ۲
تویی امامِ معصومم ، عمو حسینِ مظلومم
تمومه زندگیمه اون ، که افتاده توو موج خون
دلم میخواد مث قاسم ، بِدَم توو راه عشقم جون
اگه نَرَم به جنگِ دشمن ، عَموم و تشنه سر میبُرّن
(ای وای که دیره) ۲
باید جونم بشه حوالَهش ، درد آوره صدای نالهش
(گریهم میگیره) ۲
تویی امامِ معصومم ، عمو حسینِ مظلومم
شکسته قلب آیینه ، داره توی دلش کینه
شِمره همون که با چکمه ، میخواد بشینه رو سینه
عمه دیگه طاقت ندارم ، پنجه زده به موی یارم
(نامردِ ملعون) ۲
بیرون نیار پیراهنش رو ، ای نانجیب با پا تنش رو
(هی بر نگردون) ۲
تویی امامِ معصومم ، عمو حسینِ مظلومم
میون قلزمِ خونی ، دردت نداره درمونی
میخوای منو به جا بابام ، بغل کنی نمیتونی
نبین که ظاهراً صغیرم ، من اومدم برات بمیرم
(مابین میدون) ۲
طفل برادرت من هستم ، سرباز آخرت من هستم
(مظلوم عموجون) ۲
تویی امامِ معصومم ، عمو حسینِ مظلومم
#بهمن_عظیمی ✍
.👇
.
#زمزمه #زمینه
#گودال #قتلگاه
#شب_دهم_محرم
کمت کردن
با هم دیگه سنان و شمر و خولی درهمت کردن
میگن بعد سه روز داهاتیا تورو جمت کردن
کمت کردن
غریب بودی
تو قتلگاه زیر چکمه ی شمر نا نجیب بودی
بگو چرا که از آب فرات تو بی نصیب بودی
غریب بودی
این همه رفت و آمد تو مقتل نکنید
اگر میخواید بِبُرید معطل نکنید
حسین جانم ۵
__
چه خوشحالن
تموم پیرمردا با عصا راهی گودالن
همه تو فکر غارت النگوهای اطفالن
چه خوشحالن
لگد خوردی
تو دست و پا زدی و ضربه ی آخرو بد خوردی
تو گودال بلا هرچی که خوردی از حسد خوردی
لگد خوردی
ریختن سرت تو گودال برای پیرهنت
یکی شده حسین جان زیر و روی تنت
حسین جانم ۵
#سبک_کمت_کردن
#میثم_میرزایی
.............
.
#زمزمه #زمینه
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_کمت_کردن
چه رویایی
برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی
میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی
چه رویایی
نبودی و...
یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و
میبینی روی صورت من آثار کبودی و
نبودی و...
بردن عروسکامو عمو بو نبره
بسه دیگه، فقط کاش النگو نبره۲
حسین جانم ۵
--------------------------------------
نمی بخشم
اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم
همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم
نمیبخشم
پرم سوخته
مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته
گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته
پرم سوخته
حالا که اومدی ،نا مرتب اومدی
چشمام کم سوئه بابا چرا شب اومدی؟
حسین جانم ۵
#میثم_میرزایی✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
..............
.
#زمینه #زمزمه
شهادت #امام_حسن مجتبی علیه السلام
میاد اشکام
میخواستم تو رو خونه ببرم جونی نداشت پاهام
میگفتم که الان داد میزنم تا برسه بابام
میاد اشکام
دلم شد زار
میبینم خونِ پیشونی تو مونده روی دیوار
اگه چشات میبینه از روخاک گوشوارتو بردار
دلم شد زار
تا نیومده پاشو بگیر دست منو
کجا میری عزیزم میبینی حسنو؟؟؟
بند ۲
چشام تر بود
تو کوچه گفتم ای کاش که قدم یه کم بلند تر بود
دیدم که زیر پای وحشیا چادر مادر بود
چشام تر بود
شدم پرپر
تو رو یه جوری زد که افتادی روی زمین با سر
دیدم که صورتت سیاه تر از چادرته ، مادر
شدم پرپر
یک مرد نبود تو کوچه بگه این یه زنه
گوشواره با یه سیلی نباید بشکنه
حسن جانم ۵
#میثم_میرزایی✍
#سبک_کمت_کردن
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
...............
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله ابن الحسن علیه السلام
محن داره
میخوام همه ببینن که چه لشکری حسن داره
باید سریع برم تا که عمو جون به بدن داره
محن داره
چه بلوا شد
یه چشم به هم زدن تو قتلگاه چهل نفر جا شد
ببین دست منم حالا دیگه شبیه سقا شد
چه بلوا شد
عمه چجوری چادر بذاره رو تنت
دیدم که نیزه هارو شکستن تو تنت۲
حسین جانم۵
______
دم آخر
دیدم چجوری توی قتلگاهت افتادی با سر
نشست رو سینه ات و یکی میگفت ای غریب مادر
دم آخر
جسارت شد
تو رو غ یب گیر آوردن و پیکر تو غارت شد
ازین معرکه سهم خواهرت فقط اسارت شد
جسارت شد
موهای تو رو از پشت اومد دس بگیره
میگم عمه سرت رو بیاد پس بگیره
حسین جانم ۵
............
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس #دهه_محرم
غمت سخته
برام دیدن فرقِ پره خون و درهمت سخته
تک و تنها تورو به خیمه ها بیارمت، سخته
غمت سخته
ای امیدم
پاشو بریم حرم که جواب رباب و من میدم
تا افتادی، برا غارت گوشواره ها ترسیدم
ای امیدم
روی خاک بیابون نشسته قمرم
پاشو ببین داداش جون شکسته کمرم
حسین جانم ۵
چه غم باره
که بی عمو شدن سیلی شمر و حرمله داره
النگوهارو میبرن حالا این اولِ کاره
چه غم باره
زمین خوردم
تا مشکت و دیدم برا رباب هزار دفه مُردم
پاشو بازم علم بگیر ببین دستاتو آوردم
زمین خوردم
داره به اشک چشمام میخنده حرمله
رو نیزه ها سرت رو میبنده حرمله
حسین جانم ۵
#میثم_میرزایی ✍
..........
زمزمه زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
قدم خم شد
عصای پیریمو ببین که با چه زحمتی جمع شد
من هربار که شمردمت یه تیکه از تنت کم شد
قدم خم شد
برو باشه
گمون نمیکنم این همه اکبر تو عبا جاشه
میام کنار هم بچینمت دوباره میپاشه
برو باشه
حالا چطور بیارم به خیمه تنتو
دیدم از روی مرکب زمین ریختنتو
حسین جانم۵
___
علی جانم
مثه برگ خزون ریخته توی دشتی علی جانم
با پا رفتی ولی تو عبا برگشتی علی جانم
علی جانم
شدی پرپر
چکار کنم با یک عبا و با صد تا علی اکبر؟
علی اکبر من بودی شدی چندتا علی اصغر
شدی پرپر
جمع کردن تو از خاک شده دردسرم
عمه منو میاره تورو اهل حرم
حسین جانم
............
.👇
.
#امام_حسین علیهالسلام
#نوحه
#سبک_السلام_اى_روح_ايمان
■سربند■
السلام اى روح ايمان
ما رعیّت زاده هستیم و تو سلطان
انت مصباح الهدی ای خوب خوبان
یابنزهرا یابنحیدر اى حسين جان
ای حسین جان
تکیهگاهم پادشاهم
دادهایی عمری در این روضه پناهم
ای حسین جان
تو سلیمان من چو مورم
پیرو راه تو تا صبح ظهورم
مولاناحسینجان
●بند۱
السلام اى شاه شاهان
ذات حق در عرش خود بهر تو گريان
من فداى پيكرت اى شاه عريان
بر لب آب السلام اى شاه عطشان
اى حسين جان
شاه مظلوم شاه تشنه
عاقبت تنها شدى در زير دشنه
اى حسين جان
بر سر تو گشته جنجال
من بميرم از غمت در قعر گودال
●بند۲
السلام اى پور زهرا
پيكرت صد پاره شد در دشت و صحرا
شد خميده از اَلم آن قد رعنا
بىپناه و بىسپاهى بعد سقا
اى برادر
اهل كوفه بس پليدند
جسم پاكت را چنان گرگی دريدند
اى برادر
بعد تو واى از اسارت
بعد تو بر دخترانت شد جسارت
#مرتضی_حضرتی ✍
.........
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن علیهالسلام
#نوحه
سبک السلام ای روح ایمان
●بند۱
قبلهی اهل یقینی
نائب بر حق میرمومنینی
تو کریم اهل بیت مرسلینی
فخر سادات و معزالمومنینی
ای حسن جان
قبلهگاه و روح و جانم
صاحب قلب من و کهف امانم
ای حسن جان
از سر لطف کن عنایت
کرده عشقت بر محبانت سرایت
ای جانم حسن جان
●بند۲
ای شهید زهر کینه
عالم از داغ دلِ خونت حزینه
در عزایت میزند زهرا به سینه
قتلگاهت کوچهی تنگ مدینه
ای حسن جان
داغ و غصه حاصلت شد
خاطرات قتل مادر قاتلت شد
ای حسن جان
شد کفن بهر تو گریان
تا که جسم اطهرت شد تیرباران
واویلا حسن جان
#مرتضی_حضرتی ✍
.............
.
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ابناءالزینب سلاماللهعلیها
#نوحه #محرم۱۴۰۴ #شبچهارم
■سربند■
السلام اى روح ايمان
ما رعیّت زاده هستیم و تو سلطان
انت مصباح الهدی ای خوب خوبان
یابنزهرا یابنحیدر اى حسين جان
ای حسین جان
تکیهگاهم پادشاهم
دادهایی عمری در این روضه پناهم
ای حسین جان
تو سلیمان من چو مورم
پیرو راه تو تا صبح ظهورم
مولاناحسینجان
●بند۱
اى چراغِ راه زينب
در شب تيره تو هستى ماه زينب
اى يگانه دلبر دلخواهِ زينب
من عزيزت هستم و تو شاه زينب
اى برادر
اين پسرها نذر راهت
ما همه قربانيان روى ماهت
اى برادر
بعد اكبر آهِ حسرت
فكر و ذكر اين پسرها شد شهادت
●بند۲
اى عزيزم سايهى سر
در ره تو جان به كف ابناى جعفر
در ید دشمن پر از شمشير و خنجر
در دل ميدان شده غوغاى محشر
اى برادر
بين ميدان نيزه و تير
سهم جسم پاکِ هر دو فوجِ شمشير
اى برادر
در ره تو نيزه خوردند
بر روى زانوى تو جان را سپردند
#مرتضی_حضرتی ✍
..........
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
■سربند■
السلام اى روح ايمان
ما رعیّت زاده هستیم و تو سلطان
انت مصباح الهدی ای خوب خوبان
یابنزهرا یابنحیدر اى حسين جان
ای حسین جان
تکیهگاهم پادشاهم
دادهایی عمری در این روضه پناهم
ای حسین جان
تو سلیمان من چو مورم
پیرو راه تو تا صبح ظهورم
مولاناحسینجان
●بند۱
بهر عمه تن عصا شد
عاقبت دستم ز دستانش رها شد
روى جسم تو عمو دستم جدا شد
عاقبت پور حسن بر تو فدا شد
اى عمو جان
در ره تو جانفدايم
نذرى بيت حسن در كربلايم
اى عمو جان
اين جماعت ديده بستند
استخوانهاى تن من را شكستند
●بند۲
در كنارت رفتم از حال
واى من از ماجراى قعر گودال
پيكر پاک تو و من گشته پامال
جان به اين ره دادم و دل گشته خوشحال
اى عمو جان
آتش غم شعله ور شد
لشكر كوفه به سويم حمله ور شد
اى عمو جان
زير سم مركبى تو
تو عزيز عالمين و زينبى تو
#مرتضی_حضرتی ✍
.............
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
■سربند■
السلام اى روح ايمان
ما رعیّت زاده هستیم و تو سلطان
انت مصباح الهدی ای خوب خوبان
یابنزهرا یابنحیدر اى حسين جان
ای حسین جان
تکیهگاهم پادشاهم
دادهایی عمری در این روضه پناهم
ای حسین جان
تو سلیمان من چو مورم
پیرو راه تو تا صبح ظهورم
مولاناحسینجان
●بند۱ *
بر سر ما سايهى تو
حضرت اكبر بُود همپايهى تو
در دل اهل شميران آيهى تو
شكر حق كه ما شديم همسايهى تو
شاه شاهان
قاسم بن المجتبايى
تو عزيزى و عريس كربلايى
شاه شاهان
همچو بابا شاخ شمشاد
جان ما قربان تو اى تازه داماد
●بند۲
قاسمت ضربالمثل شد
طعمهى نامردمِ قوم دغل شد
در ضريح پيكرم پر از عسل شد
عاقبت جسمم به دستانت بغل شد
اى عمو جان
مادرم در خيمه در تب
پيكرم ماند عاقبت در زير مركب
اى عمو جان
شهد عشقت را چشيدم
در ره تو مثل سقا قد كشيدم
#مرتضی_حضرتی
...........
.👇👇
.
🏷#شور_امام_حسین | گرگای درنده
#شب_پنجم_محرم
#مورخ_۰۹_۰۴_۱۴۰۴
#مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرگای درنده گریه میکنن
ولی شمر تو گودال میخنده
همه به چادرم دخیل میبندن
ولی شمر دستمو میبنده
نور دیدهی من
به خون تپیدهی من
سایبون تنت قد
خمیدهی من
با گریه رگاتو میبوسم
سربریدهی من
آه
نیزه خورده جای بوسهی رسول الله
آه
من تنهامو شمر با هزار نفر همراه
آه
حسینمو کشتن انا لله
میبینم وحوش هم سیرابن
ولی تو تو گودال عطشانی
سربازا لباس جنگی دارن
ولی تو روخاکا عریانی
شاه بی سر من
غریب مادر من
باورم نمیشه
تویی برابر من
مثل پیرهن کهنهی تو
میره معجر من
آه
کوتاه اومدن شمر نمیاد کوتاه
آه
پهلوت نیزه میخوره میگی وا اماه
آه
حسینمو کشتن انا لله
۰
انا لله و انا الیه راجعون
خرجت زینب…
۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
.
#زمینه #شور
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#سبک_خمیده_خمیده_رسیدم_به_تو
برای رقیه ، خبر اومده
دیگه انتظارش ، به سر اومده
بیا عمه جانم ، نگاهی بکن
که بابای من از ، سفر اومده
بابای مظلومم حسین جان
سرم رو می ذارم ، به روی سرت
کجا مونده بابا ، بگو پیکرت
تو رفتی و خیلی ، اذیت شدم
برات درد و دلها ، داره دخترت
بابای مظلومم حسین جان
یه وقتی رسیدی ، که من مضطرم
بهم خورده وضع ، موهای سرم
لباسام و بابا ، ببین خاکیه
نمونده یکم نا ، توی پیکرم
بابای مظلومم حسین جان
چقد حرف بی راه ، میگفتن به من
روی ناقه بدجور ، منو می زدن
خبر داری رفتم ، محل یهود
زیر دست و پاشون ، تنم شد کبود
بابای مظلومم حسین جان
با دستای بسته ، توی کوچه ها
چقد آخه خوردم ، لگد بی هوا
به من دختراشون ، می گفتن یتیم
بابایی بُریدم ، از این شامیا
بابای مظلومم حسین جان
نبودی ببینی ، شکست حُرمتم
ببین جای دسته ، روی صورتم
یه شب بین صحرا ، جا موندم ولی
نشد بعد از اون خوب ، دیگه لکنتم
بابای مظلومم حسین جان
دارم بوسه روی ، لبت میزنم
مثه صورت تو ، کبوده تنم
نمیتونم از جا ، بلند شم دیگه
تو رفتی و بابا ، منو کُشتنم
بابای مظلومم حسین جان
چیا که ندیدم ، توو بازار شام
به عمه نکردن ، یکم احترام
با دست هی نشونم ، میدادن منو
شکسته غرورم ، توو اون ازدهام
بابای مظلومم حسین جان
#عباس_قلعه✍
.........
#ورودیه #شب_دوم_محرم
#سبک_خمیده_خمیده
رسیدیم حسین جان : به کرب و بلا
شروع شد برادر : غم و غصه ها
می ترسم حسین جان : از این سرزمین
می دونم که اینجا : ندارن حیا
سیدنالعطشان حسین جان
دلم بی قراره : برا دخترات
می لرزن توو خیمه : دل بچه هات
می ترسم جداشیم : منو تو حسین
نگاه کن مُحیّا : شده قتلگات
سیدنالعطشان حسین جان
به من گفته مادر : از این کربلا
که میشم حسین جان : من از تو جدا
ندارم تحمل : ببینم حسین
سرت میره داداش : روی نیزه ها
سیدنالعطشان حسین جان
من از تو جداشم : می میرم حسین
بدون تو جایی : نمی رم حسین
می بندن طنابو : روی دست و پام
یه چند روزه دیگه : اسیرم حسین
سیدنالعطشان حسین جان
الهی بمیره : برات خواهرت
میدونم میریزن : یه لشکر سرت
تنت میشه غارت : زیر دست و پا
میان مرکباشون : روی پیکرت
سیدنالعطشان حسین جان
حسین چاره ای کن : برای حرم
نگاه کن به اشک : چشای ترم
به دلشوره افتاد : دل خواهرت
میدونم به غارت : میره چادرم
سیدنالعطشان حسین جان
#عباس_قلعه✍
......
.
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
سبک (خمیده خمیده)
الهی بمیرم ، براتو حسین
جوونای زینب ، فداتو حسین
به قلبم برادر ، نزن دست رد
نگیر از عقیله ، نگاتو حسین
سیدنالعطشان حسین جان
بذار روو سفید شم ، پیش مادرت
یه فکری کن اصلا ، برا خواهرت
بمونن توو خیمه ، می میرن حسین
بذار تا شهید شن ، مثه اکبرت
سیدنالعطشان حسین جان
می ترسم ببینن ، رو دستم طناب
یه گوشه نشستن ، شدن دل کباب
بذار تا نببینن ، اسارت میرم
روزایی که خیلی ، می بینم عذاب
سیدنالعطشان حسین جان
میدونم که سهمم ، اسارت میشه
به چادر نمازم ، جسارت میشه
چه روزای سختی ، دارم پیشِ رو
به زن های خیمه ، اهانت میشه
سیدنالعطشان حسین جان
می مونه حسین جان ، غمت روو دلم
سرت روی نیزه ، میشه قاتلم
تنت زیر مرکب ، که میره حسین
بِدون دیگه زینب ، می میره حسین
سیدنالعطشان حسین جان
#عباس_قلعه
......
#حضرت_عبدالله #شب_پنجم_محرم
سبک (خمیده خمیده)
عمو بین گودال ، بریده صداش
ببین عمه جا نیست ، توی قتلگاش
نفس هاشو دارن ، می بُرّن دیگه
باید که یه کاری ، کنم من براش
واویلا واویلا عموجان
چقد نیزه بارون ، شده پیکرش
چرا ریختن آخه ، به روی سرش
دیگه جا نداره ، برا ضربه ها
خودم میرم عمه ، میشم لشکرش
واویلا واویلا عموجان
یه عده برای ، زدن اومدن
عموی غریبم ، رو هی می زنن
نگاه کن ای عمه ، با چکمه یکی
داره پا می کوبه ، به روی دهن
واویلا واویلا عموجان
اگه عمه الان ، نرم میشه دیر
عمو توی گودال ، شده دیگه پیر
زدن حلقه دورش ، توی قتلگاه
توی چنگ گرگا ، عمو شد اسیر
واویلا واویلا عموجان
یکی با لگدهاش ، نفس هاشو بست
یکی دیگه نیزه ، توو پهلوش شکست
محیای کُشتن ، شدن لشکری
نمیتونم هی دست ، بذارم توو دست
واویلا واویلا عموجان
میرم مثل قاسم ، بشم من شهید
میرم پیش بابام ، بشم روو سفید
سرم رو میذارم ، روو پای عموم
دیگه وقت رفتن ، برا من رسید
#عباس_قلعه✍
#دهه_محرم
........
.👇