. --------- کربلا شد ز غم دوباره کرب و بلا نینوا شد پر از ناله و اشک و نوا گشته دلها غمین آمده اربعین وا حسینا وا حسینا کاروان عزا رسیده خونین جگر سوگواران همه شعله بجان ، دیده تر همه غرق غم اند غرق در ماتم اند وا حسینا وا حسینا شعله دارد به دل زینب کبرا هنوز بر لب او نوای واحسینا هنوز قلب او غرق خون دیده اش لاله گون وا حسینا واحسینا کودکان دیده گریان به عزای پدر همه از داغ لاله های خود خون جگر همه در اشک و آه همگی بی پناه وا حسینا واحسینا خسته دل آمده حضرت زین العباد گشته رسوا ازو یزید و ابن زیاد بوده بر اهل کین خطبه اش آتشین وا حسینا وا حسینا ------- محمود تاری "یاسر"✍ .......................... . ای صبح و ای بهار تا کی در انتظار ای ماه گلعذار تا کی در انتظار دلگیرم از عطش ، می میرم از عطش باران من به بار تا کی در انتظار بی تو بهار نیست ، صبر و قرار نیست یعنی درین دیار تا کی در انتظار هر جا به گفتگو هر دم به جستجو هر لحظه بی قرار تا کی در انتظار با چشم لاله گون با قلب پر ز خون با جان پر شرار تا کی در انتظار تا کی شکسته دل تا کی ز غم خجل تا کی بدون یار تا کی در انتظار چشمم به راه ماند لبریز آه ماند مولا به رهگذار تا کی در انتظار آمد دوباره غم در ناله شد حرم با حال سوگوار تا کی در انتظار جز غم نخوانده است جایی که مانده است آیینه در غبار ، تا کی در انتظار تا روز اربعین آل علی غمین خورشید این تبار تا کی در انتظار غم دیدگان همه با اشک و زمزمه دل خون ز روزگار تا کی در انتظار بودند غرق آه ، با معجر سیاه بر گرد یک مزار ، تا کی در انتظار گفتند ای حسین ای نور مشرقین با داغ بی شمار تا کی در انتظار ما خون فشانده ایم بعد از تو مانده ایم بی یار و غمگسار تا کی در انتظار زینب ز داغ خود پژمرده باغ خود گوید یک از هزار ، تا کی در انتظار "یاسر" ازین عزا دارد به لب ندا ای قلب داغدار تا کی به انتظار ✍ .