. سبک امام رضا کمِ ما وُ کرمت‌ .... خون‌لخته‌هاییِ که رویِ میخِ درِه به من میگه مادر راهیِ سفره هر وقت دستاش برا دعا بلند میشه عجّل وفاتی‌ش دلِ ما رو می‌بره می‌لرزونه دلمو نمازِ شبش آخرین سجده و دعایِ رو لبش وقتی که به سجده می‌ره خون جاریه‌ می‌خونه از جدایی پیشِ زینبش عیادتِ اهلِ مدینه رَم دیدم صدایِ زمزمه‌هاشونو شنیدم تو حرفاشون نااُمیدی موج می‌زنه طعمِ تلخِ طعنه‌هاشونو چشیدم آخه مگه اینجور حرفا گفتنیه شنیدم می‌گفتن دیگه رفتنیه چند روز دیگه می‌تونیم راحت بخوابیم این فاطمه خوب نمی‌شه مُردنیه‌ ( کربلا ) مرغِ دلم تو صحنِ تو پر می‌زنه عاشق تا وا شدنِ در در می‌زنه‌ هر شبِ جمعه هوایی میشه میره‌ سری به شیش‌گوشه‌یِ دلبر می‌زنه‌ حرفایِ قرآن خیلی شنیدنیه میگه بهشتِ آسمون دیدنیه امّا خاکی مثِه خاکِ کربلا نیست این تنها خاکیه که بوسیدنیه‌‌ ✍ .👇